#کتاب_عمارحلب
در جلسات شورای فرهنگی دانشگاه روی کار خوب سوار بود.مسلط صحبت میکرد.آن موقع اینترنت نبود که بروی و مثلا سایت آقای خامنهای را باز کنی و مطلب آقا را بخوانی و بتوانی آنجا تحویل بدهی.همان چیزهایی را که در اخبار و مطبوعات میخواند و میشنید،به حافظهاش میسپرد.با آنها بازی میکرد. فوق العاده روی صحبت های آقا حساس بود.توی جلسات،یک ریز از آنها استفاده میکرد. توی شورای فرهنگی هم که میرفت،همه بهش احترام میگذاشتند.مستند روح الله آمد،به من گفت سریع بروید تهران بگیرید و بیاورید اینجا پخش کنید.خودش دیده بود.رفتیم سیصد تا گرفتیم و پخش کردیم.
یکی از رفتارهای سلوکی محمدخانی که دیگر هم دیده نشد،بحث روزههای مستحبی رجب و شعبان بود.در صورت جلسهی شورای حوزهی بسیج آورد که برای اعضای شورای حوزه،روزهی دوشنبه و پنجشنبه الزامی است.این ایده خیلی ثمر بخش بود.در رمضان هم بچهها را افطاری میداد؛کنار معراج شهدا با نان و پنیر و هندوانه.
زمانی که وارد بسیج دانشگاه شد،دقیقترین تیم خواهران را داشت.از صفر تا صد بعضی از برنامهها را به آنها میسپرد.خیلی هم در این زمینه منفرد عمل میکرد.فقط یک بار خیلی سر من منت گذاشت و من را برد داخل جلسهی حوزهی خواهران.بیشتر با یکی از بچهها که متاهل بود،میرفت.دقیق نظارت داشت.این جوری نبود که مثلا پنجرهای باز باشد رو به همه .زمانی که روابط عمومی حوزه بودم،میگفتم من هم باید بدانم چه خبر است. خیلی روی داستان ارتباط تشکیلاتی با خواهران تنش داشتیم. میگفت چیزهایی است که به تو ربطی ندارد.
در اردوی مشهد من را برد که بعضی موقعها مداحی کنم.بهمن رفته بودیم،ساعت سه نصف شب خانمها در زدند که میخواهیم برویم حرم،در این جور مواقع،مثل داستان موسی و دختران شعیب،ما جلو میرفتیم و آنها پشت سرمان.
#بهمناسبتتولدشهیدمحمدحسینمحمدخانی ❤️
🖋به قلم:محمدعلی جعفری