⁉ #چگونه_جلب_روزی_کنیم؟!
🌸 امام حسن علیه السلام فرمودند:
أقْوَى الْأَسْبَابِ الْجَالِبَةِ لِلرِّزْقِ
قوی ترين اسباب کسب روزى این هاست:
🔹إقَامَةُ الصَّلَاةِ- بِالتَّعْظِيمِ وَ الْخُشُوعِ-
نماز خواندن با تعظيم و خشوع
🔹و قِرَاءَةُ سُورَةِ الْوَاقِعَةِ خُصُوصاً بِاللَّيْلِ وَ وَقْتِ الْعِشَاءِ-
و خواندن سوره واقعه به ويژه در شب و وقت عشاء،
🔹و سُورَةِ يس وَ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَقْتَ الصُّبْحِ-
خواندن سوره «يس» و «مُلْك» در صبح،
🔹و حُضُورُ الْمَسْجِدِ قَبْلَ الْأَذَانِ
حضور در مسجد پيش از اذان،
🔹و الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الطَّهَارَةِ-
هميشه با طهارت بودن
🔹و أَدَاءُ سُنَّةِ الْفَجْرِ وَ الْوَتْرِ فِي الْبَيْتِ-
و انجام نافلۀ فجر و نماز وتر در منزل
🔹و أَنْ لَا يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ لَغْوٍ... .
و این که سخن لغو نگوید.
📚بحار الأنوار، ج73، ص: 319
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
#حساب_کتاب
💥چرا اینگونه گریه میکرد، اینکه مصیبت بزرگی نبود؟؟!...
چرا این گناه را مرتکب شد؟
چرا اینگونه رفتار میکند؟
چرا؟.. چرا؟.. چرا؟
- درست از زمانی که این چـــراها در ذهن شما نقش میبندد، روزگار تمام تلاشش را میکند تا شما را درست در همان موقعیت قرار دهد و شما خودتان به جواب سوالتان برسید.
- و اینجاست که شما با چشم خود میبینید، در همان شرایط، عکسالعملی بهتر و معقولتر از آن شخص، انجام ندادید...
※ عزیز من ؛
سوال و پرسش، به خودی خود بد نیست، اما آفتی در این چراها نهفته است؛
- اینکه شما در مقام قضاوت، بدون در نظر گرفتنِ اینکه شاید برای شما هم اتفاق بیفتد،
خود را یک پله بالاتر از آن فرد قرار میدهید و او را در ذهن خود ملامت میکنید با این اطمینان که خود از آن اشتباه مصون هستید...
و آهسته آهسته این آفت ریشه میدواند و نگاهتان را نیز نسبت به آن شخص تغییــر میدهد...
← از امـــروز تمرین کنیم ؛
قبل از هر #چرا ، "خود را جای دیگران بگذاریم".
هدایت شده از چالش🤩
✅مهدی
سین بزن برنده گوشی تو عکس شو
آیدی برای اسم نویسی
و سین خریدن
@Pplkmi
آیدی کانال
@Rxs_clip_siah_sfid
❤️❤️❤️
هدایت شده از ًِِـُِِ✿َُِِِِِِّ͜͡❥ِِّـٍِِ⒞нαɩᴇ$⒣⒦ÅÐᴇəًِِـُِِ✿َُِِِِِِّ͜͡❥ِِّـٍِِِ
مهدی سین بزن برنده ی گوشی بشی
برای شرکت به این ایدی
@AmAmAmAa
در این کنال
https://eitaa.com/joinchat/1130299452Cd157b49330
هدایت شده از کانال کربلا🥀
روی عضویت کلیک کنید
❇️ ❇️ توجه ♻️♻️♻️ توجه ❇️ ❇️
مسابقه بزرگ معنوی فرهنگی به مناسبت اولین سالگرد حاج قاسم سلیمانی برگزار میشود.
از علاقه مندان به جهت ثبت نام در این مسابقه دعوت به عمل می آید.
✅ مهلت ثبت نام تا 30 آذر
✅ نوع مسابقه :سوالاتی از حکمت نهج البلاغه
✅ جوایز از 100 هزار تومان تا 500 هزار تومان است.🤩🤩
توضیحات بیشتر در کانال زیر
https://eitaa.com/joinchat/751829070Cbdec931b98
جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید.
@mahdiali88
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#اتحاد_رمز_ظهور 0⃣6⃣ قسمت شصت ام، بخش چهارم 💠انقاق و احسان را از مکتب اسلام بیاموزید💠 باید دانست
#اتحاد_رمز_ظهور
1⃣6⃣ قسمت شصت و یکم، بخش پنجم
💠انقاق واحسان را ازمکتب اسلام بیاموزید💠
دین مقدس اسلام مردم را از نظر مجالست به چهار دسته تقسیم نموده است:
دسته اول: دانشمندان و افرادیکه انسان درهر پایه ای که باشد از مجالست با آنان استفاده خواهد برد.
