eitaa logo
『 کمیته خادمین‌ شهدا 』
824 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
32 فایل
بهم‌گفت‌چیشد‌که‌... تصمیم‌گرفتےخادمِ‌شهدابشے؟ گفتم‌ماانتخاب‌نکردیم‌که‌خادم‌‌شهدابشیم شهداماروانتخاب‌کردن‌که‌خادمےکنیم‌براشون. خادم کانال 💬| @m313jj 📱آدرس‌‌ما‌درفضاےمجازے: https://zil.ink/khademin_markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
در فیلم مستند، سردار حیدر تعریف می‌نمود : ما در بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و راهی بیمارستانش نمودند، اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت می‌نمودیم... من و و چند‌ سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،  زیرا فکر می‌کردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت. به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :  باشد حتماً دعا می‌کنیم. چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،  ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم. حضرت آقا فرمودند :  ایشان باید برود، ولی شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان می‌گذارد... ما متحیر شدیم... دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش... خب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف‌ ها نبود... نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود... ما متحیر شدیم... تا این‌ که حافظ اسد فوت نمود و بشار اسد، پسرش سر برداشت... ما با خود بشار، در یک کاخ زندگی می‌کردیم... چون اوضاع سوریه به هم ریخته بود... یک روز سر نهار، خدمتگذارش را خواند و گفت : نامه را بیاورید... نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی دادند... سردار یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش.. نامه به دست من رسید، دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و گفته : ای اسد...  یا دست از پشت سر ایرانی‌ها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود می‌کنیم... امضاء ملک عبدالله (پادشاه عربستان) ما متحیرانه به همدیگر نگاه می‌کردیم...  آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود، حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها می‌کرد... یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخم‌ های توی هم ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست... ما نامه را با احترام تقدیمش نمودیم... یکدفعه و متعجبانه دیدیم، بشار نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های نامه را در میان شعله های آتش  شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت : ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم. آنگاه بود که فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند و از کجا این خبر را چند سال پیش دریافت نموده بودند... ❤️ @khademin_markhazi
💙پیامبر (ص): براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى عز و جل دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند، آسان (برآورده) نشود.🌹 ‌ بحار:۹۳/۲۹۵/۲۳📚 @khademin_markhazi
🔅بِسمِ ربّ الشُهَداءوالصٓدیقین🔅 📌معرفی شهید( ) 📎 🌹تاریخ تولد : ۱۳۳۷/۱/۲۶ 🌹محل تولد:محمودآباد،ساوه 🌹تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۵/۲۹ 🌹محل شهادت : مهران ✨فرازی از وصیت نامه: 🔸سفارش مي كنم، ملت ايران تمام امكانات و جانشان را در خدمت اين حكومت و اين رهبر عزيز ، كه چراغ راه و تمامي نجات يافتگان از گناه مي باشد ، قرار دهد … آگاه باشيد كه دير يا زود ، زنگ حركت زده خواهد شد؛‌ اي خوشا بر حال آنان كه توشعه ره به اندازه كافي با خود برداشته باشند. 🔹بعد از قرنها، در رحمت ديگري را بر روي ملت ما گشود؛ خـوشـا به حال آنـان كـه قـدر اين رحمت و را دانسته و مي دانند . ‌‌‌‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ━━━━⊰❀❀⊱━━━━ 🌻 @khademin_markazi ━━━━⊰❀❀⊱━━━━
•[﷽]• 📌 ✨آزاده باش... قیمتی شد... آنقدر قیمتےکه خریدارت شودآںْ هم به بالاترین قیمت یعنی ... 🔸سلمانش را با «مِنّا اهلَ البِیت» 🔹حُـرَّش را بـا «حَلَّت بفِنْائِک» و یقیںْ بداںْ تو را با «انتظار» خواهد خرید...✌️ | 🌱 🌙•|@khademin_markazi