eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
621 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
「﷽] 💢مرحوم دولابی . 🍃عمر #دنیا تمام شدنی است. هر چه #قوه بدنی و #اشک چشم و مال و #قدرت داری، در راه #خدا مصرف کن و زنده زنده کارت را تکمیل کن. اگر هم مصرف نکنی، خواهی مرد و همه آنها از دستت خواهد رفت. @khademe_alzahra313
🍃☀️🌹🍃¤•¤•¤••• این نگاهِ #نافذ، یعنی : 👌#دل نبند... 🌏 #دنیا جای ماندن نیست... 🚫نیست ممکن هرکه مجنون شد 👈دگر عاقل شود! سلام صبح و روزتون شهدایی🌹🍃 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
🙏 👈 👉 راه است و تو باید سالک باشی و باید در این👈👈 فرصت کم👉 گام‌های بلندی برداری از تمام امکانات استفاده کنی که مانع ها زیاد هستند و بُت ها بی شمار 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
⭕️ ⭕️ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 🔴از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... 🌹 گاهی،نگاهی😔...🌹 💚 🕊 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @khademe_alzahra313 ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
「﷽] 💢مرحوم دولابی . 🍃عمر #دنیا تمام شدنی است. هر چه #قوه بدنی و #اشک چشم و مال و #قدرت داری، در راه #خدا مصرف کن و زنده زنده کارت را تکمیل کن. اگر هم مصرف نکنی، خواهی مرد و همه آنها از دستت خواهد رفت. @khademe_alzahra313
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜ ﷽ 💔هرشهیدی را ڪه دوستش داری #ڪوچه_دلـت را به نامش ڪن 👌یقین بدان در ڪوچه پس ڪوچه های پر پیـچ و خم #دنیـا #تنهـایـت نمےگذارد. @khademe_alzahra313
و زبانتو وقف 💚 و اهل بیت کن و بسیار 💚 بفرست که تو بهتر از صلوات پیدا نمیکنی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💚 علیه السلام فرمودند چون نام 💚 برده شود، بسیار بر او بفرستید؛ زیرا هر که یک مرتبه بر 💚 بفرستد خدای متعال هزار مرتبه به همراه هزار گروه از بر او درود میفرستد و هیچ مخلوقی از آفریدههای الهی باقی نمیماند مگر آنکه به خاطر صلواتِ خدا و ملائکه بر آن بنده میفرستد،[حال] پس اگر کسی در فرستادنِ صلواتِ با این فضیلت میل و رغبتی پیدا نکند، او شخصی نادان و فریب خورده(ی ) بوده، و خدا و رسول و اهل بیت رسولش از چنین شخصی بیزارند حضرت صادق💚 علیه السلام از رسول گرامی صلّی الله علیه وآله روایت کرده اند هر كسی كه بر من صلوات فرستد، خداوند متعال و بر او درود و رحمت میفرستند (پس) هر كه میخواهد كم، و هر كه میخواهد بسیار صلوات بفرستد. رسول خدا 💚 الله علیه و آله فرمودند دو گروه اند؛ جنّی که با لاحُولَ وَلاقُوَّۀ إلاّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیمِ رانده میشوند، و شیاطین انسی که با صلوات بر محمّد و آل محمّد [شر و آزارشان] از شخص دور میشود @khademe_alzahra313
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد 🌹 @khademe_alzahra313
یکی از علماء آدم فقیری بود به پسرش تأکیید می کرد که نماز شب را ترک مکن ! از ایشان سؤال کرده بودند که آقا ، چرا شما این قدر روی نماز شب تأكيد دارید؟! جواب داده بود: آقا، می دانم که این نماز شب ، کلید سعادت و است ! من که پولی ندارم برای او بگذارم ، اگر از دنیا را بخواهد ، کلیدش همين است .
شب جمعه و یاد همه شهدا وعزیزانی که بین ما نیستند چقدر از مَنش این دور شدیم آنقدر خیره بہ شده که ڪور شدیم از همہ خوبان و همہ همرزمان ما براے ، وصلہ ے ناجور شدیم همت .شهدایی🌷 یاد همه رفته گان را زنده کنیم باذکرصلواتی برمحمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پدرم از رفته بودند و من برای ایشان خیلی بودم روزی به شهید حمید سیاهکالی مرادی رفتم و گفتم لطفا به دیدار بروید شب در خواب پدرم را دیدم که گفتن که آقایی اومد و منو ملاقات کرد و من رو برد در غرفه ی ... من جایم خوب است... ارادتمندتم ای شهید... 👇👇👇👇 🔮 کرامت شهید برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبامن هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم.
