🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه نُهم
شــهـ🌷ـيـد : #حجتالاسلامحسنرامهای
🗓 شهادت : منطقه مریوان ، دزلی - ۱۳۶۷
🚘 مزار : گلزار شهدای گرمسار
🚪دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار ؛ از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند ، تابلویی بود شبیه به تابلوی مطلقاً ممنوع راهنمایی و رانندگی ⛔️
تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود.❗️
دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود ⏬
🗣 یکی از حضرت علی علیه السلام :
"غیبت ، کوشش شخص عاجز است."
🗣 و یکی از امام باقر علیه السلام :
"شایسته است که مومن بر زبان خود مُهر بزند ، همانگونه که بر طلا و نقره خود مُهر می زند."
چند لحظه ماتِ نوشته بودم 😧
در زدم و وارد اتاق شدم ؛
بعد از پذیرایی ، گرم صحبت شدیم ☕️
توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود ، به همان تابلوی روی در ؛ غیبت مطلقاً ممنوع ❌
🗂 منبع : من از دیار حبیبم ، یارمحمد عرب عامری ، انتشارات زمزم هدایت
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه دهم
شــهـ🌷ـيـد : #محمدابراهیمهمت
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله
🗓 شهادت : #عملیاتخیبر - ۱۳۶۲
🚘 مزار : گلزار شهدای شهرضا
🌤 آفتاب بالا آمده بود و سکوت آرامش بخشی بر محوطه سایه انداخته بود ؛ راهم را گرفتم و رفتم سمت ساختمان.
از دور دیدم یکی تا کمر خم شده و اطراف ساختمان را جارو می زند.
گفتم : هرکی هست خدا خیرش بده ، این جا یه آب و جاروی حسابی لازم داشت 🤲🏻
نزدیک تر که شدم ، از بین گرد و خاکی که بلند شده بود ابراهیم را دیدم ، دهانم از تعجب بازماند 😧
گفتم : حاجی! شما چرا این کار رو می کنید ؟ بدید به من ، خوب نیست کسی شما رو اینطوری ببینه!
و به زور جارو را از دستش گرفتم ، ناراحت شد.
✅ گفت : اجازه بدید خودم محوطه رو تمیز کنم. این جوری حس می کنم هر چی بدی دارم همراه این خاک ها روفته میشه و میره...
گیج حرف هایش شده بودم و چیزی برای گفتن نداشتم ، جارو را به دستش دادم و رفتم.
🧤آن روز گذشت و روزهای دیگر پشت سر هم آمدند و رفتند ، اما ابراهیم سر حرفش ماند ، هر روز صبح که از خواب بیدار می شد ، یک راست می رفت سراغ نظافت.
تا همه خواب بودند کل محوطه را می شست و جارو می کرد.
🗂 منبع : حیات احمد ، سمیه شریف لو ، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ، صفحه ۱۱۶
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه یازدهم
شــهـ🌷ـيـد : #ابراهیمهادی
🗓 شهادت : #عملیاتوالفجرمقدماتی - ۱۳۶۱
🚘 مزار : مفقود الجسد
شنیده بودم توی بازار کار می کند ولی چه کار نمیدانستم
گذرم به بازار افتاد 🚶🏻♂
چشمم به جوانی خیره ماند که هیکلی درشت و ورزشی داشت ، به نظرم آشنا آمد ، بیشتر نگاهش کردم ، خودش بود ؛ ابراهیم
داشتم از تعجب شاخ در می آوردم 😧
دو تا کارتن بزرگ روی دوشش بود ، جلوی یک مغازه گذاشت شان زمین 📦📦
منتظر ماندم ؛
کارش که تمام شد ، رفتم جلو سلام کردم
گفتم : آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کارِ باربرهاست نه یکی مثل شما ❌
🗣 نگاهی بهم کرد و گفت :
" کار که عیب نیست ، بی کاری عیبه
این کاری که میکنم برای خودم خوبه ، مطمئن می شم که هیچی نیستم
جلوی مغرور شدنم رو میگیره "
گفتم : اگر کسی شما رو این طوری ببینه خوب نیست ، هر چی باشه شما ورزشکاری ، توی مردم سرشناسی 🤼♂
🗣 خندید و گفت :
" ای بابا ، ول کن این حرف ها رو ،
همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم ... "
🗂 منبع : سلام بر ابراهیم ، گروه فرهنگی ابراهیم هادی ، انتشارات پیام آزادی ، صفحه ۴۴
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه دوازدهم
شــهـ🌷ـيـد : #امیرسپهبدعلیصیادشیرازی
🗓 شهادت : ترور - ۱۳۷۸
🚘 مزار : بهشت زهرا تهران
چند روز پیش از شهادت شهید صیاد شیرازی همراه یکدیگر خدمت #حضرتآقا رسیدیم ، من کنار شهید صیاد نشسته بودم.
⁉️ وقتی که جلسه تمام شد و آمدیم بیرون ، از ایشان پرسیدم چرا حرف های آقا را می نوشتی؟ صحبت ها را که شنیده ای ، اخبار هم که فرمایشات ایشان را کامل پخش می کند.
