شهید شاپور برزگر گلمغانی » است. وی به تاریخ 22 آبان ماه 1336 شمسی، در شهرستان «اردبیل» متولد شد. او ضمن تحصیل، از نوجوانی، در کارگاه آهنگری پدرش نیز حرفهی مردپرورِ پدری را آموخت. پس از پیروزی انقلاب، «شاپور» بخشی از زندگی خود را به فعالیت های انقلابی اختصاص داد و با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه راهی مناطق اشغالی شد و در بین مدافعینِ «آبادان» سلاح به دست گرفت و در طی یک عملیات محدود مجروح شد. او پس از بهبودی، در « اردبیل» مسئولیت «واحد آموزش سپاه پاسداران» را بر عهده گرفت. رفت و آمدهای او به جبهه های جنگ و شرکت در عملیات ها تداوم پیدا کرد تا سرانجام به عنوان مسئول واحد آموزش، به «لشکر 31 عاشورا» پیوست. او در اردیبهشت 1362 شمسی، بر اثر انفجار نارنجک، دست چپ خود را ازدست داد. سرانجام در «عملیات والفجر4» هدفِ گلوله بعث ها قرار گرفت و بال در بال ملائک گشود.
بعد از عملیات بیت المقدس به خاطر شهادت عده ای از دوستانش بسیار متاثر بود و مدام یا د آنها را مرور می کرد و به زبان می آورد . او برای خود در خانه اتاقی کوچک ساخته و اسم آن را حجله شهداء گذاشته بود وتصاویر شهدا را بر دیوار آن نصب کرده بود ودر آنجا با خود خلوت می کرد و به عبادت می پرداخت . این حوادث زمینه تحولی درونی را برای او فراهم کرد و در تاریخ 11 /8/1361 دوباره عازم جبهه گردید ودر سمت مسئول آموزش لشکر 31 عاشورا به کار مشغول شد اما به دلیل بروز تاخیر در عملیات به اردبیل بازگشت . در عملیات والفجر مقدماتی – بهمن سال1361 – مسئول آموزش نظامی تیپ 9 بود در عملیات والفجر 1 فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را به عهده داشت . پس از این عملیات به فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را به عهده داشت .پس از این عملیات به فرماندهی پادگان آموزشی شهید پیرزاده اردبیل منصوب شد . در تاریخ 14/2/62 در اثر انفجار نارجک در پادگان آموزشی دست راستش از مچ قطع شد بعد از ترخیص از بیمارستان شهید مصطفی خمینی تبریز به مدت سه ماه مسئولیت واحد آموزش نظامی منطقه پنج کشوری راعهده دار بود.
شهید برزگر به تاریخ 29/7/62 در منطقه پنجوین در عملیات والفجر 4 شرکت کرد . در این عملیات ، هماهنگ کننده محورهای عملیاتی بود . منطقه عملیات کوهستانی بود و تعدادی از واحدهای لشکر در محاصره دشمن قرار گرفته بودند واز عقبه درخواست نیروی کمکی کردند. دو گروهان به آنها ملحق شد . یک گروهان توسط برزگر و یک گروهان توسط مصطفی اکبری ، هدایت و رهبری می شد .مقدر بود که او زنده بماند تادر عملیات بعدی نیز حضور یابد تا این که در مرحله سوم عملیات والفجر 4 و در ارتفاعات شیخ گزنیشین در سمت مسئول محور لشکر 31 عاشورا در خاک عراق ( پنجوین ) به تاریخ 13/8/1362 در اثر تیر دوشکا و اصابت ترکش به پشت به شهادت رسید .
مدفن او در گورستان غریبان شهرستان اردبیل واقع است
💕🕊💕
💌#وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
🍃🌺 @khademe_alzahra313 🌺🍃
العفو می شود به زبان خدا "حسین"
وقتی بساطِ روضه و العفو با هم است،
ما از همین امشب منتظرِ مُحَّرَمیم،
وقتی که ماه مبارکِ ما مُحَّرَم است...
اولین شب جمعه ماه مبارک رمضان🕊
#بالحسین_الهی_العفو💔
مداحی آنلاین - خراب آمدم - حاج منصور ارضی.mp3
7.57M
#مناجات_ویژه
# شب هفتم ماه مبارک رمضان
خراب آمدم تا کنی آبادم...
🎤حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
التماس دعا
شش روز گذشت
و هیچ توشه ای برنداشته ایم،
نمیدانم، حتما شما خوبان شش روز است با معبود خود خلوت داشته اید وخودتان را برای شبهای قدر آماده میکنید
ولی من بیچاره هنوز خودم راهم پیدا نکردهام،
شبی دیگررسیدویک دنیا دردودل،
وحسرت سالهای دفاع مقدس
وحال که جوانانی ازنسل فهمیده ها
امدندوکوی سبقت راازدهه شصتی ها ربودند،وچه خوب پرواز عاشقانه نمودند
دراین شب با بهره از شهید بی سر
#شهید عزیز که یک ایران برای او گریه کردند،
میخواهیم از مناجات ودرددلش امشب هوای دیگری داشته باشیم
میدانم شما هرکدامتان یک رفیق شهیدی دارید و بااونجواهادارید
ولی امشب بیائید لحظاتی را بااین حجت خدا #شهیدحججی همراه شویم،
خدا کند که یک روزی هم، بشود دست مابیچارگان رابگیرند و بگویند تو هم روزگاری بامابودی و مارابه نوکری قبول نمایند
ای شهید گوشه چشمی ،نگاهی.....
جمعـه يعنی زانوی غم دربغل
بر سر سجاده های العجل
جمعـه يعنی اشک های انتظار
جمعـه يعنی شکوه ازهجران يار
جمعـه يعنی آه ،الغوث ،الامان
در فراق مهدی صاحب زمان
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
صبحت بخیر آقا🌸🍃
@khademe_alzahra313
تحدیر جزء هفتم با صوت استاد معتز آقایی
http://aghigh.ir/files/fa/news/1395/3/16/142675_364.mp3
التماس دعا
@khademe_alzahra313
🌺💫💐🌟💐💫🌺
🌺معارفی از جزء هفتم قرآن کریم🌺
✅صحنه سازی برای امتحان
🔸فراگیرترین آزمونی که خداوند متعال مدام آن را برگزار میکند آزمون عملی است که در آن ابتدا زمینه امتحان را فراهم میکند.
این آیه نشان میدهد که خداوند متعال برای هر امر و نهیی بساط آزمون آن را هم فراهم میکند. اگر فرمود به نامحرم نگاه نکنید از آن طرف چند نامحرم بزک کرده را طوری مسیر میدهد که از مقابل چشم این جوان عبور کنند و او در جلسه امتحان قرار گیرد.
✅جبران گذشته، شرط اساسی در توبه
«کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلیَ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَ ا بجَِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (54- انعام).
🔹در جمله اول میفرماید: پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده است در جمله دوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیری محبت آمیز چنین میگوید: هر کس از شما کاری از روی جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است.
✅احترام واجب نیست ولی بی احترامی هم نکنید
«وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَیرِْ عِلْمٍ »
🔻خداوند متعال در این آیه مؤمنان را به رعایت یک اصل مهم سفارش میکند و آن اینکه مبادا به مقدسات کسانی که با شما هم عقیده نیستند بی احترامی کنید که آنها نیز معتقدات شما را مورد اهانت قرار میدهند.
1⃣ نکته اول اینکه منع آیه در مورد اهانت به مقدسات طرف مقابل است نه آنکه خواسته باشد هر گونه بحث علمی و به چالش کشیدن منطقی عقاید طرف مقابل را ممنوع کند.
2⃣ نکته دوم اینکه معنای آیه احترام گذاشتن به مقدسات طرف مقابل نیست بلکه پیام آیه پرهیز از هر کاری است که اهانت تلقی شود.
@khademe_alzahra313
⚘﷽⚘
صبح
یعنی بهانه ے یک سلام
به تُو
تا صبحم با سلامِ تُو
بخیر شود . . .
شهید نظر میکند به وجه الله
از آن زمانے که نگاهم
به نگاه تو گره خورد
تمام آرزویم
این شده است که
کاش میشد دنیا را از قاب
چشم هاے تو دید
همان چشم هایے که
غیر از خدا را ندید .
