#رهایی_از_رابطه_حرام
#قسمت_سیزدهم
⭕️ حالا چرا در برخی موارد وابستگی شدیدی بین دختر و پسر شکل میگیره؟ آیا این وابستگی شدید به خاطر عشق بین اون دو نفر هست؟
🔶 برای رسیدن به جواب دقیق این سوال باید یه مقدار به طبع و مزاج انسان ها پرداخت:
🔹 همونطور که میدونید داخل مهم ترین ماده حیاتی انسان یعنی خون، 4 خلط وجود داره: دم، بلغم، سودا، صفرا
🔶 به طور کلی این 4 خلط باید با یک نسبت مشخصی داخل خون باشن و اگه کم و زیاد بشن انسان دچار غلبه های مزاجی میشه. ضمن اینکه هر کسی بنا به خلقت خودش طبع مخصوص به خودش رو داره که خصوصیات اخلاقی اون فرد رو میسازه.👌🏻
در ارتباط با مبحث خودمون معمولا هر طبعی خصوصیات خودش رو خواهد داشت که سعی میکنیم به طور اجمالی بررسی کنیم.
💢 مثلا کسانی که #دموی هستند به طور معمول احساسات عاشقانه و عرفانی خاصی دارند و اگه خودشون رو کنترل نکنند کمی تنوع طلب هستند. یعنی دوست دارند با چند نفر جنس مخالف ارتباط داشته باشند.
معمولا بین دو فرد دموی رابطه عاطفی شدیدی شکل خواهد گرفت که میتونه باعث استحکام روابط بشه.
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
به نام خداوند مهربانی ها🌸🌱 #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_دوازدهم سومین شرط وجوب #امر_به_معرو
به نام خداوند ریحانه های زیبا🌸🌱
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_سیزدهم
چهارمین شرط وجوب امر به معروف عدم مفسده اهم هست✅
عدم مفسده اهم یعنی چی؟؟🤔
اهم و مهم کردن رو که قبلا شنیدید ؟!😊
اهم به معنای مهم تر هست✅
مفسده هم یعنی خطر و ضرر
و عدم هم که معلومه یعنی نبودن
پس معنای عبارت میشه نبودن خطر و ضرر مهمتر😊
حالا مهمتر از چی؟ ؟🤔
مهمتر از گناهی که در حال انجام هست.
مثلا یک نفر یک جلد شکلات رو میاندازه زمین و یه چاقوی بزرگ دستشه، جون ما مهمتر از انداختن یه جلد شکلات هست🌸🌸🌸
.
.
.
.
اما ....
نکته مهم ...
اینکه بعضی ها میگن هرجا #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ضرر داشت نمیخواد بگی😳😳
این کاملا غلطه👆🏻👆🏻❌❌
هر #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر یه حداقل ضرری داره بالاخره ، حالا ممکنه یه فحش شنیدن باشه یا ...
یا با یه مثال بگم 😊👇
مگه قیام امام حسین علیه السلام که به منظور #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بود ، ضرر نداشت؟
مگر پسر شش ماهه اش و دختر سه ساله اش و...و یارانش را در این راه نداد؟؟؟
پس هر ضرری جلوی ما را نمیگیرد😉😉
این قسمت ادامه دارد...
این پیام رو منتشر کنید....🌹
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
به نام خداوند مهربانی ها🌸🌱 #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_دوازدهم سومین شرط وجوب #امر_به_معرو
به نام خداوند مهربانی ها🌸🌱
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_سیزدهم
چهارمین شرط وجوب امر به معروف عدم مفسده اهم هست✅
عدم مفسده اهم یعنی چی؟؟🤔
اهم و مهم کردن رو که قبلا شنیدید ؟!😊
اهم به معنای مهم تر هست✅
مفسده هم یعنی خطر و ضرر
و عدم هم که معلومه یعنی نبودن
پس معنای عبارت میشه نبودن خطر و ضرر مهمتر😊
حالا مهمتر از چی؟ ؟🤔
مهمتر از گناهی که در حال انجام هست.
مثلا یک نفر یک جلد شکلات رو میاندازه زمین و یه چاقوی بزرگ دستشه، جون ما مهمتر از انداختن یه جلد شکلات هست🌸🌸🌸
.
.
.
.
اما ....
نکته مهم ...
اینکه بعضی ها میگن هرجا #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ضرر داشت نمیخواد بگی😳😳
این کاملا غلطه👆🏻👆🏻❌❌
هر #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر یه حداقل ضرری داره بالاخره ، حالا ممکنه یه فحش شنیدن باشه یا ...
یا با یه مثال بگم 😊👇
مگه قیام امام حسین علیه السلام که به منظور #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بود ، ضرر نداشت؟
مگر پسر شش ماهه اش و دختر سه ساله اش و...و یارانش را در این راه نداد؟؟؟
پس هر ضرری جلوی ما را نمیگیرد😉😉
این قسمت ادامه دارد...
این پیام رو منتشر کنید....🌹
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#ح_سادات_کاظمی
#قسمت_سیزدهم
داشتم بال در میاوردم. الهی من قوربون داداش گلم بشم. پریدم بغلش کردم و آغوشش شد قرارگاه اشک های دلتنگی خواهرانه. .
.
.
ساعت 10/5 بود بعد از شام راه افتادیم به سمت تهران.( مامان اینا میخواستن برن مسجد جمکران ولی من گفتم حوصله ندارم و تا داشتیم شام میخوردیم امیرعلی رفت و برگشت. من هم چون از مسجد خوشم نمیومد مامان اینارو راضی کردم که نریم. ) حوصلم حسابی سر رفته بود امیرعلی سرش تو گوشیش بود مامان و بابا هم که داشتن باهم حرف میزدن و چون شیشه ها پایین بود صداشونو نمیشنیدم.خودمو به امیرعلی نزدیک کردم و صفحه گوشیش رو نگاه کردم. چشمام از تعجب گرد شده بود . وای خدای من این پسره چه خوشگله فکر کنم دچار عشق در نگاه اول شدم رفت . یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا.
امیرعلی_ یه تقی یه توقی یه اجازه ای.
_ امیر این کیه؟
امیرعلی_ اره خواهری اجازه میدم راحت باش
_ عههههههه. میگم این کیه؟
امیرعلی_ ممنون واقعا. دوستمه
_ کدوم دوستت؟
امیرعلی_ یه جوری میگی انگار دوستای منو میشناسی.
_ خوب بگو بشناسم. امیر جووووونم.
امیرعلی_ جوووونم؟
_ این دوستت قصد از.....
امیرعلی_ خجالت بکش. 😡
_ شوخی کردم بابا. خوب حالا بگو.
امیرعلی_ این اقای خوشگل ،خوشتیپ بهترین دوست منه. 21 سالشه و....
یه دفعه بغض کرد و چی؟ خوب بگو دیگه. دهع.
_ و چی؟
امیرعلی_ اها راستی لبنانی هستش.
_ هااااااااا؟!؟!؟!؟! دوست لبنانی داررررررری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیرعلی_ اره مگه چه اشکالی داره؟
_ نگفتی و چی؟؟؟؟
امیرعلی_ رفت مدافع حرم بانو بشه. محمد احمد مشلب دوست شهید منه.
انگار که یه لحظه دنیا برام وایساد نفهمیدم چم شد. با حس خیسی اشک رو گونم و نگاه های سرشار از تعجب امیرعلی به خودم اومدم.... #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سیزدهم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد