.
📸 پوشش زنان کاروان ورزشی ایران در ادوار بازیهای آسیایی
🌷 حرف ما:
#استحالۀ_فرهنگی در ورزش جمهوری اسلامی ایران به روایت تصویر
#غفلت در برابر جبههبندی عظیم و تهاجم فرهنگی دشمن، بهجای مقابله
🎀 حرف صورتیها:
دیگه الان نمیشه با چادر و مانتوهای اسلامی در میدانهای بینالمللی ظاهر شد!
الان دیگه جامعه برای پذیرش پوشش اسلامی، ظرفیت نداره!
با این پوشش حداقلی، میتونیم #جذب_حداکثری داشته باشیم!
🌺 حضرت امام خامنهای روحیفداه همین دو سال پیش فرموده بودند:
#حجاب_بانوان_ورزشکار... واقعاً #ارزش_بزرگی است؛ #پوشش_چادر قهرمان طلایی این مسابقات در جایگاه #پرچمداری_با_چادر، لباس ایرانیِ زن مسلمان را در مقابل چشم مردم دنیا نشان دادن... اینها تجلّی #ارزشهای_اسلامی_و_انقلابی است... در میدان ورزشی هم شما ثابت کردید که حجاب مانع درخشش زنان نیست؛ برخلاف #تبلیغات_دشمنان_و_فریفتگان به حرفهای دشمنان که راجع به حجاب چیزهایی را میگفتند و میبافتند و منتشر میکردند. این حجاب شما به زنهای کشورهای مسلمان دیگر هم روحیه داد (۱۴۰۰/۰۶/۲۷).
📌پ.ن:
نتیجۀ #سکوت علما و مردم مؤمن و انقلابی در برابر حرام شرعی و #حرام_سیاسی، و تشویق صورتیها به #ترک_امربهمعروف_و_نهیازمنکر و کنار آمدن با گناه و منکر اجتماعی این است که دو سه دورۀ بعد در بازیهای آسیایی، اثری از همین کت و مقنعه هم نخواهد بود!
✍️#محمدتقی_عارفیان
#حجاب
#صورتیها
#استحالۀ_فرهنگی
🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ يا عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ الْأکْبَر
با حرم کرد وداع و به لبش آمد جان
"شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان"
تا گرفت از پسر فاطمه اذن میدان
از دل خسته و بیتاب پدر برد توان
پدرش اذن به او داد و برآورد فغان
چشم بارانی او بود به اکبر نگران
رفت آن ماه و دوید از پی او بر لب شاه
ذکر لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه
رفت و میخواند رجز اکبر شیرینگفتار
که منم حامی فرزند رسول مختار
میزنم تیغ چنان بر سرتان ای فُجّار
تا که این تیغِ گران خم شود از شدت کار
رفت چون حیدر کرّار و برآورد دمار
تیغ رحمانیاش از لشکر شوم بدکار
طاقتش کم شد و برگشت بهسوی پدرش
تا توان گیرد از آیینۀ روی پدرش
آمد و چشم به چشمان پدر دوخته بود
از غم غربت او زار و برافروخته بود
محو در دوست شدن از پدر آموخته بود
شد جدا و به لبش آتشی اندوخته بود
جانش از آتش لبهای پدر سوخته بود
در دلش غربت او آتشی افروخته بود
باز شد آتش و در خرمن دشمن افتاد
از هجومش یل و نستوه و تهمتن افتاد
خَلق و خُلقش چو رسول و غضبش حیدر بود
چشم او روضۀ رضوان و لبش کوثر بود
یک نفر بود و خودش یکتنه یک لشکر بود
یکتنه از همۀ لشکر دشمن سر بود
کربلا جلوۀ جنگاوری اکبر بود
ضربتش آتش قهر و غضب داور بود
پیش شمشیر علی هر یلی انداخت سپر
محشری کرد بهپا همچو علی در خیبر
مست از جام می لمیزلی میجنگید
تشنۀ جام بلا بود، بلی میجنگید
در دل لشکر شب، نور جلی میجنگید
شیر صحرای بلا همچو علی میجنگید
گوییا دست خدای ازلی میجنگید
خسته از زخم و عطش بود ولی میجنگید
بود در عشق خدا زادۀ لیلا مجنون
در دل معرکه بود و ز دو عالم بیرون
وای از آن لحظه که افتاد علی از مرکب
حمله آورد به نور ازلی لشکر شب
از گلستانِ رُخش دست خزان برد طرب
نالهای کرد که جان پدر آمد بر لب
پدرش در بر او آمد با حالِ عجب
پیش از او مویهکنان بر سرش آمد زینب
زینب انداخت خودش را به روی جسم علی
از علی دید نمانده است بهجز اسم علی
نالۀ "یا وَلَدی" از دل مولا برخاست
از لبش نغمۀ جانسوز تمنّا برخاست
در پی نالۀ او شیون زهرا برخاست
گریه و همهمه در عالم بالا برخاست
شادی و هلهله از لشکر اعدا برخاست
از همه اهل حرم ناله و غوغا برخاست
اُف به دنیا که چنین هستی مولا را سوخت
آتش غم به دل زینب کبری افروخت
آه از این داغ جگرسوز و از این جور و ستم
غزل پیکرش از تیغ جفا ریخت به هم
هر طرف مصرعی از اوست در این دشت، عَلَم
شعله زد بر دل خونین حسین آتش غم
بُرد در بین عبا اکبر خود را به حرم
آتش این غم جانسوز نخواهد شد کم
باز در حلقۀ ما قصۀ گیسوی علی است
تا دل شب سخن از سلسلۀ موی علی است
✍️#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@khadem_emame12