eitaa logo
خادمین امام حسین علیه السلام
591 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
6 فایل
اربابم امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 امیرالمؤمنین عـلـے عليه‌السلام مِسكينٌ ابنُ آدمَ: مَكتومُ الأجَلِ، مَكنونُ العِلَلِ، مَحفوظُ العَمَلِ، تُؤلِمُهُ البَقَّةُ، و تَقتُلُهُ الشَّرقَةُ، و تُنتِنُهُ العَرقَةُ. بيچاره آدميزاد، اجلش (بر او) پوشيده است و بيمارى هايش پنهان و كردارش ثبت شده. پشه‌اى، او را دردمند مى‌كند. جرعه‌اى گلوگير، مى‌كُشدش و قطره عرقى او را بد بو مى‌سازد. 🍁 📚 نهج البلاغة، حكمت ۴۱۹ 💢@khademin22
🍃 مراعات حقوق همه‌ى انسان‌ها لازم است، نه تنها مؤمنين. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ» 🍃 كم‌فروشى، در هر چيزى ممنوع است و مخصوص پيمانه و ترازو نيست. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» 🍃 كم‌فروشى، نوعى فساد است و كسانى كه به جامعه ضربه‌ى اقتصادى مى‌زنند مفسد فى الارض هستند. زيرا نابسامانى‌هاى اقتصادى، سرچشمه‌ى از هم پاشيدگى نظام اجتماعى است. «لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» 🍃 شناخت انحرافات موجود در جامعه، گام اوّل در اصلاح جامعه است. (تمام‌آيات) اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ @khademin22
🌷 امام صادق (علیه السلام) : ✍ اُمِرَ النّاسُ بخَصلَتَينِ فَضَيَّعُوهُما فَصارُوا مِنهُما على غيرِ شيءٍ ، الصَّبرُ و الكِتمانُ 🖌 مردم به دو خصلت مأمور شدند ، اما آنها را تباه کردند و از این رو همه چیز را از دست دادند : صبر و راز داری. 📓 الکافی ، ج۲ ، ص۲۲۲ ☀️ به ما بپیوندید 👇 @khademin22
. 💠 تردید درباره امام زمان (عج) نقل شده که: روزی در مجلس حسن بن عبداللَّه بن حمدان ناصر الدوله بودم و درباره امام زمان علیه السلام مذاکره می‌کردیم. من آن را بی اهمیت تلقی می‌کردم، تا اینکه روزی عمویم حسین وارد مجلس گشت. باز من شروع کردم که در آن باره صحبت کنم. عمویم گفت: «فرزند! من هم سابقا عقیده تو را داشتم، تا اینکه به حکومت شهر قم رسیدم، و این موقعی بود که اهل آنجا سر به نافرمانی خلیفه برداشته بودند؛ زیرا هر وقت حاکمی از طرف خلفا به آنجا اعزام می‌شد، اهل قم سر به نافرمانی برمی داشتند و با وی به جنگ و جدال برمی خاستند. پس لشکری به من دادند و بدین گونه رهسپار قم شدم. وقتی به ناحیه «طرز» رسیدم، به عزم شکار بیرون رفتم. شکاری را دنبال کردم، ولی از نظرم ناپدید شد. ناچار به تعقیب آن پرداختم تا به نهر آبی رسیدم و از کنار آن اسب می‌دواندم، تا جایی که نهر به نظرم بزرگ و بی انتها آمد. ناگاه سواری را دیدم که سوار اسب سفیدی بود و به طرف من می‌آمد و عمامه خزّ سبزی به سر نهاده و رویش را گرفته بود، به طوری که فقط چشمش پیدا بود. او دو کفش سرخ هم به پا داشت. سوار به من گفت: «ای حسین!» و مرا امیر نگفت و به اسم کنیه‌ام نخواند (و فقط نامم را برد). گفتم: «چه می‌خواهی؟» گفت: «چرا از ناحیه مقدسه (امام زمان علیه السلام) انتقاد می‌کنی و برای چه خمس اموالت را به اصحاب من نمی پردازی؟» من مردی دلیر و شجاع بودم، با این حال در این هنگام بر خویشتن لرزیدم و مهابت او مرا گرفت. گفتم: «آقا! آنچه امر می‌فرمایی اطاعت می‌کنم.» گفت: «وقتی به محلی که قصد آنجا را داری (قم) رسیدی و بدون جنگ و ستیز وارد شهر شدی و به مرور اموالی به چنگ آوردی، خمس آن را به افراد مستحق بده.» گفتم: «اطاعت