3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو خیمه هنوز من سرلشگرتم
شب چهارم محرم ۹۷
#خاطره
#خادمین
#خادم_مثل_قاسم
#کمیته_خادمین_شهدا_استان_البرز
@khademinalborz
#خاطره💌
شب عاشورا همہی بچہها را جمع کـرد
گفت:حُر، وقتے توبہ کـرد📿
امـام بخشیدش وُ بہ جمع
خودشون راهش داد
بیاین ماهم امشبـ🌙
حُـر امام حسین بشیم
نصف شب کہ شد گفت:
پوتیـن هاتون رو در بیارین
بندهاے پوتینها را بہ هم گـره زد🍃
بعد تویشان خاڪ ریخت
و انداختشان روے دوشِمان!
گفت: حآلآ بریـم!
چند ساعتے توی بیابانهاے کوزران
پیاده رفتیم و عزاداری کـردیم🖤
آن شب احمد زمزمههایے داشت
کہ تا آن موقع نشنیده بودم..
#شهیداحمدپلارڪ
#معروفبہشهیدعطرے
@khademinalborz
نــام : مجید
نـام خـانوادگـی : سلمانیان
نـام پـدر : یداله
تـاریخ تـولـد :
۱۳۶۷/۰۲/۰۶
مـحل تـولـد : کرج
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۰۲/۱۷
#نحوه شهادت
در کربلای خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد...
تا آخرین ساعات مقاومت کرد...
موقع عقب نشینی داشت از خاکریز رد میشد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یا زهرااا...
و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد...
تیر خورده بود توی شش... و سینه اش خیلی خس خس میکرد و یا حسین و یا زهرا میگفت...
بهم گفت آب داری؟
گفتم نه...گفت پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینه ام سنگینی میکنه...
جیب خشاب رو که باز کردم شروع کرد شهادتین گفتن...
گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت...
گفت نمیخواد... و لحظاتی بعد شهید شد...
پیکر مطهرش هم همونجا موند...
#خاطره از هم رزم شهید بزرگوار
@khademinalborz
#خاطره
هیچ خانم نامحرمی را نگاه نمیڪرد.
همیشه میگفت : اگر قرار است چشمی به آقا امامزمان (عج) بیفتد ؛ نباید با نگاه به نامحرم آلوده شود .
در خیابان هم ڪه بودیم همیشه ملاحظه میڪرد ڪه نگاهش به نامحرم نیفتد و مراعات میڪرد .
شهید مدافع حرم آلالله...
#شهید_مسلم_خیزاب
#شهیدانه_زیستن
🌹 @khademinalborz
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#خاطره🌱
برادر رزمنده #عدنان_اوغر اولین نفر سمت راست و سومین نفر از سمت راست
#سردار_شهید_علی_آملی
معاون گردان علی اکبر علیه السلام لشگر۱۰
@khademinalborz
#خاطره.از.حمیدآقا💕
اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین مغازه به خونه بسته بود،جای دیگه نمیرفت برای خرید!!!!میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره!!!حق همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن...بعد از شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا انتخاب میکنم که حق همسایگی همسرمو به جا بیارم
#کمیته_خادمین_شهدا_استان_البرز
@khademinalborz
دعاگوی شما در جوار شهید خوشنام اردوگاه شهید کلهر هستیم.
#خاطره
عزیزان، کیا خاطره دارن از این سرزمین مقدس؟
#خاطره🌱
نزدیکِ عملیات بود. میدونستم مهدی زینالدین دختردار شده. یه روز دیدم سرِ پاکت از جیبشزده بیرون. پرسیدم: این چیه؟ گفت: عکس دخترمه...گفتم: بده ببینم عکسش رو گفت: هنوز خودم ندیدمش... پرسیدم: چرا؟!!! گفت: الان وقتِ عملیاته ، میترسم مِهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه برا بعد از عملیات...
📚منبع: یادگاران۱۰
«کتاب شهید زینالدین» صفحه ۶۵
🔸کمیته خادمین شهدا🔸
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
📝 #خاطره
🌿| دعا کنید شهیـد بشم... |
📻 یه روز آقا آرمان بهمون گفت:
بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید
حوزه، قراره افطاری بدیم.
فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
✍🏻 یکی از متربیهای شهید
شهید آرمان علی وردی 🕊
#ارسالی_خادم
@khademin_alborz
#رهبرم
#خاطره
🔸یکی از سرکردههای اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» معروف به «عیدوک» بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟!» فرمودند «بله. شما به او تأمین دادهاید، آمده. اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همانجا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادیات دادند. برو آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد
🖋 خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم
@khademin_alborz
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝 #خاطره
#پنجشنبههایشهدایی
🔸 حال و هوایی که آن روز داشتند را تا به آن موقع از ایشان ندیده بودم ...
بی قرار و گریان، طور خاصی ناراحت بود، به من گفته بود که از رفقای جهادی اش دوستانی دارد که از برادر به او نزدیکترند ...
حاج #احمد_کاظمی از آنها بود.
🔹 بعد ها این عبارت (نزدیکتر از برادر) را در مورد چند نفر دیگر به طور خاص به من گفت...
انگار یکی از عزیزترین برادرانش را از دست داده بود، چند باری با اشک میگفت «اُف بر دنیا»...
🔸 در این مدت یک بار دیگر هم او را در این حالت دیدیم و آن هم بعد از شهادت حاج قاسم بود...
🎥 برشی از فیلم تشییع پیکر مطهر شهید کاظمی و حضور #شهید_زاهدی و شهید #سلیمانی و شهید #تهرانی_مقدم
🥀یاد همه عزیزان شهیدی
که هیچ گاه نام ویادانان ازخاطرتمان رفتنی نیستند ...
@khadem_koolebar