.
♻️ ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین
🖋 حضرت آیتالله سیّدعلی خامنهای
[۱]. نه میتوانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیهالسّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچکدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند.
[۲]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجامدادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچکس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد.
[۳]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد میشوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمیرود، امّا گاهی هم مردم، فاسد میشوند، هم حکومتها، هم علمای دین، بهطوریکه حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض میکنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا بهتعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمینکنندۀ زندهشدنِ اسلام» است، بعد از آنکه مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبینرفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، بهجایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟!
[۴]. افزونبراینکه باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدایمتعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمیبخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهمبودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمیکند، بلکه این انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاینرو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی.
[۵]. در زمانِ امام حسین - علیهالسّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» بهوجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمیکرد، چنانکه اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون بهعنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمیخواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد میکند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر میگذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسانها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالیکه اگر در زمانِ معاویه، امام حسین میخواست قیام کند، پیامِ او دفن میشد؛ زیرا سیاستها بهگونهای بود که مردم نمیتوانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاینرو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد.
[۶]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
[۷]. آن حضرت در مناسبتهای مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ
دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتیکه اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد.
وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم، قیام نكردم، بهیقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و میخواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم علىبنابىطالب رفتار مینمایم.
وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ
و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مىخوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند.
(در خطبههای نمازِ جمعه، ۱۹ خرداد ۱۳۷۴).
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟!
حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى آيد.
حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم : « سلام عليكم» .
گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم : « بفرماييد».
گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم : « بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم : من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد».
گفتند : « چى هست؟»
گفتم : « روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند)
م_رضا یوسفی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
❌ شبهه ۱۱۰۵
نلسون ماندلا سنگ پیامبر ما را به سینه نزد ، اما به بهترین شکل ، کار پیامبرانه کرد ......
نلسون ماندلا مبارز سیاسی آفریقای جنوبی بعد از ۲۷ سال که در زندان بود آزاد شد و در بدو آزادی از زندان ، برای مردم سیاه پوست کشورش سخنرانی کرد.
او با صدای رسا و بلند گفت :
ای مردم !
چه کسی بیشتر از همه زندان بوده؟
همه یک صدا فریاد زدند:
نلسون ماندلا ، نلسون ماندلا .......
نلسون ماندلا گفت :
ای مردم! من بخشیدم
من همه را بخشیدم،
شما هم ببخشید.......
نه بر کسی خشم گرفت.نه سیلی به صورت کسی زد نه دستور انتقام داد. بلکه او انسانیت را به جهان نشان داد. (متن شبهه خلاصه شده است)
✅ پاسخ
✍️ حجت الاسلام دکتر قربانی مقدم
1⃣ در ابتدا خاطرنشان می شود که نلسون ماندلا یک رهبر بزرگ و تاثیر گذار در تاریخ معاصر بوده که رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی را سرنگون کرد و همواره مورد تحسین بسیاری از مردم و اندیشمندان جهان بوده است. همچنین لازم به ذکر است که ارتباط وی با جمهوری اسلامی مثبت بود و دو مرتبه به ایران سفر کرد و حتی در دیدار با مقام معظم رهبری، ایشان را رهبر خود توصیف کرد. (فیلم این دیدار همراه با جمله مذکور در کانال #داناب سنجاق شده است👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b )
2⃣ اما درباره متن فوق نیز باید دانست که هر از گاهی به مناسبت های مختلف در فضای مجازی بازنشر می شود و علت بازنشر آن در موقعیت فعلی، جلوگیری از مجازات اغتشاشگران است (زیرا دشمنان برای روحیه دادن به مزدوران خود، به هر شکلی باید این اطمینان را به آنها بدهند که در صورت شناسایی و دستگیری، همچنان از آنها حمایت می کنند) اما باید دانست که این سخنان خیالبافی های یک نویسنده مجهول است و هیچ مستندی ندارد.
🌀 اما جالب اینکه اتفاقاً وی در روز آزادی خود یعنی ۱۱ فوریه ۱۹۹۰، در سخنرانی خود به وضوح اعلام کرد که مبارزه #مسلحانهی کنگره ملی آفریقا (حزب متبوع ماندلا) هنوز به پایان نرسیدهاست. او در آن سخنرانی گفت:
«توسل ما به مبارزه مسلحانه در سال ۱۹۶۰ با تشکیل اومخونتو وسیزوه (شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا) اقدامی دفاعی در برابر خشونت آپارتاید بوده و عواملی که ایجابکننده مبارزه مسلحانه بود امروز همچنان باقی است و ما چارهای جز ادامه نداریم»
(پر واضح است که قیام مسلحانه یعنی خشونت و کشتن)
همچنین باید دانست که نلسون ماندلا به دلیل حمایت از صلح ملی و بینالمللی تحسین بینالمللی را به دست آورد اما در زمان ریاست جمهوری او، یعنی در سپتامبر ۱۹۹۸ آفریقای جنوبی به لسوتو حمله کرد و انتقادات بین المللی از دولت وی شد و شاید به همین دلیل بود که وقتی دولت کانادا تصمیم گرفت او را به عنوان شهروند افتخاری کانادا برگزیند، حزب اتحاد کانادا و همچنین راب اندرس نماینده پارلمان در مجلس کانادا او را «تروریست» توصیف کرده و با این اقدام مخالفت کردند. (وبگاه سی بی سی)
3⃣ اما صرف نظر از صحت و سقم متن شبههناک فوق، همه میدانیم که توسل به خشونت، گاهی اجتناب ناپذیر است و به تعبیر سعدی «درشتی و نرمی به هم در به است». و یا باز به تعبیر دیگر از همین سعدی شیرین سخن:
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسپندان
4⃣ بله! در حقوق شخصی (نه مسائل اجتماعی)، گذشت فضیلت والایی است که اگر بهجا و به موقع انجام شود و تبعات سوئی برای جامعه نداشته باشد، بسیار ارزشمند است. به همین دلیل در سفر مقام معظم رهبری به استان سیستان و بلوچستان ایشان پاسبانی که در ایام تبعید در قبل از انقلاب مأمور مراقبت از ایشان بود و بسیار بد رفتار و توهین آمیز با ایشان برخورد میکرد را به حضور طلبیدند و نه تنها گزندی به وی نرساندند، بلکه دستور ویژه برای حل مشکلات معیشتی او صادر کردند! (اینجا را ببینید 👇
ghorbanimoghadam.ir/1474