❄️🌺❄️ ❇️نمی دانم آخر این به کجا خواهد رسید..!؟ پـُر شده از؛ آدم هایی که راهشان را می کنند! . نه می توانند دهند!! نه بگیرند...! . وَ الْعَصْرِ؛ إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ... . . . . 💠پیدا میشویم اگر در مسیر انحرافی تردد نکنیم! و از صراط مستقیم علیهم السلام به خواهیم رسید... در میتوان از تابلوی راهنمای استفاده کرد...
🔰به راستی که این نام برازنده توست. شنیده بودم را از می گیرند و تو این را بهتر میدانستی. 🔰خوب میدانستی راه کربلایی شدن از میگذرد و حتما اقتدا به وفای عباس کرده بودی که اینگونه تشنه دفاع از حریم بودی! آری بودی! 🔰از روزی که به دنیا آمدی تا دقایق آخر عمرت که ذکر لبت شد. تو چقدر خوب رسم وفا را بلد بودی که از هست و نیستت به خاطر اربابت بگذری؟وفا تا کجا؟! تا آنجا که ماشین زیر پایت خرج سفر سوریه ات شد.تو معنای واقعی بابی انت و امی و نفسی و مالی شدی.. 🔰راستش را بگو! این همه بیقراریت برای چه بود؟ هربار نرفتنت، برگشتنت و به در بسته خوردنت و دوباره و دوباره پا پیش گذاشتنت برای چه بود؟ نکند تو اصلا به دنیا آمدی و قد کشیدی برای ! نکند به آمدی که درس امروز ما باشی! 🔰که یادمان دهی حرف تکراری نیست و طالب شهادت بودن هرچقدر در کالبد مردانی از جنس تو بارها و بارها تکرار شود باز هم تکراری نیست! و با همین بیقراری عجیبت امضای آخر را را از امام رضا گرفتی و اسمت رفت در لیست عملیات و بالاخره. آن بیقراری که از بدو تولد با خودت آورده بودی آرام گرفت. ✍نویسنده:
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • 🏠خــانه به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه🏠 برایت بخرم . گفت : نه حرف این چیز ها را نزن ، هیچ ارزشی ندارد شما هم غصه مرا نخور ،😊 خانه ی من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین . همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دوتا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر . گفت : این هم خانه ... را گذاشته ام برای ، خانه هم باشد برای .🌸 راوی مادر شهید 🌱🌈🌸
💡 جوش و خروشت برای چیه؟ انسان اگر بداند همه چیز فقط دست خداست، به‌جای اینکه برای رسیدن به مقصود خود دنبال اسباب باشد، فقط روی نیازش به سمت خداست و فقط از باب ، به اسباب و واسطه‌ها رجوع می‌کند و نتیجه را از خدا می‌خواهد . در این حال انسان قلبی دارد و همیشه خوش است و به گفته بزرگان برای امر جوش و خروش ندارد. حجةالاسلام و المسلمین استاد وکیلی
💔هرشهیدی را ڪه دوستش داری را به نامش ڪن 👌یقین بدان در ڪوچه پس ڪوچه های پر پیـچ و خم نمےگذارد.🤗 الرزقنا_توفیق_شهادت فی سبیله وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
کلاس درسی ست... که باید پای نگاه هایشان بنشینیم وبیاموزیم! که چگونه میشود... تا این حد در نظر به بیفتد!
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام براے دنیا دارها، خانه هم باشد براے خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد @khademe_alzahra313
خـدایـا... بگیـر از مـن! آن چـه که "" را می گیـرد از مـن...😔😔 این روزهــا عجیب دلم؛ به سیم خـاردار هـای ! گیـــر کرده است... را گفتنـد: یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی!؟ فرمود: إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... 🔻برای شادی روح شهدا صلوات ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام براے دنیا دارها، خانه هم باشد براے خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت...
💔هرشهیدی را ڪه دوستش داری را به نامش ڪن 👌یقین بدان در ڪوچه پس ڪوچه های پر پیـچ و خم نمےگذارد.🤗 🌹 الرزقنا_توفیق_شهادت فی سبیله وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام براے دنیا دارها، خانه هم باشد براے خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • 🏠خــانه به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه🏠 برایت بخرم . گفت : نه حرف این چیز ها را نزن ، هیچ ارزشی ندارد شما هم غصه مرا نخور ،😊 خانه ی من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین . همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دوتا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر . گفت : این هم خانه ... را گذاشته ام برای ، خانه هم باشد برای .🌸 راوی مادر شهید 🌱🌈🌸
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا یک خانه برایت بخرم ...🙂 گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانه‌ی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂 همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶 گفت: این هم خانه!!! را گذاشته‌ام براے دنیا دارها، خانه هم باشد براے خانه دارها....😇☺️ راوی: مــادر سردار شهیـــد @khademe_alzahra313