eitaa logo
#نیمی ازیک پلاک شهرستان نجف آباد
270 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
96 فایل
﷽ "ݪحظه‌ا؁باشھدا" امروزفضݪیٺ‌زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادٺ‌نیسٺ کاناݪ‌بہ‌معرفےشھدا،جانبازاטּ،آزادگاטּ،ایثارگراטּ وبصیرٺ‌دینی‌درپیرو؎ازولایت و امام شهداءمی‌‌‌‌پردازد ‌نشرمطاݪب‌باذکرصݪواٺ‌برشھدا اللھم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجھم @Admin_njf3
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 ای صاحب ایام بگو پس تو کجایی کِی میشود ای دوست کنی جلوه نمایی از هر که سراغ شب وصل توگرفتم گفتند قرار است که یک جمعه بیایی 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
💠 امام زمان آمدنے نیست، آوردنے است الله علیها_فرمودند: 💎 امام همچون ڪعبه است ڪه مردم باید به سویش روند، نه آنڪه (منتظر باشند تا) او به سوے آنها بیاید. 📚 بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳ 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• ❄️ زمستان رسید و با دیدن لبخند تو بهـار در قلب ما شکوفه می‌زند ... 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
۸ دیماه ۱۳۸۷ در چنین روزی آیت الله ، امام جمعه دار فانی را وداع گفت او در دوران دفاع مقدس در زیر آتش دشمن، هیچگاه سنگر محراب و نماز جمعه را رها نکرد و در کنار رزمندگان در جبهه ماند. در ۱۲۲۶ کیلومتر مرز مشترک کشور ایران و عراق در دوران جنگ تحمیلی، آبادان تنها شهری بود که در صفر مرزی به تصرف ارتش بعث نیافتاد. از جمله دلایل ناکامی عراق در اشغال آبادان، حضور آیت الله ، نماینده امام در بین رزمندگان بود. حضور او در خطوط جبهه، در طی سالیان طولانی، گرمابخش نیروها و فرماندهان نظامی بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان نماینده ایشان و امام جمعه آبادان منصوب شد و به مدت ۲۴ سال در سنگر نماز جمعه خدمت کرد. در دوران دفاع مقدس نقش بسزایی در مقاومت و ایستادگی مردم و شکست حصر این شهر دلاور خیز در پنجم مهرماه سال ۱۳۶۰ داشت و برادر گرانقدرش در راه دفاع از میهن اسلامی به شهادت رسید. یادش گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه ایام سالگرد شهید سلیمانی 📽نماهنگ | «پهلوان قاسمِ نامدار» 👆روایت حضور تاریخی رهبر انقلاب در منزل یک شهید کرمانی با همراهی شهید حاج قاسم سلیمانی؛ 🌷دیداری که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن گفتند «این آقای حاج قاسم از آن‌هایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاالله» 🌴در قالب شعرخوانی آقای آهنگران در ابتدای دیدار دوم دی‌ماه مردم کرمان و خوزستان با رهبر انقلاب 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت ابومهدی از محاصره توسط داعش: من و حاج‌قاسم در آستانه اسارت بودیم یاد حاج ویاران باوفایش همیشه جاودانه دسته گلی ازجنس صلوات نثارشان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 پاسدار شهید علیرضا رضایی شِشده 🌷 تولد ۲۷ شهریور ۱۳۴۶ فسا استان فارس 🌷 شهادت ۸ دی ۱۳۶۶ ارتفاعات گرده‌رش منطقه عملیاتی ماووت کردستان عراق 🌷 سن موقع شهادت ۲۰ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ من به ندائى كه از سوى رهبرم برخاست و بر دلم نشست، لبيك گفتم و به جبهه ها شتافته تا دِين خود را ادا كنم و دشمنان اسلام را از پاى در آورم ✅ اى ملت غيور، اى امت شهيدپرور ایران هميشه مساجد را پر كنيد و هيچگونه فرصت را به اين دشمنان از خدا بى خبر نداده و هر گونه عكس العملى را از آنها سلب كرده و مجال هر گونه فرصت را از آنان سلب كنيد و به جبهه‌ها بشتابيد تا ببينيد كه چگونه امام زمان (عج ) به وعده خود وفا و عمل مى كند 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
