#سردار_شهید
#محمد_ابراهیم_همت😘
#دوران_سربازی
#ماه_مبارک_رمضان
#مسئول_آشپزخانه
#قسمت_دوم
آشپزها ترسان جلو میروند😰
سرلشکر به دهان هر کدام یک قاشق برنج میریزد🍛 و میگوید: «بخورید، قورتش بدهید»
یونس خودش را با اجاق سرگرم میکند😉 سرلشکر متوجه میشود و با عصبانیت داد میزند😡«هو، نکبت... مگر حالیات نشد گفتم بیایید جلو❓»
یونس معذرت خواهی میکند و پیش میرود🙏
سرلشکر یک قاشق برنج به دهان او میریزد و میگوید👈 «شروع کنید. فقط مراقب باشید هر سربازی از گرفتن غذا🍛 خودداری کرد❌فوراً به من معرفیاش کنید👉»
یونس در حالی که مشغول کشیدن برنج در بشقابهاست، منتظر فرصتی است تا برنج را از دهانش بیرون بریزد😮
خداخدا میکند🙏سرلشکر وادار به صحبتش نکند ، والاّ مجبور میشود #روزهاش را باطل کند یا #روزه داریاش را فاش کند😭
یک لحظه به یاد #ابراهیم میافتد. اگر او به مرخصی نرفته بود و اینجا بود با سرلشکر چه برخوردی میکرد⁉️
آیا اجازه میداد سرلشکر #روزهاش را باطل کند⁉️
@khademe_alzahra313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#سردار_شهید
#محمد_ابراهیم_همت
#دوران_سربازی
#ماه_مبارک_رمضان
#مسئول_آشپزخانه
#قسمت_دوم
آشپزها ترسان جلو میروند سرلشکر به دهان هر کدام یک قاشق برنج میریزد و میگوید:
بخورید، قورتش بدهید .
یونس خودش را با اجاق سرگرم میکند سرلشکر متوجه میشود و با عصبانیت داد میزند ، هو، نکبت... مگر حالیات نشد گفتم بیایید جلو
یونس معذرت خواهی میکند و پیش میرود .
سرلشکر یک قاشق برنج به دهان او میریزد و میگوید ، شروع کنید.
فقط مراقب باشید هر سربازی از گرفتن غذا خودداری کرد فوراً به من معرفیاش کنید .
یونس در حالی که مشغول کشیدن برنج در بشقابهاست، منتظر فرصتی است تا برنج را از دهانش بیرون بریزد .
خداخدا میکند سرلشکر وادار به صحبتش نکند ، والاّ مجبور میشود #روزهاش را باطل کند یا #روزه داریاش را فاش کند .
یک لحظه به یاد #ابراهیم میافتد . اگر او به مرخصی نرفته بود و اینجا بود با سرلشکر چه برخوردی میکرد .
آیا اجازه میداد سرلشکر #روزهاش را باطل کند .
#ادامه_دارد...