#سلامصبحتونشهدایے
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
معلم خوب
از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میکند🕊
به روی شاگردانی که
در ملکوت قلب او❤️
آماده درس گرفتن هستند✨
سلام بر معلمانی که راههای آسمانی را به شاگردانشان نشان دادند
سلام بر شهدا معلمان مکتب عشق✋
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید✨
#روزت_مبارڪ_رفیق_شهیدم🌹🌹🌹🌸🌸🌸
@khademe_alzahra313
زیارت امــــام مہــــ💐ــدے عجل الله تعالی فرجه الشریف
در روز جمعــــــہ
💕 جمعه روز حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و بنام آن حضرت است و همان روزى است كه ایشان در آن روز ظهور خواهد کرد.
💛 السَّلامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْكَ،
💛 و أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَكَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْكَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِكَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِینَ بِسَیْفِكَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ كَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِكَ الطَّاهِرِینَ.
__________________
ما منتظر منتقم فاطمه.س هستیم ❤️
🌺🍃 @khademe_alzahra313 🍃
🌹پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند:
♦️أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
♦️وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص2
شادی روح معلم بزرگوار شهید مرتضی مطهری صلوات🌷
@khademe_alzahra313
🔹🔶🔹
🔅اگر بنا باشد که ماه مبارک [رمضان] بیاید
و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بیخوابی بکشد
و مثلاً شبها تا دیر وقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود،
و بعد هم عید فطر بیاید و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد،
چنین روزهای برای انسان اثر ندارد.
اسلام که نمیخواهد مردم بیجهت دهانشان را ببندند،
بلکه با روزه گرفتن قرار است انسانها اصلاح شوند.
✍ شهید استاد مرتضی مطهری
📘کتاب انسان کامل صفحه۲۸
🌷۱۲ اردیبهشت بزرگداشت شهادت #شهید_مطهری و #روز_معلم گرامی باد🌷
@khademe_alzahra313
امروز سالروز میلادِ ...
آقا زاده ای لبنانی
یک دهه هفتادی
جوانی پر انرژی
فرزند شهید عماد مغنیه
از فرماندهان حزب الله
عشقش رهبری
شهادتش زینبی
از وصفش چه بگوییم که هر چه بگوییم کم است...
نامش جهاد
رسمش جهاد
او #شهیدجهادمغنیه است
عاشق مبارزه با اسرائیل
الگو جوانان لبنان و ایران
با افتخار من جهادی ام ...😍
#من_جهادی_ام
#جهاد_ادامه_دارد
#تولدت_مبارک
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبتهای این چله ✅ 1-خواندن دعای افتتاح به نیابت از شهید روز ✅ 2-نماز استغاثه به امام زمان عج ✅3
سلام علیکم
هفتمین روز از 💫 چله چهارم 💫 مهمان سفره شهید 🌷 سید محمد هاتف 🌷هستیم.
یکی از همرزمانش میگفت دائم الذکر بود و همیشه توی سنگرشون نماز جماعت بر قرار بود خیلی غبطه میخوردم به حال و هواشون و دوست داشتم منم توی سنگر اونا باشم .نوربالا میزد و دل منو که برده بود ،خلاصه باهر ترفندی که بود بالاخره باهش رفیق شدم و حتی یه سحر باهاش عقد اخوت خوندم .
یادمه به پای سید محمد ترکش خورده بود ودرست نمیتونست راه بره ولی داوطلب برگردوندن شهدا از اون طرف خاکریز شد هر کاری کرد اجازه ندادم خوب یادمه برای اینکه منو قانع کنه حالش خوبه اسلحه ای رو که به عنوان عصا ازش استفاده میکرد انداخت اون طرف و به زحمت سعی میکرد صاف راه بره از شدت درد سرخ شده بود ولی سعی میکرد به روی خودش نیاره.
سر انجام بعد از 9ماه حضور در جبهه آن بزرگ مرد آسمانی در تاریخ 11بهمن65در سن 16سالگی در شلمچه به همراه همکلاسی اش شهید بوجاریان
به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از 10سال به وطن بازگشت.