پیغمبر اسلام (صل الله علیه وآله) فرمود:
سعادتمندترین مردم کسی است که با افراد کریم و صالح معاشرت کند.
دسته دوم: افرادیکه در پی آن دانشمندان حرکت می کنندو دائماً گوش به سخنان آنان می دهند. در اینجا باز هم هرکس در هر مرحله ای که هست باید با این گونه افراد نیز معاشرت نماید.
دسته سوم: مردمیکه در غفلت عجیبی فرو رفته و ابداًبه فکر مصالح و مفاسد خود و اجتماع نیستند و بهر طرف که راهنمایی می شوند می پذیرند. اما معاشرت با این دسته برای افرادیکه از دسته اول و دوم هستند جائز و بلکه لازم است چون این عده در غفلتند و احتیاج به تذکر دارند.
دسته چهارم: جمعیت ابله و بی خردیکه منتهای همتشان آنست که عمر خود را به بطالت بگذرانند. در اینجا باید دانست که این معاشرت برای همهٔ افراد ضرر ندارد و بلکه برای دستهٔ اول لازم و واجب است شاید بتوانند بیچاره ای را از چنگال آنها نجات دهند و یا مزاحم اعمال بد آنان شوند.
◀️ ادامه دارد....
📚 برگرفته از کتاب اتحاد و دوستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
ای امید دل شکسته ی ما
بی تو سخت است زندگی ، مولی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#کلیدهای_خوشبختی قسمت7⃣5⃣ ⚜ تصرف در ملک خدا ⚜ 💠 تصرف در ملک و مال دیگری بدون اذن صاحبش خیانت
#کلیدهای_خوشبختی
قسمت 8⃣5⃣
⚜ حجاب پرچم اسلام ⚜
💠شما وقتی به جمعیتی نگاه کنید و ببینید که زن هایشان همه حجاب دارند می فهمید که این ها مسلمان هستند ، همان طور که وقتی پرچم
"لا اله الا الله " را در میان جماعتی ببینید متوجه مسلمان بودن ها آنها
می شوید ،
💠حتی شما وقتی در فیلمی ببینید زن ها حجاب دارند
می گویید :این فیلم را مسلما ن ها ساخته اند ، پس حجاب پرچم اسلام است ،نماد و علم اسلام است ،
💠خوش به حال زنانی که این پرچم را محکم نگه داشته اند و با حفظ حجاب شان پرچم دار دین اسلام هستند .
◀️ ادامه دارد...
#لذت_بندگی ۵۵ ➲
#ترک_گناه ۵۵ ➮
#عبد_شدن ۱۸ ➭
︵︵︵︵︵︵︵︵︵︵︵︵︵
خوشا انان که الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶︶
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
بحثمون روی این بود که چرا خداوند متعال بهمون دستور داده؟؟
مگه نمیتونست بصورت پیشنهادی بهمون بگه
بنده ی عزیزم آیا دوست داری این کار رو انجام بدی؟؟؟
خب حالا که دوست داری برو انجام بده پس
🌷🌷
دو تا دلیل رو بیان کردیم
① عرض کردیم چون خدا دوسمون داره پس بهمون دستور داده
که مفصلا توضیح دادیم؛ میتونید مراجعه کنید به بحث های قبلی
② دلیل دوم رو هم عرض کردیم که تکبر انسان رو از بین ببره
✔️✔️✔️
دلیل سوم رو هم امروز خدمتتون
عرض میکنیم👇👇👇
اساسا انسان ذاتا نیاز به دستور داره
✅✅
انسان ذاتا "نیاز به این داره که یکی بهش دستور بده".
تا حالا به این نیاز خودت دقت کرده بودی؟☺️❓
یه مثال بزنم ببینید میتونید این حس رو یه گوشه ایش رو تجربه کنید یا نه:
🔵فرض کنید امام زمان ارواحنا فداه تشریف آوردن و همه ی فرمانده هاشون رو یه جا، توی یه حلقه جمع کردن و شماهم بینشون نشستید.👌👌
👈بعد آقا به هر کدوم دستور و نامه ای میدن و
👈 میفرمایند که برن دنبال کاری که بهشون محول شده.
بعد که به همه دستور دادن و همه رفتن
👈شما تنها میمونی مقابل حضرت...
✔️هر چی نگاه میکنی میبینی آقا هیچ "دستوری" بهت نمیده..
میگی آقا به منم یه دستوری میدید؟!😰
آقا میفرماید : نه شما راحت باشید.
اون موقع چه حسی پیدا میکنی؟!
یه نگاه مایوسانه به امام میکنی و با خودت میگی، آقا جان یعنی من انقدر نمی ارزیدم که بهم دستور بدی....؟
🌷🌷
👈آقا خواهش میکنم بهم دستور بده...
👌یه چیزی بگو من انجام بدم...
هر کاری شما امر کنید.