می‌کنم.» سپس گفت: «برو به سلامت!» این را گفت و عنان اسب بگردانید و رفت. نفهمیدم از کدام راه رفت. هر چه از سمت راست و چپ به دنبال او گشتم، او را پیدا نکردم و این خود موجب ترس بیشتر من شد. آنگاه به جانب لشکر خود بازگشتم و جریان را فراموش کردم. وقتی به قم رسیدم و قصد داشتم که با مردم آنجا جنگ کنم، اهل قم از شهر خارج شدند، نزد من آمدند و گفتند: «پیش از این هر حاکمی که برای ما فرستاده می‌شد، چون با ما به عدالت سلوک نمی کرد، به جنگ و ناسازگاری با وی برمی خاستیم. ولی اکنون که تو آمده ای حرفی نداریم، وارد شهر شو و چنان که می‌خواهی به تدبیر امور آن بپرداز!» من هم مدتی در قم ماندم و اموال بسیاری، بیش از آنچه که انتظار داشتم، اندوختم. بعضی از سران لشکر از من نزد خلیفه سعایت کردند و از طول توقف من در قم - به عکس حکام سابق - و مال بسیاری که جمع کرده بودم، حسد بردند. در نتیجه من معزول شدم، به بغداد برگشتم و یک راست نزد خلیفه رفتم و سلام کردم و سپس به خانه خود رفتم. از جمله کسانی که از من دیدن کردند، محمد بن عثمان عمری (نایب دوم امام زمان در زمان غیبت صغری) بود. او از میان جمعیت آمد و تکیه به بالش من داد و نشست، به طوری که کار او موجب خشم من گردید. او زیاد نشست و برنخاست که برود. مردم دسته دسته می‌آمدند و می‌رفتند و او همچنان نشسته بود و موجب ازدیاد خشم من می‌گشت. وقتی مجلس به کلی خلوت شد، محمد بن عثمان نزدیک تر آمد و گفت: «میان من و تو رازی است که می‌خواهم گوش دهی.» گفتم بگو! گفت: «صاحب آن اسب سفید که جنب آن نهر آب تو را دید، می‌گوید ما به وعده خود وفا کردیم.» (یعنی وعده کردیم که اهل قم بدون جنگ و ستیز تو را می‌پذیرند و اموال زیادی به چنگ خواهی آورد.) من یکباره ماجرا را به یاد آوردم و تکان سختی خوردم. سپس گفتم: «چشم، اطاعت می‌کنم.» آنگاه برخاستم، دست محمد بن عثمان را گرفتم و اموالم را حساب کرده و خمس آن را بیرون کردیم، حتی قسمتی را که من فراموش کرده بودم، خمس آن را نیز معین کرد و رفت. بعد از این ماجرا، دیگر درباره وجود امام زمان علیه السلام و اینکه نواب او از ناحیه مقدسه اش مأموریت‌هایی دارند، تردید نکردم و حقیقت امر بر من روشن شد.» ابوالحسن مسترق راوی این خبر می‌گوید: «من هم از وقتی که این واقعه را از عمویم ابو عبداللَّه (حسین) شنیده ام، شکی که در این باره داشتم به کلی برطرف گردیده است.» 📔 بحار الأنوار: ج۵۲، ص۵۸ @khademin22
خواص سیر ترشی 🔸شست و شو دهنده طبیعی مجاری صفرا 🔹دفع‌ کننده سنگ کیسه صفرا 🔸دفع سموم از کبد و پاکسازی آن 🔹هضم کننده غذا 🔸آنتی بیوتیک معده و دهان 🔹قطع خونریزی بواسیر 🔸بهبود عملکرد روده‌ ها طب سنتی اسلامی🌱 🍃🍎 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khademin22
💢 درمان خانگی ریفلاکس معده ➕مصرف مربای بالنگ یا مربای “به” ریفلاکس را برطرف می‌کند به شرط آنکه آداب غذاخوردن را رعایت کنند و همراه با غذا آب نخورند ➕لقمه‌های کوچک بردارند و به خوبی بجوند همچنین غذاهای سنگین مانند انواع غذاهای آماده, غذاهای تند, شور , چرب و خیلی شیرین را مصرف نکنند. طب سنتی اسلامی🌱 🍃🍎 @khademin22
🍃 امامـ زين العابدين عليه السلامـ لو ماتَ مَن بَينَ المَشرِقِ و المَغرِبِ لَما استَوحَشتُ بعدَ أن يكونَ القرآنُ مَعي. اگر همه مردم از شرق تا غرب عالم بميرند، با وجود قرآن در كنار من، هرگز احساس وحشت و تنهايى نكنم. 🌷 📚 الکافی، ج۲، ص۶۰۲، ح۱۳ 💢@khademin22