روحش شاد و یاد و راهش گرامی باد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهدا زنده اند🌹🌹🌹
🌿این یک قصه نیست🌿
دختری 16ساله بودم در خانواده ای کاملا معمولی. نماز و روزه میخواندند ولی موسیقی و عروسیهای آنچنانی هم میرفتند.اما من به لطف خدا گرایش خاصی به دعا ومناجات و عبادت داشتم.
تا اینکه با دوستانی آشنا شدم که من را باشهدا آشنا کردند و کتابی به نام یاد ایام نوشته ی حمید داوود آبادی را به من امانت دادند...
آن کتاب خاطرات آقای داوود آبادی در جبهه بود خیلی بی نظیر بود بایک صفحه بلند بلند میخندیدم و با صفحه ی بعد های های گریه میکردم خودم رو در کنار اونا احساس میکردم خاک جبهه رو لمس میکردم و با گرمای ایمان وجودشون زندگی میکردم .
اسم سید محمد هاتف توجه من را خاص به خودش جلب کرد نه از سنش اطلاعاتی داده شده بود نه از چهرش فقط خلق و خوش بود که من رو مجذوب خودش کرد . کتاب رو میخوندم تا دوباره به اسم اون برسم میخواستم ببینم کجاست، عاقبتش چی شد ؟میدونستم احتمالا شهید شده ولی چون خودمو اونجا حس میکردم نمیخواستم قبول کنم که عزیزم قراره شهید بشه یه جور سفر در زمان بود برگشته بودم به سال 1365 یه حال دیگه ای داشتم...
بالاخره رسیدم به اون قسمتی از کتاب که خیلی ازش میترسیدم و توان خوندنش رو نداشتم اون چند روز به خاطر گریه ها و خنده های بلند من که به واسطه ی خوندن کتاب بود پدر و مادرم حساس شده بودند و به من گله داشتند که اگر این حال من ادامه داشته دیگه اجازه ی خوندن کتاب رو به من نمیدن
عید نوروز بود پدر و مادرم رفته بودند عید دیدنی خونه ی همسایه ومن و دو برادرم خونه تنها بودیم وقتی رسیدم به قسمت شهادت عزیز دلم در اتاق تنها بودم نتونستم جلوی گریه ام رو بگیرم ولی زود بلند شدم که کسی منو نبینه زود رخت خوابم رو پهن کردم و کامل رفتم زیر پتو و تا وقتی بیدار بودم بیصدا گریه کردم آنقدر اشک ریختم که بالاخره خوابم برد دیدم که در شلمچه هستم زیرآفتاب داغ از دور محمد رو دیدم شهید یوسف محمدی و شهید مسعود کارگر که در کتاب اسمشون رو خونده بودم ولی بدون اینکه دیده باشمشون اونها رو میشناختم .
همشون روی یه تانک خراب عراقی نشسته بودند و پاهاشون آویزان بود محمد از تانک پرید پایین و به نشانه ی سلام برای من سری تکان داد من خیلی دور بودم دویدم که بهشون برسم ولی انگار در جا میزدم و در همون حال بودم که بیدار شدم از همه چیز جالب تر این بود که بعد از بیداری زانوانم به شدت درد میکرد ومن فهمیدم که وارد ماجرای شیرینی شدم که فقط خدا ومن و محمد از آن خبر داشتیم...
فردای آن روز خیلی به چهره ی محمد فکر کردم خیلی آشنا بود ...یادم اومد ماه رمضان سال 77قبل از اینکه کتاب رو بخونم از امام زمان (عج)بعد از کلی درد دل خواستم که اگر حرفهای من رو شنیده بیاد به خوابم شب قدر بود خانوادم اجازه ندادند برم مسجد تا جایی که میشد بیدار موندم و بعد خوابم برد در خواب دیدم پسر نوجوانی دستم رو گرفته و با خودش برد نزد آقا امام زمان(عج)...
همون بود خود خود محمد بود قبل از اینکه حتی اسمش رو بدونم اومده بود به خوابم یعنی اون قبل از من، منو میشناخت...