eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان عزیزم سلام 🌷🌷 راجع به کانالمون نظر بدید نقطه ضعف و قوت مارو هم به ما بگین تا برای بهتر شدن کانالمون تلاش بیشتری کنیم🌷🌷🌷 @rozabi62
خدایا وقتی نام تو را به زبان می‌آورم و تو را یاد می‌کنم در آغاز و نخستین تپش زندگی در کالبد خانه حضور پر شکوهت چنان قوتی در من می‌رویاند که گویی خشنود کننده ترین لحظه‌ها، دیدارها و انتظارها در این روز از آن من است با این نام می‌خوانمت: 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
سـ🌸ـلاااام صبحتون بخیر و شادی صبح هدیه‌ای زیباست از سوی خدا سوای همه هدیه‌هایش پاک پاک پاک چشم آلوده‌ای در آن باز نشده هنوز زبانی فرصت دروغ و غیبت نیافته است سکوت و تقدسش دست نخورده است صبح را دوست می‌دارم آن را ارج می‌نهم و همچون قطره‌ای زلال آن را می‌نوشم تا از شهدش جانی دوباره بگیریم دلتون به پاکی صبح☀️ خوشه‌های افکار بلندتون سبز🍃 و ریشه پاکتون پایدار باد🌸
072.mp3
2.95M
حزب هفتاد و دوم (۵۳ نور الی ۲۰ فرقان) 👤 با صدای استاد پرهیزگار
هفتاد و دوم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- خداوند، آگاه به همه‌ى فكرها و نيّت‌هاست. قَدْ يَعْلَمُ‌ ... فَيُنَبِّئُهُمْ‌ 2- ايمان به علم خدا. وند، وسيله‌ى بازدارنده از بدى‌هاست. «يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ‌ ... فَيُنَبِّئُهُمْ‌» «والحمدللّه ربّ العالمين»
🏝تو تمام هستی مایی امید و پناه و مامن و آقای مایی تو یادمان داده‌ای که با یادت از هیچ چیز نهراسیم و در پناهت هرگز ناامید نشویم تو یادمان داده ای در اوج اضطراب و اضطرار، به پشتوانه‌ی نام زیبایت آرام شویم تو یادمان داده‌ای مثل اعتماد کودکان به دست‌های پدر، به نوازش‌هایت ایمان آوریم ... چند روز بیشتر به روضه‌ی جدت نمانده است ... ... بر ما مپسند هیئت های خالی را ، شهرهای بی روضه را ، عاشورای بی شور را ، محرم بی سینه زن را ... اعجاز کن مولا ... اعجاز کن ... دوباره ما میهمان نذری های معطر جدت کن ... دوباره راهمان بده در مسیر بهشتی اربعین ... دوباره جانمان بده با چای روضه ، با نوای نوحه خوان ... اعجاز کن مولا ...🏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ استاد حیدری به سوگل مشایخی.mp3
11.83M
⁉چه پاسخی بدهیم به شبهه‌ خانم سوگل مشایخی که معتقد است به هیچ کسی نباید اقتدا کرد و فقط باید به مخرج مشترک بین ادیان که اخلاق است بپردازیم؟ 🔻 پاسخ استاد حیدری 1⃣جای بسی تاسف است که هر فرد به خود اجازه‌ دهد در مباحثی که تخصص ندارد اظهار نظر کند، خانم مشایخی در زمینه‌ی دین‌شناسی تخصصی ندارند و تخصص‌شان در جامعه‌شناسی است. 2⃣ایشان می‌گویند به کسی اقتدا نکنید اما در این فایل نهایت تلاش‌شان بر این است که به ایشان اقتدا شود که این تناقضی آشکار است 3⃣تقسیم‌بندی ایشان برای ادیان، هیچ مبنای عقلی، شرعی و حتی جامعه‌شناسی ندارد زیرا دین مبین اسلام تنها دینی است که از هرگونه اسطوره منزه است و قرآن از هرگونه افسانه‌ای مبّراست‌ و اگر کسی ادعا کند قرآن افسانه است ما تحدی می‌طلبیم و او را دعوت به گفتگو می‌کنیم تا ادعای خود را اثبات کند 4⃣درست است که هر یک از ادیان الهی، مناسک و اخلاق دارد اما ایشان یک قسم مهم دین، که عقائد است را نادیده گرفته‌اند 5⃣ طبق ادعای ایشان اخلاق مخرج مشترک همه‌ی ادیان است و معنای اخلاق را زندگی با خدا و معنویت می‌داند که بهشت را برای انسان رقم می‌زند در حالیکه وقتی علم و عقل بشر در تشخیص نفع و ضررهای جسمانی محدود باشد در حیطه‌ی اخلاق نیز به طریق اولی محدودیت دارد بنابراین خداوند اوامر و نواهی دارد که باید طبق آن عمل شود ♻️نتیجه اینکه اسلام، اوامر و نواهی پروردگار است که توسط پیامبر اسلام با معجزه‌ی خالد که همان قرآن است به ما رسیده و سعادت انسان در گرو عمل به برنامه‌های قرآن و قرار گرفتن در محضر پیامبر آل‌الله‌ است.
