eitaa logo
⚘هادیان نور خواهران شهرستان میامی ⚘
70 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
803 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌼🌼🌼 🌺🌺🌺 🌼🌼 🌺 این این مکتوب را نیمه شبی است که مینویسم. اتفاق جالب امروزم، گفتگویم با عبیدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم، عمر بن سعد، پسر سعد بن وقاص از صحابه ی پیامبر و عبدالرحمان پسر خالد بن ولید، از فرماندهان لشکر اسلام بود. هر سه مردانی میانسال بودند و شباهت چندانی با پدرانشان نداشتند. آن پدران، قرص و محکم و استوار و این پسران ، متزلزل و آشفته ،شهر و دیار خود را ترک کرده و به دامان معاویه آویخته بودند. معاویه بساط شراب را برچیده بود و نمی‌خواست پیش جوانانی که اندک اعتقاداتی داشتند، شراب بنوشد. می خواستم از زیر زبانشان، دلیل آمدنشان را به شام بدانم و اینکه از آنها چه سودی به ما خواهد رسید. عبیدالله بن عمر بزرگتر از آن دو بود و موقعیتش به عنوان پسر خلیفه دوم ، بالاتر. معاویه از او خواست حال که از دست علی قصد که جانش را داشته گریخته در مسجد جامع کبیر به منبر برود و از جنایات علی پرده بردارد. اما عبیدالله تردید داشت، گفت:( هنوز شک دارم که علی در قتل عثمان دست داشته باشد. اگر او به قصاص قتل (هرمزان) و آن دو تن قصد جان مرا نمی کرد مدینه را ترک نمی کردم.) یادم می آید آن روزها من در مدینه بودم ؛ وقتی (ابولولو) تمام عمر را به قتل رساند، همین عبیدالله به انتقام خون پدر ، دختر خردسال ابولولو را شقه شقه کرد. هرمزان را نیز که غلام مسلمان بود، به جرم دوستی با ابولولو کشت. یک نفر دیگر هم به دست او به قتل رسید. اگر جلویش را نمی‌گرفتند، بسیاری از مردم بیگناه را به قتل می‌رساند. همه فکر می‌کردند عبیدالله به جرم قتل افراد بی‌گناه ، قصاص خواهد شد اما عثمان او را بخشید. این کار عثمان برای علی گران آمد‌. او خواهان قصاص عبیدالله بود، اما عثمان به این دلیل که او فرزند خلیفه مقتول است رهایش کرد. و آن روز علی خشمگین از اجرا نشدن حکم الهی، تهدید کرد که اگر روزی به قدرت برسد ، حکم خدا را درباره عبیدالله اجرا خواهد کرد. و چنین شد که او به دامان معاویه آویخت و معاویه کوشید از او ابزاری برای اهدافش بسازد. هرچند عبیدالله مقاومت می کرد، اما این مقاومت‌ پایدار نبود. 🌸🌸🌸🌸 ..... 🌹@khadem_mayamey🌹