37.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانم سه ساله یا رقیه 🥀🥀
#شهادت_حضرت_رقیه😭
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیئتیهاخستهنباشید
مزدتونهکهاربعین؛کربلاباشین...😭💔
#امام_حسین_زندگیم
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
📖کتاب رمان یادت باشد
#پارت_صدوهفتادوسوم🔗
آش رشته خوردیم حمید کلی با برادرزاده اش نرگس بازی کرد علاقه خاصی به او داشت خیلی کم پیش می آمد حمید نوزاد را بغل کند می گفت می ترسم از بس که ریزه میزه و کوچیکه یه چیزیش بشه ولی نرگس را بغل میکرد این ارتباط دو طرفه بود نرگس هم او را دوست داشت با اینکه صورت حمید و پدر خودش خیلی شبیه به هم بود اما احساس میکردم نرگس آنها را از هم تشخیص میدهد بغل حمید که میرفت نمیخواست جدا بشود. نرگس را که بغل کرد گفت کوچولو منو صدا کن به من بگو عمو گفتم حمید دست بردار آخه بچه چند ماهه که نمیتونه صحبت کنه.
همان روز همه عید دیدنیرا با هم رفتیم روزهای دوم و سوم حوصلمان از بیکاری سر رفته بود یعنی با عجله همه عید دیدنی ها را یک روز رفتیم چون کوچک تر بودیم باید دو سه روزی صبر می کردیم تا بقیه برای عید دیدنی خانه ی ما بیایند و کم کم مهمان های خانه ماهم از راه رسیدند پذیرایی از مهمان ها مثل همیشه با حمید بود هر مهمانی که میآمد یک باقلوا با آن ها میخورد. بعد برای اینکه خودش دوباره بخورد به مهمان ها دور دوم را هم تعارف می کرد.
یک روز از تعطیلات عید را به سنبل آباد رفتیم حمید برای کمک به پدرش بیل به دست راهی باغ شد و من سمت خانه رفتم تا رسیدم خروس یکی از اهالی روستا با سرعت به دنبال من افتاد از این حرکت غافلگیر شده بودم در حالی که عین جن بسم الله زده فرار را بر قرار ترجیح دادم حمید تا صدا ی من را شنیده با ترس به سمت حیاط دوید. فکر می کرد اتفاقی افتاده حسابی نگران شده بود. تا رسید و اوضاع را دید. بیلی که دستش بود را سه کنج دیوار گذاشت و....
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
📖کتاب رمان یادت باشد
#پارت_صدوهفتادوچهارم🔗
روی زمین ولو شد از خنده داشت غش می کرد. حرصم گرفته بود دور حیاط می چرخیدم و برای حمید خط و نشان میکشیدم. خروس هم دستبردار نبود یکی دو ساعت با حمید سر سنگین بودم. گفتم تو منو از دست اون خروس نجات ندادی. حمید تا حرفش میشد نمیتوانست جلوی خنده اش را بگیرد. گفت تو همسر پاسداری دختر پاسداری کمربند مشکی کاراته داری خوبه خروس دیدی و خرس نبوده شوخی میکرد و میخندید. شاید هم میخواست حرص من را در بیاورد.
هر وقت سنبل آباد بودیم با عمه حتماً برای قرائت فاتحه سر مزار پدر بزرگ می رفتیم که پدربزرگم وقتی که پدرم دو ساله بود فوت کرده بود ولی همیشه سر مزارش احساس عمیقی نسبت به او داشتم قبرستان روستا وسط یک باغ بزرگ قرار داشت حمید از بالای کوه ما را می دیدید که سر مزار نشسته ایم و از همان جا برایمان دست تکان میداد.
در مسیر برگشت از سنبل آباد بودیم که خاله نسرین تماس گرفت و ما را برای شام دعوت کرد چون می دانستم حمید در جمع های فامیلی عموماً سر به زیر و ساکت است و خیلی کم حرف می زنه به خاله گفتم خاله جون راضی به زحمت نبودیم ولی اگر امکانش هست پدر و مادر من را هم دعوت کن چون شوهر خاله که ساکته شوهر من هم که کم حرف حداقل بابای من این وسط صحبت کنه این دو تا گوش کنن واقعیت رفتار حمید همین بود بر عکس زمانی که بین دوستانش و همکارانش بود و تریپ شیطنت بر میداشت اما در جمع فامیل به ویژه وقتی که بزرگترها بودن میشد یک حمید کم حرف و گوشه نشین به همراه خانواده خودم و حمید شام منزل خاله بودیم. سفره شام را تازه جمع کرده بودیم که گوشی حمید زنگ خورد بعد از سلام و.......
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔺اکران رایگان فیلم سینمایی
🚩شور عاشقی
🌹همزمان با شام شهادت حضرت رقیه (س)🌹
💢شنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۲۰:۰۰
🌷حیاط آستان مقدس امامزاده اسماعیل(ع)شناط🌷
🌷با انتشار این اطلاعیه در اجر معنوی برنامه سهیم باشیم
⊱࿐ིིུ𖠇༅⃟ 🏴 ⃟༅𖠇࿐ེིིུ⊰┅
#ابهر
#شورعاشقی
#روضه_مصور
#شهادت_حضرت_رقیه
#جامعه_القران_الکریم_واهل_البیت_ابهر
#مرکزافق_آستان_مقدس_امامزاده_اسماعیل.ع.
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_رقیه
#روضه
▪️من که بابم علی به وقت نماز
داد انگشتری به اهل نیاز
مادر فاطمه به لیل و نهار
کرد افطار خویش را ایثار
من خودم گوشوار میدادم...
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
اي عزيزان از مال دنيا دست برداريد و به خدا فكر كنيد، ما از خاك آمده ايم و به خاك بازميگرديم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در اين دنيا بسيار آزمايش خواهد كرد.
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
از مادر شهید پرسیدن:
حالا که بچه ات شهید شده،میخوای چیکار کنی؟
ایشونم دست گذاشتن روی شونه ی نوه شون و گفتن:
«یه مصطفی دیگه تربیت میکنم❤️:)»
#شهیدمصطفیصدرزاده
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#روح_الله_طالبی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🥇 تا اسم مدال میآد
همه ما به فکر مدال طلا میافتیم
همیشه مدالها از جنس طلا نیست!
بعضی وقت ها از جنسِ
خون جگر است و داغِ دل ...
📷 تصویر آقای حسنعلی ضرغام پور پدر ۵ شهید عالیقدر که عکس فرزندانش را مثل مدال به سینه چسبانده..
مدال افتخار
شادی روح مطهر همه شهدا صلوات
🍃با لینک نشر دهید و
همراه ما باشید👇
کمیته خادمین شهدای شهرستان ابهر
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_abhar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