💠ملاقات با امام زمان(عج)
#شماره_2_34
═༅༅═❥✦༅﷽༅✦❥═༅༅═
↩️بخش دوم:
شیخ علی حلّاوی، مسرور از این ماجرا
باخوشحالی فراوان به حلّه برگشت.نزد
قصّـــاب رفــت و قضیه را با او در مــیان
گذاشت. آن دو با کمک یکدیگر 40 نفر
را از بین 1000 نفری که ایشان از ابرار
و منتظران حقیقی حجتغایب «سلام
اللهعلیه»میپنداشتند انتخاب کردند و
دعوتنمودند کهدرشب جمعه به منزل
شیخ بیایند تا به لقای امام عصـر علیه
السلام مشرف شوند.
شبجمعة موعود فرارسید.مرد قصاب
با آن40 نفر برگزیده به خانة شـیخعلی
حلّاوی آمدند ودرصحنحیاط نشستند.
همه با وضو ، رو به قبله، در حال ذکر
و صلوات و دعا در انتظـار قــدوم قائــم
منتظـــر عــلیــه السـلام لحظــه شـماری
میکردند . شیخ علی نیز طبــق فرمان
حضرت،قبلاً دو بزغالهرا روی پشـتبام
بسته بود و خود در صحــن حیات ، در
حضور میهمانان، تشریففرمایی مولا
را انتظار میکشید.چون پاسی از شـب
گذشت ، به ناگـاه همگی دیدند نـور با
عظــمت و درخــشــانی که به مــراتب از
خورشــید و ماه درخشـنــده تر بود ، در
آسمان ظاهرشد و تمام آفـاق را روشن
ساخت . سپـس آن نور به طــرف خانة
شیــخ علی آمــد تا آن که بر پشــت بام
منزل قـًرار گرفت و فرود آمد . دقایقی
بیش نگذشت که صــدایی از پشتبام،
آن مرد قصاب را فرا خواند. مرد قصاب
امتثال امر کرده ، برخاســت و روی بام
رفت و به خدمت حضرت شرفیاب شد.
پس از چند لحظه امام به او فرمودنــد:
یکی از ایـن دو بزغـاله را نــزدیک ناودان
ذبح کن ، به طــوری که تمام خونش از
ناودانسرازیرگردد ودرصحنخانه جاری
شود. مرد قصاب فرمان امام را اطاعت
کرد. وقتی خونها در حیاط جاری شد،
آن40 نفر گمان کردند کهحضرت مهدی
علیهالسلام مرد قصــاب را گــردن زده و
اینخون اوست کهاز ناودان فرومیـریزد.
پــس از انــدکی صــدایی از پشت بام به
گوشرسید و شیخعلی حلّاوی را احضار
فرمود. شیخ برخاست و خــود را به روی
بام رساند،دید مردقصاب سالموسلامت
روی بام درمحضر امام ایستاده،امّا یکی
از دو بزغاله را سر بریده و خون بزغـــاله
بوده که درصحنحیاط جاری شدهاسـت.
دراینهنگام،قصاب بهامرحضــرت بزغالة
دوّمرا نیزنزدیک ناودان سربرید و باردوم
خون از ناودان بهمیان حیاط سرازیر شد.
پایان بخش دوم
ادامه دارد....
📚منبع:کتاب ملاقات بـا امام زمان(عج)
─┅═༅═❥༅🥀༅❥═༅═┅─
#کرامات
#امام_زمان
#خادمان_امامزمان
╔ ⃟🥀❥๑•~---------------
🆔 @khademan_emamezaman