💠قسمت دهم #داستان_ظهور
🔻لشكر ده هزار نفرى مى آيد
مردم مكّه بعد از اينكه خبر نابودى سپاه سفيانى را مى شنوند خيلى مى ترسند و براى همين شهر آرام مى شود و ديگر كسى به فكر دشمنى با امام نيست.
✅ #پايتخت حكومت جهانى امام، شهر #كوفه است و من منتظر هستم تا همراه او به سوى كوفه حركت كنم.
خيلى دوست دارم بدانم امام چه موقع به سوى كوفه حركت خواهد كرد، نزد يكى از ياران امام مى روم و از او مى پرسم: چرا امام به سوى كوفه حركت نمى كند؟
او در جواب مى گويد: امام منتظر است تا همه افراد لشكرش به مكّه بيايند.
🔸آرى، از وقتى كه جبرئيل ندا داد و مردم را به سوى امام فرا خواند، عدّه زيادى حركت كرده اند. آنان به مكّه دعوت شده اند و مأموريت دارند كه به امام بپيوندند. ۷۹
آيا تا به حال ديده اى كه پرندگان چگونه به سوى لانه هاى خود پناه مى برند؟
🔸اين افراد هم اين گونه به مكّه پناه مى آورند و در خدمت امام به آرامش واقعى مى رسند. ۸۰
🔸اراده خداوند اين است كه خروج امام از مكّه با همراهى اين لشكر ده هزار نفرى باشد. ۸۱
🔸اگر به خارج از مكّه بروى مى بينى كه شيعيان با چه اشتياقى به سوى مكّه مى شتابند! مثل اينكه يك مسابقه برگزار شده است، مسابقه اى براى هر چه زودتر رسيدن به مكّه براى يارى امام! ۸۲
🔸اين شوقى است كه خداوند در دل شيعيان قرار داده است و آنان را اين چنين بيقرار نموده است. ۸۳
🔸آنان با عشقى مقدّس، بيابانها را پشت سر مى گذارند و تمام سختىها را در راه يارى امام تحمّل مى كنند. ۸۴
🔸و تو خود مى دانى كه سيصد و سيزده يار به گونه اى ديگر به مكّه آمدند. آنان با «#طىّ_الارض» و در شب قبل از ظهور به مكّه آمده اند. آنها در واقع، #فرماندهان لشكر امام هستند و در آينده اى نزديك، هر كدام از طرف امام، #حاكم قسمتى از دنيا خواهند شد. ۸۵
ولى اين ده هزار نفرى كه در راه مكّه هستند #سربازان لشكر امام مى باشند، آنها مى آيند تا #قائم_آل_محمد (ع) را يارى كنند.
〰〰〰〰〰
🔻شيران بيشه ايمان مى آيند
كم كم لشكر ده هزار نفرى كامل مى شود. 🔸آنها با يكديگر بسيار مهربان هستند گويى كه همه با هم برادرند. ۸۶
✅همسفرم! آيا اجازه مى دهى من در مورد ويژگى افراد اين لشكر سخن بگويم؟
🔸آنان در مقابل دستور امام #تسليم هستند و سخنان امام را با گوش جان مى پذيرند. ۸۷
افرادى #شجاع و دليرى كه ذرّه اى ترس در دل ندارند. آرى، امام يارانى شجاع و با يقين كامل مى خواهد، افراد ترسو و سست عقيده چه كمكى به اين حركت عظيم مى توانند بكنند؟
🔸لشكريان امام چنان در عقيده و ايمان خود استوارند كه شيطان هرگز نمى تواند آنها را وسوسه كند. اينان شيران بيشه ايمان و ياوران راستين حق و حقيقت هستند. ۸۸
🔰اگر شبها به كنارشان بروى، مى بينى كه مشغول عبادت هستند و صداى گريه و مناجات آنها شنيده مى شود. و در روز چون شيران دلير به ميدان مى آيند و از هيچ چيز واهمه و ترس ندارند.
🔸براى #شهادت دعا مى كنند، آرزويشان اين است كه در ركاب امام به فيض شهادت برسند. به راستى كه چه سعادتى بالاتر از اينكه انسان جان خويش را فداى مولاى خود كند! ۸۹
آيا در اين دنياى فانى، آرزويى زيباتر از اين سراغ دارى؟
خوشا به حال كسانى كه چنين آرزوى زيبايى دارند!
و واقعا كه زندگى انسان با داشتن اين چنين آرمانى، چقدر لذت بخش مى شود.
🔸به هر حال، ياران امام همواره دور امام حلقه زده و در شرايط سخت، يار و ياور او هستند. ۹۰
🔸كافى است امام به آنان دستورى بدهد، آن وقت مى بينى كه چگونه براى انجام آن دستور سر از پا نمى شناسند. ۹۱
🔸خداوند نيروى جسمى بسيار زيادى به آنها داده است تا بتوانند به خوبى از امام دفاع كنند. ۹۲
🔸وقتى كه آنها از زمينى عبور مى كنند آن زمين به سرزمين هاى ديگر فخر مى فروشد و از اينكه يكى از ياران امام زمان از روى او گذاشته است به خود مباهات مى كند. ۹۳
🔸همه از ياران امام فرمانبردارى مى كنند حتّى پرندگان و حيوانات وحشى. ۹۴
💠قسمت هجدهم #داستان_ظهور
🔻جنگ سختى در پيش است
🔹سفيانى بسيار مغرور شده است؛ زيرا تعداد سپاه او دو برابر لشكر امام است.
او خبر دارد كه آمار ياران امام به اين شرح است:
▪️ده هزار سربازى كه از مكّه با امام به كوفه آمده اند.