مَنَم یه مادرم (روایت مادر شهید مصطفی احمدی روشن) شیرینی خوردنمان به قانون و قاعدهٔ مهمانی‌ها نبود که برای هر کدام پیش‌دستی و کارد بگذارم و با تأکید و شاید هم تهدید ملتفتشان کنم که یکی بیشتر برندارند. روزهای عید وقتی پدرشان از بیرون می‌آمد، کنار پاکت میوه و زنبیل نان، یک جعبه شیرینی هم توی دستانش خودنمایی می‌کرد. تا بچه‌ها دور بابایشان را می‌گرفتند و هر کدام قسمتی از بار دستش را سبک می‌کردند، نخ پلاستیکی دور جعبه را باز می‌کردم و می‌گذاشتمش وسط گل قالی. روفرشی بزرگی هم پهن می‌کردم که ازدل‌شورهٔ لکه شدن فرش‌ها، شیرینی را به کامشان تلخ نکنم. هر کدام که رنگ و لعاب بیشتری داشت و بیشتر به بچه‌ها چشمک می‌زد، برمی‌داشتند و می‌خوردند. به دومی نرسیده، شیرینی‌اش ته دلشان را می‌گرفت. خودشان از پای جعبه بلند می‌شدند و می‌رفتند پی بازی. گاهی، اندازهٔ خوردن یک نصف شیرینی کشمشی بیشتر طاقت نمی‌آوردند از بازی دور بمانند.خوب می‌دانستند که بعد از رفتنشان جعبه را توی هفت تا سوراخ قایم نمی‌کنم تا برای رسیدن به آن نیاز به نقشهٔ گنج داشته باشند. اگر چیزی ته جعبه می‌ماند، سر و کلّه‌اش یا توی یخچال پیدا می‌شد یا ته کابینت. از هرچه در خانه و زندگی‌مان بود و نبود خبر داشتند. از درآمد پدرشان می‌گفتم و از مخارج ریز و درشت خانه. با همهٔ بچگی دخل و خرج سرشان می‌شد. با هم دو دو تا چهار تا می‌کردیم. یا آن‌ها قید هوس‌های پرخرجشان را می‌زدند یا من قول می‌دادم پولی کنار بگذارم تا سر فرصت چیزی را که می‌خواهند برایشان بخرم. باید یاد می‌گرفتند پول درآوردن زحمت دارد تا دستشان به اسراف عادت نکند. روزی توی بازار مشغول خرید بودم که صدای گریهٔ بچه‌ای از توی مغازه‌ای توجهم را جلب کرد. نزدیک شدم و نگاهی داخل مغازه انداختم. دختر بچه‌ای با یک دست اشک‌هایش را پاک می‌کرد و با دست دیگر به التماس چادر مادرش را می‌کشید. آن زن در حالی که بی‌اعتنا از مغازه می‌رفت بیرون، گفت:" تا شب هم گریه کنی من این عروسک رو برات نمی‌خرم. بذار سر جاش." مادر و دختر را می‌شناختم، با هم فامیل بودیم. جلو رفتم. احوالپرسی نه چندان گرمی کردم و پرسیدم:" این بچه چشه؟ چی می‌خواد؟" جواب داد:" هیچی بابا. نشد بیام یه چیزی برا خونه بخرم، هوس اسباب بازی و عروسک جدید نکنه. مگه ما چقدر درآمد داریم که هر ماه کلی پول خرت و پرت اضافی بدیم؟" _خب چرا همین‌ها رو بهش توضیح نمی‌دی؟ _ حاج خانم ببخشید ها؛ ولی مگه حالی‌ش می‌شه؟ وقتی پیله می‌کنه، ول کُن نیست. - خب ما هم بچه داریم، ما هم این چیزها رو می‌فهمیم؛ ولی باور کن بچه‌ها خیلی فهمیده‌تر از چیز‌ان که فکر می‌کنیم. چند قدمی را با او هم مسیر و هم صحبت شدم. کم‌کم گریه‌های دخترش که داشت با دقت به حرف‌های ما گوش می‌داد، کمتر شد. هم او کمی آرام گرفت و هم عصبانیت من فروکش کرد. برای اینکه بفهمد درکش می‌کنم، از خودم مثال زدم و گفتم:" فکر می‌کنی برای من پیش نیومده؟ من به جای اینکه بزارم از مغازه برم، حتماً به بچه‌هام توضیح می‌دم که می‌دونم به این وسیله نیاز داری؛ ولی الان برای خریدش پول ندارم. بهت قول می‌دم پس انداز کنم و اگر خرج واجبی پیش نیومد، بعداً برات بخرم." - حاج خانم یعنی بچه‌هات قبول می‌کنن؟ تا الان که قبول کردن. تو هم امتحان کن. حیف نیست بچه این‌طور مثل ابر بهار اشک بریزه؟ شاید بچه‌های من خیلی حرف گوش کن بودند؛ ولی راه دور و درازی نرفته بودند. وقتی می‌دیدمشان یاد بچگی‌های خودم می‌افتادم. ننه سی سال بیشتر نداشت که شوهرش را توی تصادف از دست داد و همهٔ مسئولیت سه‌چهارتا بچهٔ قد و نیم قد افتاد روی شانه‌های جوان خودش. 💎(خبرگزاری شهرستان نجف آباد) ......🌹🌹....... 🆔https://eitaa.com/joinchat/1211891998Cea9163e782
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلبری و قربون صدقه‌ رفتن‌های مادر پسری این مدلی دیده بودید تا حالا؟! ❤️روز تکریم مادران و همسران شهدا🌷
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🇮🇷🇮🇷🌹 پنج شنبه های شهدایی(نیم پلاک) 💢این پنج شنبه هم یاد وخاطره یکی دیگر از دلاورمردان ایران زمین در کنار مزار مطهرش ،با حضور خانواده و دوستداران شهدا،به همت حوزه حضرت زهرا سلام الله علیها وهمکاری حوزه امام حسن مجتبی علیه السلام، به کلام حجت الاسلام همتیان ونفس کربلایی ملک زاده ،زنده نگه داشته شد. ✨تکریم وتجلیل از خانواده شهید به مناسبت ایام وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ،از دیگر برنامه های این مراسم بود. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