آقا من بدون دستور شما میمیرم....
روی این مثال قشنگ دقت و توجه کنید
#صلوات
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: آن کسی که تو را هشدار داد، مانند كسی است كه تو را مژده داد.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت59
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: ثروت، ريشه شهوت هاست.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت58
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
#صبحتبخیرمولایمن
سلام بر
آن حقیقتی
که با ظهورش
هرچه باطل است
رنگ خواهد باخت
و زمین و زمان را
حیاتی نو خواهد بخشید.🌟
📖 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ...
سلام بر حق تازه....
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
#شهیدانه🕊
تو عاشق شدی؟
اوهوم
عاشق کی ؟
عاشق شهدا ♥️
عشقت مستدام....♡
یادت باشد!
شهید یک اسم نیست بلکه یک رسم است
یادت باشد!
که شهید عکسی نیست که اگر ...!
از دیوار اتاقت برداشتی فراموش شود
شهید مسیر زندگیست.راه است و مرام....🌻
💕💕💕
🌹یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف میکرد:
سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.
تعدادی از زائران به من گفتند:
تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد،
آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند،
گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و
مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن
گوی سبقت را از غربیها.. ربوده اند...
همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی
به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند.
وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه میخورد.
وقتی به ما رسیدند گفتند:
کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟
من که توقع این سوال را نداشتم گفتم:
بله، چطور مگه؟
آنها با خوشحالی گفتند:
اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم.
من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند،
به آنها خوش آمد گفتم.
بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند
من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از
پرواز شروع کردم اصطلاحا به
امر به معروف و نهی از منکر،
(یعنی به درب میگفتم که دیوار بشنود)
میگفتم این مکانهای مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند
و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند،
اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود
با حالت ناراحتی و بیاعتنایی به من فهماند
که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست.
به نجف اشرف رسیدیم
من هم در زمانهای گوناگون میگفتم
که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی میکرد.
تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم
و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛
پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:
حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است
که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما،
او فقط در درس و شغلش موفق شده
و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمیداند!
ما تصمیم گرفتیم
او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم
بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما
طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی
برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند،
چون آرزوی هر پدر و مادری
عاقبت بخیری فرزندش میباشد.
دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده
تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات
نمیداند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت میکنید، او به اتاق می آید دائم میگوید:
منظور حاج آقا فقط من هستم!
چون فقط در این کاروان منم که
سر و وضعم اینگونه است.
ما از شما میخواهیم که رعایت حال ما و
دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید.
گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را
برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت
علیهم السلام شکسته نشـود.
گفتگوی ما تمام شد،
و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم.
صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده
و دیدم خانمی
با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل
منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد.
وقتی دید من با تعجب او را نگاه میکنم گفت:
ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بیحجاب
چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم
اجازه دهید عبایتان را بشویم.
من که شوکه شده بودم گفتم:
اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت
امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید
هم پزشک؛ در شأن شما نیست که
عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم.
درحالیکه گریه میکرد از من خواهش کرد
که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه
کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود.
به او گفتم تا نگویی چه شده من نمیگذارم..
باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم
من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا
ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم.
حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند:
دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمیتواند به این مکان بیاید. حرفهایی که مدیر کاروان میزد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری میشد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی.
و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی،
طفل مریضی دارم میخواهم درمانش کنی.
او در حالیکه گریه میکرد می گفت:
حضرت طبیب همه عالم هستند...
ولی به من فرمودند دنبال من بیا...
بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و
وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه میدرخشید
و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود.
حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن.
(خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه میکرد، سؤال کرد:
حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟)
👇👇
من که بغص گلویم راگرفته بود گفتم:
بله، ولی این سؤالها را نپرس...
ایـنها روضههای سوزناکی است
که جگر انسان را کباب میکند.
اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره
پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭
گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید
و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید
و سیراب کنید.
خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق
گریه میکرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست
آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان،
با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ میدهند؟!
حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که
حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!!
و بلند بلند گریه می کرد...
به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران میگفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست...
بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد.
بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم،
روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکسها و نوشتههایی
بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود.
آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند.
با خوشرویی ار من پذیرایی کرد و گفت:
باور نمیکنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم،
امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم
اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول
درد و مرض اطفال را تشخیص میدهم
و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمیفرستم
و با اولین نسخه مریضها خوب میشوند،
فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام
کتاب خروش خدا
صفحه 83
علیرضا ثبتی گجوان
...حالا ما که یه عمر دم از اربابمان سید الشهدا میزنیم و ادعای نوکری اهل بیت رو داریم وشب و روزمان بی نام و یاد و عشق و محبت آنها نمیگذرد رفتار و منش واعمالمان چقدر شبیهشان است...
💕💕💕