▪️دوازده هزار سربازى كه با سيّدحسنى از خراسان، آمده اند.
▪️هفتاد هزار سربازى كه در كوفه به امام ملحق شده اند.
🔸در سپاه سفيانى، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با اميد پيروزى قطعى به سمت كوفه حركت مى كند. ۱۵۳
او نمى داند كه هزاران #فرشته، در ركاب مولايمان مى باشند و او را يارى مى كنند.
🔸اكنون به امام خبر مى رسد كه سپاه سفيانى به قصد جنگ به سوى
كوفه به مى آيد. ۱۵۴
لشكر امام از شهر كوفه خارج شده و موضع مى گيرد.
اكنون هر دو لشكر روبروى هم قرار گرفته اند.
🔹امام زمان به سپاه سفيانى نزديك مى شود و با آنان سخن مى گويد و آنها را نصيحت مى كند.
🔸ياران سفيانى به امام مى گويند: «از همان راهى كه آمده اى باز گرد». ۱۵۵
🔸امام به سخن گفتن با آنها ادامه مى دهد و به آنان مى گويد: «آيا مى دانيد كه من فرزند پيامبر هستم».
🔹نمى دانم چه مى شود كه سفيانى فعلاً از جنگ منصرف مى شود، شايد مى ترسد كه اگر امروز جنگ را آغاز كند، سربازانش ديگر آن شجاعت لازم را براى حمله نداشته باشند؛ زيرا آنان سخنان امام را شنيده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پيدا كرده باشد.
سفيانى مى خواهد براى مدّتى جنگ را عقب بياندازد تا اثر سخنان امام از بين برود. او دستور عقب نشينى مى دهد.
سپاه سفيانى از ميدان جنگ عقب نشينى مى كند و اوضاع آرام مى شود.
🔅خورشيد روز #جمعه طلوع مى كند. به امام خبر مى رسد كه سفيانى يكى از ياران امام را به #شهادت رسانده است.
گويا سفيانى تصميم دارد به كوفه حمله كند. ۱۵۶
امام آماده دفاع مى شود و ميان دو لشكر، جنگ سختى در مى گيرد.
سفيانى آغازگر جنگ مى شود و گروهى از ياران امام به #شهادت مى رسند.
خوشا به حال آنها كه به آرزويشان رسيدند!
🔹اكنون ديگر وعده خدا فرا مى رسد. سفيانى در وسط ميدان ايستاده است و از زيادى سربازانش خيلى خوشحال است.
ناگهان او مى بيند كه سربازان يكى بعد از ديگرى برروى زمين مى افتند!
سفيانى نمى داند كه فرشتگان زيادى به يارى امام آمده اند. سفيانى هرگز پيش بينى نمى كرد كه سپاهيان او اين گونه تار و مار شوند.
🔹سفيانى كه اوضاع را چنين مى بيند مى فهمد كه ديگر مقاومت هيچ فايده اى ندارد، او با تنى چند از ياران خود فرار مى كند. ۱۵۷
✅آيا تاكنون اسم «#صياح» را شنيده اى؟
او يكى از #فرماندهان لشكر امام است. او با گروهى از سربازان خود به دنبال سفيانى مى روند و سرانجام او را #اسير مى كنند.
هوا تاريك شده است و امام نماز عشا مى خواند. اكنون سفيانى را به نزد امام مى آورند.
🔹سفيانى رو به امام مى كند و مى گويد: به من مهلت ديگرى بده!
🔰امام نگاهى به ياران خود مى كند و مى فرمايد: نظر شما در مورد او چيست؟ من عهد كردهام كه هر كارى انجام دهم با نظر و رضايت شما باشد.
ياران امام با هم مشورت مى كنند و سرانجام تصميم مى گيرند كه سفيانى مجازات شود؛ زيرا او بسيارى از شيعيان را مظلومانه به قتل رسانده و يكبار هم پيمان شكنى كرده است.
🔸اين گونه است كه سفيانى به سزاى كارهاى خود مى رسد و دنيا براى هميشه از ظلم و ستم او آسوده مى شود. ۱۵۸
〰〰〰〰〰
🔻حركت به سوى فلسطين
✅بعد از كشته شدن سفيانى و نابود شدن لشكر او، امام تصميم مى گيرد تا لشكريانى را به سرتاسر جهان بفرستد.
فرماندهى هر لشكر به يكى از سيصد و سيزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده مى شود.
🔸امام از آنان مى خواهد كه هر جا مسأله تازه اى براى آنها پيش آمد كه راه حلّ آن را نمى دانستند به كف دست خود نگاه كنند؛ زيرا اين گونه مى توانند جواب سؤل خود را بيابند. ۱۵۹
اكنون موقع خداحافظى است!
اين سيصد و سيزده يار باوفا مى خواهند از امام جدا شوند.
🔸اينجاست كه امام تك تك آنها را به نزد خود فرا مى خواند و دست خود را به سينه آنها مى كشد. ۱۶۰
✅آيا مى دانى علّت اين كار امام چيست؟
اين سيصد وسيزده نفر #نمايندگان_امام _زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها بايد نماينده همه خوبىها باشند.
امام با كشيدن دست به سينه آنان، آمادگى آنها را براى اين مأموريّت مهم زيادتر مى كند.
🔸همه ياران همراه با گروهى از نيروهاى خود به سوى كشورهاى مختلف حركت مى كنند تا هر چه زودتر حكومت جهانى مهدوى تشكيل شود. ۱۶۱
🔸ياران امام قدرت عجيبى دارند و حتّى مى توانند از روى آب عبور كنند، براى همين براى پيمودن درياها، نيازى به كشتى ندارند. ۱۶۲
...