#لذت_بندگی ٢٣
#ترک_گناه ۲٣
#مبارزه_بانفس ١١
❌دیرتر خوردن شیرینی🍰
💠🔰💠🔰💠🔰
💠امیدوارم همه ی شما دوستان و
سروران گرامي، مبارزه با هوای نفس رو
برای خودتون به خوبی جا انداخته باشید.
☺️
ببینید مبارزه با نفس یه کاری نیست که نیاز به "ایمان" زیادی داشته باشه.
✔️ مبارزه با نفس یعنی از شیرینی خامه ای بگذر تا شام خوشمزه رو با اشتها و لذت بخوری.😋
❓خب به نظرتون این خیلی حرف سنگینیه؟
به نامحرم نگاه نکن تا توی زندگی زناشوییت لذت بیشتری ببری.
👌
اینو علم روانشناسی هم ثابت کرده.
🔰شما اگه میخوای یه غذایی رو با لذت بخوری، کافیه قبلش یکمی گرسنگی تحمل کرده باشی.
✅مبارزه با نفس نمیخواد لذت های تو رو کم کنه
اتفاقا میخواد "لذت بیشتری" ببری.
🔵اگه از یه لذت مسخره ی کوچک گذشتی، یه لذت خوب و زیاد میبری.
🔗کسی که از لذت خوردن نوشابه بگذره، یه عمر لذت سلامتی رو میبره.
🍎
⚽️🏀 کسی که از لذت تنبلی بگذره و ورزش کنه، یه عمر "لذت بدن متناسب و سالم رو میبره".
😊
مبارزه با نفس یه کار کاملا عاقلانه هست. کاملا به نفع ماست.🌺👌
و اسلام اومده تا با ارایه یه برنامه ی خوب، لذت های انسان رو افزایش بده.
👏👏👏
خب این که خیلی خوبه!😊
با این برنامه میشه با همه ی بی دین های عالم صحبت کرد.
"میشه هر غیر مذهبی رو شدیدا مذهبی کرد".
✔️کافیه شما بیای اسلام رو درست معرفی کنی.
اسلام میگه شیرینی رو دیرتر بخور تا لذت بیشتری ببری!😏
ترک گناه یه کار خیلی آسونی هست. روش فکر کنيد.
🔰برای خودتون جا بندازيد که با مبارزه با نفس میشه لذت ها رو افزایش بدید...
🌱🔸🌿▫️🔹
پس بسم الله😊
پيش بسوي مبازره باهواي نفس💪
#پست_اینستاگرام
به نام #الله:
.
تو #بیمار_جنسی هستی
.
تو خیابون راه میرفتم یه خانوم #بد_حجاب از یه مغازه اومد بیرون
صدای خنده از مغازه میومد😂😅
چند قدمی که رفت به خودم گفتم باید بهش بگم
.
صداش زدم:ببخشید خانوم...
تا نگاهش به من افتاد با یه حالت کلافه گفت:
امرتون؟😒
.
میخواستم طوری که ناراحت نشه ماجرا رو بهش بگم
.
گفتم:ببخشید قصد بیادبی ندارم ولی...
.
صحبتمو قطع کرد و گفت:باشه حجابمو رعایت میکنم و رفت😏😐
.
دوباره صداش کردم
ببخشید خانوم یه لحظه☝️
.
اینبار با حالت #عصبانی برگشت و گفت:😡
#آقای محترم اگه شما با لباس من اذیت میشی یه بیمار جنسی هستی و باید اول خودتو درست کنی😡
.
گفتم:پوشش شما برام #جلب_توجه نکرد ولی ظاهرا دوستاتون یه چیزی چسبوندن پشت مانتوتون😑✋
.
این ماجرا با #عذرخواهی اون خانوم تموم شد
اما چیزی که فکر منو درگیر میکنه اینه:
.
چرا تا میخوای به یه #خانوم بیحجاب تذکر بدی سریع میگه تو #مشکل_جنسی داری؟
تو نمیتونی خودتو کنترل کنی؟
.
چرا فکر میکنن وقتی کسی میخواد تذکر بده برای بحث جنسی هستش
.
به نظرم من اگه مشکل #جنسی داشتم هیچوقت تذکر نمیدادم و فقط نگاه میکردم و تیکه مینداختم
.
نویسنده:#مصطفی_معبودی
.
پن:نظر شما چیه؟
.