+ صیاد به من گفت : آقای آراسته تو حقوقدانی 👨🏻⚖
- به شوخی گفتم : نه ، من حقوق بگیرم
+ گفت : تو حقوق خوانده ای ، سؤالم این است که عدم اجرای دستور فرمانده طبق آیین دادرسی نیروهای مسلح جرم است یا نه؟
- گفتم : بله ، ولی ربطی به سؤال من ندارد 🧐
+ گفت : خب ، تأخیر در اجرای امر فرمانده جرم است یا نه ؟
- گفتم : بله ، ولی چه ربطی به سوال من دارد ؟ 🤔
+ گفت : کاملاً هم ربط دارد ؛ آقای آراسته من نمی دانم الان می رسم کفش هایم را بپوشم یا نه ؟ آیا تا رفتن در حسینیه ی امام خمینی زنده خواهم بود یا نه ؟ نمی دانم به ستاد کل زنده می رسم یا نه ؟
🗣 از طرفی من صحبت های آقا را فقط سخنرانی تلقی نکردم ، این فرمایشات را ، ابلاغ تدابیر یک فرمانده برای سربازانش می دانم ☝️🏻
✍🏻 برای همین یادداشت می کنم تا از همین جا اگر سوار ماشین شدم آنها را مرور ، مطالعه و بررسی کنم تا تدابیر را به فرامین درآورده و بعد که به ستاد کل رسیدم ، این فرامین را در دستورالعملی گنجانده و به استحضار ریاست ستاد کل برسانم و بعد از جَرح و تعدیل و کامل شدن دستورالعمل ، آن را جهت اجرا به نیروهای مسلّح ابلاغ کنم.
✅ من به عنوان عنصری از ستاد کل این مسئولیت را دارم ، لذا باید لحظه ای در انجام مسئولیتم کوتاهی نکنم ، حال اگر در هر لحظه عمر من پایان یافت خداوند بزرگ خود شاهد است که در حال اجرای امر فرمانده و مولایم بوده ام و در این مسیر سستی نکرده ام.
👤 راوی : امیر سرتیپ ناصر آراسته
ادامه دارد ...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه سیزدهم
شــهـ🌷ـيـد : #دانشمندهستهایمجیدشهریاری
🗓 شهادت : ترور خیابانی توسط عوامل موساد - ۱۳۸۹
🚘 مزار : گلزار امام زاده صالح تجریش
✅ مجید فوق العاده هوای مادرش را داشت.
یکی از دلایلی که او را از فکر تحصیل در خارج از کشور منصرف ساخت ، رسیدگی به پدر و مادرش بود🌱
❤️ وقتی مادرش را می دید ، دست و پایش را می بوسید.
موقع غذا خوردن ، اول لقمه در دهان مادرش می گذاشت ، سپس خودش غذا می خورد.
📱سر کلاس درس ، تنهاترین تماسی را که جواب می داد ، تماس مادرش بود و خیلی راحت با او ترکی صحبت می کرد.
🏩 مادرش دو سال مریض بود. اگر کار بیمارستان مادرش پیش می آمد ، همه می دانستند که همه قرارهایش منحل می شود.
روزی قرار بود با فرد مهمی دیداری داشته باشیم ، به خاطر کار مادرش زنگ زد و عذرخواهی کرد.
🗂 منبع : استاد ، فاطمه شایان پویا ، انتشارات شهید کاظمی ، صفحه ۶۰
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.
🎒 #کلاسآموزشمجازیخادمین
✅ #مبحثخودسازیبهسبکشهدا
👨🏻🏫 جلسه چهاردهم
شــهـ🌷ـيـد : #سیدمهدیاحمدپناهی
🗓 شهادت : جزیره مجنون - ۱۳۶۶
🚘 مزار : گلزار شهدای امام زاده یحیی علیه السلام سمنان
📖 اهل مهدی شهر سمنان بود؛ برای ادامه تحصیل آمده بود قم و با ما درس حوزه می خواند.
📿 هوس کردیم برویم جمکران ، هم زیارت کنیم و هم نماز بخوانیم ، راضی اش کردیم و با خودمان بردیمش.
جلوی در مسجد که رسیدیم ، گفت :
🗣 بچه ها سعی کنید سر به زیر راه برید ، حواستون به نگاهتون باشه
⁉️ با تعجب پرسیدم : برای چی باید این کار رو انجام بدیم ؟ 😳
پانزده سال بیشتر نداشت ، اما جدیت در صدایش موج می زد ؛ گفت :
🗣 اومدیم زیارت ، کار مستحب انجام بدیم و ثواب ببریم ، حالا اگه نگاهمون به نامحرم بیوفته ، کار خیرمون با حروم قاطی میشه
اگه اومدیم ، پس باید مواظب باشیم اجر نماز و زیارتمون از بین نره
به گنبد فیروزه ای مسجد خیره شد ، دست گذاشت روی سینه و سلام داد :
السلام علیک یا اباصالح المهدی ❤️
🗂 منبع : حُجره در خاک ، سیده فهیمه میرسید ، نشر شاهد ، صفحه ۲۲۸
ادامه دارد...
🔍 خادمین محترم می توانند با کلیک بر عبارت #کلاسآموزشمجازیخادمین و جستجوی آن در کانال ، به محتوای ارائه شده در هر جلسه دسترسی یابند.