چه بد تجارتی است که گمان می کنی
این دنیای فانی بهای توست.
امیرالمؤمنین علیه السلام
نهجالبلاغه، خطبه ٣٢
@khademan_vesal
این علی و شیعیان او هستند که در روز قیامت
کامیاب و رستگار خواهند بود.
@khademan_vesal
بگذارید امشب را
به اصل و نَسبمان بنازیم؛
عجب احساس غروری دارد،
اینکه پدرت علیعلیهالسلام باشد...
| بابام علیﷺ
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبسم امام خمینی هنگام توصیف مولای عالم امیرالمؤمنین علی (ع)
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
@khademan_vesal
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_اول وقتی به روزای زمستونی یک سال قبلم فکر میکنم قلبم پر از حسرت میشه و دلم برای دغدغهی اونر
#قسمت_دوم
محرم سال ۱۴۰۲ بود که به پیشنهاد یکی از دوستام قرار شد
محرمهارو با هیئتهای خادمانوصال بگذرونیم
هیچوقت یادم نمیره که روزای اول با چه خجالتی وارد جمعشون میشدم...
ولی حال و هوای قشنگ هیئت و
صمیمیت و مهربونیای که بینشون بود
منو بدجوری جذب خودش کرد
روز به روز بیشتر عاشق اون هیئت و خادماش میشدم
توی همین هیئت ها بود
که من امام حسین رو شناختم
نمیگم از قبل هیچ محبتی نبودا نه
ولی محبت واقعی بعد معرفت میاد دیگه نه؟!
من امام حسین(ع) رو توی همین هیئتها شناختم و مجنونش شدم...!
توی همین هیئتها بود که فهمیدم
امام حسین چقدر حواسش به من هست
فقط کافیه من صداش کنم تا آرامش کل وجودم رو فرا بگیره و حال دلم خوب شه...!
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_دوم محرم سال ۱۴۰۲ بود که به پیشنهاد یکی از دوستام قرار شد محرمهارو با هیئتهای خادمانوصال
#قسمت_سوم
حرف از قرعهکشی مشهد
همیشه توی هیئت به راه بود
ولی من تمام فکر و ذهنم اربعین بود و کربلا...!
از ته دل کربلا میخواستم و هر موقع حرف از مشهد میشد
توی دلم میگفتم
امام رضا من از همه شنیدم شما امام مهربونیایی
هیچکس از پیش شما دست خالی برنگشته
من تمام فکر و ذکرم کربلاست
میشه کربلای منو جور کنی؟!
این درد و دل های من با امام رضا
ادامه داشت تا روز قرعهکشی...!
امان از روز قرعه کشی :)
قبل قرعه کشی خیلی حرفا زده شد
ولی یه مصرع از یه شعر همش توی سرم میپیچید
پنجره فولاد رضا براتِ کربلا میده :)
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_سوم حرف از قرعهکشی مشهد همیشه توی هیئت به راه بود ولی من تمام فکر و ذهنم اربعین بود و کربلا
#قسمت_چهارم
چشمامو بستم و شروع کردم توی دلم حرف زدن با امام رضا
چی گفتم؟! بماند...!
فقط همینو بگم که اون لحظه
تموم آرزوم شد دیدن پنجره فولاد امام رضا
دلم میخواست برم روبروی پنجره فولاد وایسم و کربلا بخوام
گفتم این برای من نشونه اس
اگه حواستون به دل منه
به من یه نشونه بدین...!
کف دستام از استرس عرق کرده بود
طاقت اینکه اون نشونه رو نگیرم نداشتم
میخواستم بدونم واقعا حواسشون به من هست یا نه !
توی دلم میگفتم
حتی شده اشتباهی اسم منو بگن
یادمه توی طول هیئت همیشه بهمون میگفتن
امام حسین کشتی نجاته ها
تا نرفته سوار کشتی بشین
این نشونه رو میخواستم
تا مطمعن بشم منم سوار اون کشتی شدم
و جا نموندم
🌿فصلِنو:
فصلی نو برای کشف حقایق ناب توحیدی✨️
🔅اولین دورهی حضوری فصلنو
🔸️با حضور استاد بزرگوار حجةالاسلام والمسلمین ابراهیمی(استاد دورههای بینهایت)
🔹️با تدریس کتاب انسانشناسی از مجموعه کتب معارف کاربردی
▫️در شهر کرج🌱
🔸️ویژه نوجوانان دختر متولدین ۸۰ تا ۸۷
🔅به همراه جوایز:
● اقامت خانوادگی مشهد مقدس
● ساعت هوشمند
● بن خرید کتاب و محصولات فرهنگی
و...
👈🏻 ثبتنام و توضیحات بیشتر در:
https://portal.javanan.org/frm/1f7aqa3b
🔸️ مهلت ثبتنام اولیه: شنبه ۲۹ دیماه ساعت ۱۸🔸️
#فصلنو🌱
#یکتجربهخاص