#ارثیه_مادرم_زهرا_سلام_الله_علیها
#امربه_معروف_ونهی_از_منکر
#وعده_دیدارمون_کنار_شهدا
#التماس_دعا
#یاعلی_مدد
سلام خدمت اعضای محترم کانال تربیتی خادم 🌸🌸🌸
نیازمند آدمین تبادل هستیم هر کسی مایل بود به پی وی بندا مراجعه کنه
@khademngo
🌺 هر روز یک شهید بزرگوار رو خدمتتون معرفی میکنیم تا انشاالله با ۳۱۳ شهید آشنا شوید🌺
شهید عبدالرسول زرین
بیشتر از آنکه نامش را شنیده باشیم به «تک تیرانداز شجاع» میشناسیمش؛ شهید عبدالرسول زرین قهرمانی است که دشمن را به ستوه آورده بود و شجاعت و بی باکیاش سبب شد که شهید خرازی لقب گردان تک نفره را به او بدهد.
در جنگهای نامنظم و دیگر عملیاتها به عنوان تک تیرانداز نقش حساس و ظریف خود را بازی کرده و ضربات مهلکی را ماهرانه به ایادی دشمن وارد کرد که ارتش بعثی را بعد از تلفات سنگین مادی و انسانی دچار سرگیجه کرد.
با شروع جنگ تحمیلی تا اسفند ماه 62 به طور مداوم در اکثر عملیاتهای جنوب و غرب حضور فعال داشته است، مسئولیتهای مختلفی از جمله فرماندهی گردان و محور لشکر امام حسین (ع) را برعهده داشت و در کنار آن گروههای مختلفی را آموزش داده و به عنوان تک تیرانداز بین گردانها فرستاده است.
اصغر زرین در مورد نحوه شهادت پدرش اظهار داشت: شهادت پدرم را شهید خرازی اینگونه روایت کرد: «در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیاتها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار میداد. این کار او دشمن را جدا نگران و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحهاش به سمت دشمن نشانه میرفت به شهادت رسید.
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸 #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_هفدهم 🔴بعضیا میگن ما اول خودمونو
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_هجدهم
عواقب ترک #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
(بخش ☝️)
🔴در این قسمت می خوایم بگیم که اگه #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر نکنیم چه اتفاقی میافته🤔🤔
کسانی که #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر انجام نمی دن👇👇👇👇
😥😥😥😥😥
🔹 اول از همه اینکه یکی از مهترین واجبات دین شون رو که فروع دین هم هست ترک میکنن😱
🔹 اون ها تو گناه دیگران هم شریک میشن🤕
🔹 دعای آنها مستجاب نمیشه ❌=🤲🏻
🔹جای معروف و منکر و خوب و بد عوض میشه🤭(استحاله فرهنگی ایجاد میشه)
🔹 انسان منزوی و گوشه گیر میشه☹️😔
🔹تسلط اشرار 😈.
یعنی اینکه کسانی که شایستگی ندارند به حکومت می رسند و بر مردم تسلط پیدا می کند😐
🔹 سنگ شدن و قساوت قلب ها 💔
🔹 آنها در ایجاد حکومت اسلامی امام زمانشون رو تنها میذارن 😬😰😰
🔹اونها روزی هاشون کم میشه حالا چه مادی💵 و چه معنوی🕌
☑️ خدا کنه ما از اونها نباشیم 😬🤭
ادامه دارد...
این پیام رو منتشر کنید...🌹
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_نوزدهم
🔴 ادامه عواقب ترک #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
(بخش✌️)
♦️ اگر کسی #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر نکند برکت از رزقش میره 💸
♦️سکوت در برابر گناه یعنی جنگ با خدا ⚔
♦️نزول عذاب عمومی.
یعنی اگه یه جامعه ای #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر نکنه عذاب بر همه اون جامعه چه خوب چه بد نازل میشه🌪☄⛈
♦️ خدا بازخواستمون میکنه
♦️در روایتی اومده که :
روزی پیامبر با شاخه ای از درخت 🌴
برای خود عصا درست می کردند
که یک دفعه به اصحاب خود فرمودن:
" اگه امر به معروف و نهی از منکر نکنید خداوند پوستتان را می کند مانند این چوبی که من پوست ان را می کنم"😬😬😬
این پیام رو منتشر کنید....🌹
🍃🌸🍃
🍀می خواهی پاهایت بر پل صراط
نلغزد
🍀 به مجالس گناه قدم مگذار..
🍀با پاهایت برای رفع گرفتاری مردم و باز کردن گره از کار مردم قدم بردار...
🍀 با پاهایت دنبال لقمه حلال باش..
🍀 با پاهایت برای صله رحم قدم بردار..
🍀 با پاهایت برای عیادت مریض قدم بردار...
🍀با پاهایت برای زیارت اهل بیت علیهم السلام خصوصا اباعبدالله الحسین علیه السلام قدم بردار...