حس حضور شما چيزى نيست كه بخواهيم در لابه‌لاى كتاب‌ها و ميان صوت‌هاى سخنرانى آن را بيابيم… حس حضور شما ميان برگه‌هاى زندگى جارى‌ست، ميان حرف‌هايى كه با آدم‌هاى هر روزه رد و بدل مى‌کنيم... ✨حس حضور شما، حس زندگى كردنِ لحظه به لحظه باشماست،نه با يادتان نه...با خودتان... ما با شما سياهى و سپيدى آسمان را به تجربه مى‌گذرانيم و يادمان هست در تمام ثانيه ها كه شما هستيد و مهرتان هست و لطفتان مدام جارى ست در رگ هاى زندگى ما... و الهى كه حس حضورتان هميشه گرم و گيرا و مانا بماند در كشاكش روزمرگى‌هايمان،كه بدون شما چرخ دنده‌ى اصلى زندگيمان نخواهد چرخيد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈روز خانواده ❤️و تکریم بازنشستگان🍃🌹🍃 🌺 روز و تکریم گرامی باد.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎁🎁🎁🎁🎁 باعرض سلام خدمت عزیزانی که در مسابقه نقاشی شرکت کردند با توجه به اینکه استقبال زیادی از این طرح شد تصمیم گرفتیم به تمامی عزیزانی که متولد۹۵ به بالا هستند و نقاشی ارسال کردندمبلغ 10000تومان به عنوان هدیه به این عزیزان تعلق بگیرد.بنابراین لطفا شماره کارت بانکی خود را در اسرع وقت به آیدی👇👇👇 @nazanin6400 ارسال کنند .🌺🌺🌺🌺
🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 باعرض تبریک ایام مباهله خدمت شما عزیزان🌺🌺 برندگان مسابقه نقاشی با توجه به نظر داوران به شرح ذیل می باشد 🥇🥈🥉 🏆 ۱ - کد7⃣1⃣خانم فاطیما زارعی ۹ساله 🎈 🏆 ۲ -کد0⃣2⃣خانم مهسا مرادی ۹ساله 🎈 🏆 ۳ - کد9⃣9⃣ خانم یاسمینا نجفی ۸ساله 🎈 🏆۴- کد8⃣1⃣خانم معصومه جعفریان ۱۱ساله 🎈 🏆۵- کد2⃣1⃣1⃣خانم فاطمه احمدی ۱۰ساله 🎈 🎈 🏆 ۶- کد6⃣0⃣1⃣ خانم مهدیه امینی ۱۲ ساله 🎈 🏆 ۷- کد0⃣3⃣خانم زینب راز ۱۳ ساله 🏆۸ -کد1⃣9⃣ مریم گوک دره ئی ۱۱ساله 🎈 🎈 🎈🎈 🎁 جوایز هر نفر 25000 تومان مبارکشون باشه برای دریافت جوایز به آیدی زیر مراجعه کنید @nazanin6400 🌼 🌷 با تشکر از همه کسانی که در مسابقه شرکت کردند. التماس دعا 🌷
🎉🎉🎉🎉🎉 درضمن عزیزانی که در بخش دلنوشته شرکت کردند منتظر باشند پس از بررسی در چند روز آینده اسامی افراد برتربخش دلنوشته نیز اعلام خواهد شد. باتشکر🎊🎊🎊🎊🎊🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸۵ سال خواستگاری ناموفق به خاطر عطسه 🔹روایت عجیب روان‌شناس تلویزیون از زندگی آقاپسری که ۵سال است نتوانسته ازدواج کند چون دمِ خواستگاری که می‌شود، پدرش یا یکی از اطرافیان "عطسه" می‌کند و می‌گویند "صبر اومد"! 🍎
🔍(❤️❤️) 🔵باید و نباید های ✔به دنبال شناسائی سبک زندگی طرف مقابل(تناسب) ❌به دنبال عیب یابی نبودن ✍ذکر این نکته ضروری ست که ما در تحقیقات بیش از اینکه به دنبال عیب یابی باشیم،به دنبال شناسایی سبک زندگی طرف مقابل هستیم و این موضوع برایمان حائز اهمیت است.تا بتوانیم به میزان تناسب بین خودمان و طرف مقابل پی ببریم. 🍎
دوستان عزیز لطفا توجه فرمایید عرض کردم‌متولدین ۹۵ به بالا( شش سال به پایین) فقط مراجعه کنند و کسانی که کد آنها اعلام شده است نه تمامی افراد شرکت کننده لطفا بادقت پیامها را بخوانید
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ تاجر خرمائی که هرگز ضرر نمی‌کند! حکایت چنین است که ... تاجری دمشقی همیشه به دوستانش میگفت که من در زندگی‌ام هرگز تجارتی نکرده‌ام که در آن زیان کنم حتی برای یکبار دوستانش به او می‌خندیدند و می‌گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می‌گوید او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد دوستانش به او‌ گفتند: اگر راست میگوئی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر مؤفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌کسی خرمای تو را نمی‌خواهد تاجر قبول کرد و خرمائی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد آورده‌اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و بخاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته‌اند زیرا در سرما و‌ گرما همچون بهار است دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است خلیفه دستور به پیدا کردنش داد و به ساکنان بغداد گفت هر کس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را میگردند از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است؟! آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت: متأسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذائی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می‌گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت: من به شما خرما می‌فروشم مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند و او گفت: هاااا من برنده شدم در مبارزه با دوستانم این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است! این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد پس تاجر گفت: هنگامی که کودکی بودم یتیم شدم و مادرم توانائی کاری نداشت من از همان کودکی کار می‌کردم و به مادرم رسیدگی می‌کردم و نان زندگیمان را درمی‌آوردم در حالیکه پنج سال داشتم کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم و مادرم را اجل دریافت او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا مؤفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند در این هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف میکرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید! خلیفه تبسمی کرد تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد و او نیز داماد خلیفه گشت سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می‌سازد خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن