☀️#شرحکرامتشهدایگمنام☀️
پس از مراسم زیارت عاشورا در کنار قبور مطهر شهدای گمنام تپه نورالشهدای شهرکرد میزبان خانمی از بستگان کسی بودیم که مورد عنایت اهل بیت علیه السلام و این شهدا قرار گرفتند.
شرح ماجرا در ادامه آمده است:
خانم معتمدی در این مراسم گفت: چند ماهی بود که یکی از بستگان ما دچار بیماری صعبالعلاج شد و این بیماری به قدری سخت بود که پزشک گفته بود اگر خود بیمار متوجه آن شود و استرس بگیرد معالجه او ممکن نخواهد بود.
مأیوس از همه جا بودیم و برای درمان بیمارمان به شهدا متوسل شدیم، هر روز به همراه بیمار به این مکان مقدس میآمدیم و بدون اینکه خودش بداند برایش طلب شفا میکردیم.
هر روز حال بیمار بدتر و نگرانی ما بیشتر میشد، تا اینکه به صورت ویژه به شهید احمد متوسلیان، متوسل شدم و حل این مشکل را به او سپردم.
چند روز بعد شهید به خوابم آمد و در عالم رویا گفت: برای مریضتان روضه حضرت رقیه سلام الله و حضرت علی اصغر علیه السلام را بخوانید.
بعد از خواب کاچی نذر کردیم و به همراه چند نفر از دوستان و بیمارمان به تپه نورالشهدا آمدیم، ظرفهای نذری را کنار قبور گذاشتیم به طرز عجیبی بر روی هر کاسه تصویر نوزاد نقش بست.
چندتا دقیقهای نگذشته بود که صدای گریه نوزاد در فضا پیچید و از کنار دیوارهای مقبره بوی خوشی به مشام میرسید، بویی که هیچ کداممان تا به حال آن را حس نکرده بودیم.
این اتفاقات در ساعت ۱۱ شب در محیطی که بسیار خلوت بود و غیر از ما کسی یا حتی بچهای در محل نبود بسیار عجیب بود اما فکر نمیکنم بیربط با توسل ما به حضرت علی اصغر علیه السلام باشد.
بعد از این روضه و نذری پزشک مریضمان را معاینه کرد و گفت اثری از بیماری در بدن او نیست و اکنون حال او خوب خوب است انگار نه انگار که تا چند روز پیش پزشک از او قطع امید کرده بود.
رفقا هر گره و مشکلی دارید از شهدا بخواهید چراکه قطعاً جواب میگیرید.
روایت از طرف بستگان مریض
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
☀️#شرحکرامتشهدایگمنام☀️
پس از مراسم زیارت عاشورا در کنار قبور مطهر شهدای گمنام تپه نورالشهدای شهرکرد میزبان خانمی از بستگان کسی بودیم که مورد عنایت اهل بیت علیه السلام و این شهدا قرار گرفتند.
شرح ماجرا در ادامه آمده است:
خانم معتمدی در این مراسم گفت: چند ماهی بود که یکی از بستگان ما دچار بیماری صعبالعلاج شد و این بیماری به قدری سخت بود که پزشک گفته بود اگر خود بیمار متوجه آن شود و استرس بگیرد معالجه او ممکن نخواهد بود.
مأیوس از همه جا بودیم و برای درمان بیمارمان به شهدا متوسل شدیم، هر روز به همراه بیمار به این مکان مقدس میآمدیم و بدون اینکه خودش بداند برایش طلب شفا میکردیم.
هر روز حال بیمار بدتر و نگرانی ما بیشتر میشد، تا اینکه به صورت ویژه به شهید احمد متوسلیان، متوسل شدم و حل این مشکل را به او سپردم.
چند روز بعد شهید به خوابم آمد و در عالم رویا گفت: برای مریضتان روضه حضرت رقیه سلام الله و حضرت علی اصغر علیه السلام را بخوانید.
بعد از خواب کاچی نذر کردیم و به همراه چند نفر از دوستان و بیمارمان به تپه نورالشهدا آمدیم، ظرفهای نذری را کنار قبور گذاشتیم به طرز عجیبی بر روی هر کاسه تصویر نوزاد نقش بست.
چندتا دقیقهای نگذشته بود که صدای گریه نوزاد در فضا پیچید و از کنار دیوارهای مقبره بوی خوشی به مشام میرسید، بویی که هیچ کداممان تا به حال آن را حس نکرده بودیم.
این اتفاقات در ساعت ۱۱ شب در محیطی که بسیار خلوت بود و غیر از ما کسی یا حتی بچهای در محل نبود بسیار عجیب بود اما فکر نمیکنم بیربط با توسل ما به حضرت علی اصغر علیه السلام باشد.
بعد از این روضه و نذری پزشک مریضمان را معاینه کرد و گفت اثری از بیماری در بدن او نیست و اکنون حال او خوب خوب است انگار نه انگار که تا چند روز پیش پزشک از او قطع امید کرده بود.
رفقا هر گره و مشکلی دارید از شهدا بخواهید چراکه قطعاً جواب میگیرید.
روایت از طرف بستگان مریض
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