🍀 پاهای پدر و مادرت را بوسه بزن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیدوارم در این شب های زیبای 🍂
فصل قشنگ پاییز🍁
مثل هریه برگ پاییزی که زردمیشه 🍂
وازدرخت میافته🍁
یک دونه ازغمهای دلتون زردبشه🍂
وبیفته🍁
و دیگه هیچوقت جوونه نزنه وسبزنشه...🍂
تاهیچ وقت غم نداشته نباشید . . .🍂
💕شب پاییزیتون آروم ودر پناه خدا💕
🌈💜سوپرایزهامون💜🌈
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در آمار ۲۱۵ هم آموزش یه نقاشی فانتزی داریم🍭
در آمار ۲۲۰ چند تا برنامه باحال نقاشی را معرفی میکنم🎨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
درآمار ۲۳۰ نقاشی های خیابانی را میزارم که خیلی باحال هستند💋
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در آمار ۲۵۰ چالش خفن داریم که جایزه ش ۲تا نقاشی باحال هست که یکی از طرف استاد رجبی و یکی هم از طرف استاد فرقانی که خودشون کشیدند❤️+آموزش کشیدن پرتره.. ❤️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در آمار ۲۶۰ صندلی داغ با دوتا استاد ها داریم.+ در آمار ۲۷۰آموزش یه نقاشی زیبای سیاه قلم داریم💋🔆
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@NaghashanNaslJadid ☀️
@Haniiie ☀️
@na_zar ☀️
🌸به نام خدا🌸
آموزش نقاشی برای کودکان زیر ۸سال آموزش بسیار ساده که فرزند شما را بیشتر به نقاشی علاقه مند میکند☺️😇😃
👩🎨با استاد فرقانے👩🎨
در کانال نقاشانـ نسل جدید
@NaghashanNaslJadid
برای اطلاعات بیشتر به پی وی زیر مراجعه کنید
https://eitaa.com/Haniiie
🍁🌼🌸💐🌷🌹باتشکر🌹🌷💐🌸🌼🍁
_سلام😓
+سلام چته؟ چرا ناراحتی؟🧐🤨
_نقاشیم خیلی بده، هیچکسم نیست که بهم یاد بده، هزینه کلاس های نقاشی هم خیلی گرونه😓😭نمی دونم چیکارکنم..
+بابا اینکه ناراحت نداره🤩😊
_چطور؟🧐
+من یه کانال سراغ دارم که توی اون نقاشی رو به صورت رایگان در دو سطح مبتدی و حرفه ای یاد میدن... ازت امتحان میگیرن و تعیین سطح می کنن.. تازه برای نقاشی های خوب جایزه هم میدن😇
👇👇👇👇 👇 اینم لینکش
@NaghashanNaslJadid
animation.gif
19.9M
سلام🖐
+دوست داری استاد ماینکرافت شی🤩
_آره خیلی🤩 ولی هیچ کانال خوب ماینکرافتی پیدا نمی کنم😭😢
+خب پس مشکلت حل شد😊قراره استاد ماینکرافت شی🤩
_واقعا؟🤩 من دیگه طاقت ندارم زود لینک کانال رو بده تا عضو شم بدو🤩
+باشه واستا لینکش رو بدم این کانال قراره در آینده بهترین کانال ماینکرافتی بشه😃
_ آخ جون باشه بده دیگه 🤩
+باشه بفرما اینم لینک این کانال خوب👇
🤩@minecraftlnd🤩
پوشاک ارزان ایلیا
عرضه کننده انواع البسه زنانه اعم از لباسهای بیرونی و لباس درون خانه و لباس زیر و انواع لباس بچهگانه
سعی بر عرضه اجناس مستقیم از تولیدی با نازلترین قیمت و برترین کیفیت (قیمتها را مقایسه کنید بعد تصمیم بگیرید)
آدرس: قم پردیسان بلوار 22 بهمن خ حامدنیا مجتمع سعیدی
@pooshakeiliya
ارتباط با مدیریت کانال
@adminpooshakeiliya
🎬 #کلیپ
« یاریِ پنهان »
🔺 یاران امام زمان چه کسانی هستند؟
👤 استاد #پناهیان
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
❁❅❁❅❁❅❁❅❁@khademngoo
#صبحتبخیرمولایمن
صبحها را با سلامی
بہ تو پیوند زنم
اے سر آغازترین روز خدا
صبح بخیر
بہ امیدے کہ
جوابی ز شما میآید
گفتم از دور
سلامی بہ شما
صبح بخیر
#اللهمعجللولیکالفرج
#روزتونمهدوی
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجم بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود تم
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_ششم
این سه روز مثله برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای......
حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و.....
کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم.
یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم.
امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس.
_ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم.
امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که.
یه لبخند زدم و گفتم: ممنون.
بابا_ خوب دیگه بریم.
دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی
.
.
.
.
.
با صدای امیرعلی چشامو باز کردم.
امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه.
_ کیه؟
امیرعلی_ نمیدونم.
با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد.
_ جونم؟
عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه
_ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟
عمو_ طلاق گرفتیم.
با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟
یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم.
عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ......
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#ح_سادات_کاظمی
#قسمت_ششم
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد.