eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
607 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
" ﷽ ✨آخـــ💥ــــرالزمـــــ🌪ــــان✨ ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ 💢خانمتون جذابه! یک اصل در روانِ بشر وجود دارد بنام ، که انسانها ذاتا علاقه به دارند. اینکه انسان به چه چیزی بفروشد خیلی تفاوتی ندارد. مثلا در دوران در ادبیات قرآنی، سران کفار به تعداد زیاد فرزندان پسر خود می بالیدند(مال و البنون). پیش از انقلاب، داشتن یک هنر و امتیاز برای بودن و در عین حال پُز دادن بشمار می رفت. حتی تا همین سال پیش خانواده های ایرانی از اینکه فرزندشان در موفق شده، سر خود را بالا میگرفت و افتخار کند. الغرض، نمونه ها مهم نیست؛ اصل بودن و فروختن با آن اهمیت دارد. حالا به شهر برویم، خانمهای متاهلی که شدت و و کوتاهی لباسشان از شب زفاف بیشتر است. حالا باز این یک طرف قضیه را به خود اختصاص داده، دیگر ماجرا مدنظر ماست. برخی از آقایان، از اینکه (بخوانید ناموس) در ملاعام جذاب تر و خاص تر باشند بیشتر خوششان می آید!!! و همان مقدار که در مثالها مطرح شد میفروشند. هر چه تعداد کیف کننده گان از و آرایش و اندام خانم در بین اهالی شهر بیشتر باشد، او بیشتر میکند. در آخرالزمان 📌‌ مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی « » می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند. 📚(إلزام الناصب، ص 195) ═══════════════ 🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم...! چمران نماد از بریدن و در سیر کردن است او معلم و و است زندگی مصطفی سراسر درس است و درس دارد و برای تفسیر "من المؤمنین رجال صدقوا" حیات و ممات چمرانِ پیرِ خمین بهترین مفسر است شهیدِ عاشقی را معنا می‌کند، اصلا عاشقی در برابرش رنگ می‌بازد چمران فرق دارد با همه... است اما بازیگر فیلم نامه ای که برایش نوشته مکلف به انجام است، تکلیفی که خدایش بر او محول ساخته نه اینکه به بهانه احساس تکلیف کند تا چند صباحی بفروشد و آمال دنیوی را محقق کند او ملکوتی نگریست، ملکوتی اندیشید و ملکوتی زیست؛ نهایت هم ملکوتی شد او پله پله رفت سمت آنکه باید میرفت طلب کرد و یافت آنچه را که باید می یافت؛ "من طلبنی وجدنی" پیدا کرد مقصود را و شناخت؛ "و من وجدنی عرفنی" و عاشق شد؛ "و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی" و او که شود، عاشقش می‌شوند "و من عشقنی عشقته" وکسی که عاشقش شوند، پر می‌کشد آن هم چه پر کشیدنی "و من عشقته قتلته"