کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
همسر #شهید_مهدی_باکری:
از خصوصیات بارز #شهید_مهدی_باکری، یکی #وارستگی و #ساده_زیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام بود.
در اوایل زندگی مشترکمان #شهید رفتند #جبهه و بعد از اینکه برگشتند، گفتند که برویم یک مقدار وسایل خانه تهیه کنیم.
البته در اوایل ازدواجمان بعضی از لوازم ضروری را خانواده ما فراهم کرده بودند، ولی با این همه #مهدی حتی به وسایل اولیه و ابتدایی زندگیمان ایراد و اشکال وارد میکردند و میگفتند که ما از این هم سادهتر میتوانیم زندگی کنیم.
حتی روزی مادرشان به خانه ما تشریف آورده بودند و با حالت خیلی ناراحت گفتند که خدا بابایت را رحمت کند و جای او خالی است و اگر میآمد و شما را در این حال میدید که شما روی موکت زندگی میکنید قهراً نمیگذاشت این چنین زندگی کنید، چرا شما فقط این طور زندگی میکنید؛ در حالی که هیچ پاسداری این چنین زندگی نمیکند.....
این یکی از ویژگیهای اخلاقی #شهید_باکری بود که اصلاً به #دنیا وابسته نبود و هیچگونه وابستگی و دلبستگی به دنیا و تعلقات دنیوی نداشت و خیلی راحت توانسته بود از تعلقات دنیوی دل بکند و راهی را انتخاب کرده بود که راه پیغمبران عظیمالشأن اسلام (ص) و ائمه اطهار بود......
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
همسر #شهید_مهدی_باکری:
یکی از خصوصیات بارز #شهید_باکری که خیلی برایم جالیم جالب بود، این بود که مسائل محیط کارش را زیاد در منزل مطرح نمیکرد و معتقد بود که اگر اینها مطرح شود ممکن است به انسان #غرور دست بدهد و #اخلاصی که انسان میتواند نسبت به کارهایی که کرده است داشته باشد ناگهان از بین برود.
لذا به این علت مسائل #جبهه و کارهایی را که به خودش مربوط بود مطرح نمیکرد.
یک روز اتفاقاً خودم از ایشان پرسیدم این همه افراد #جبهه میروند و میآیند و کلی درباره آن حرف میزنند، ولی شما اصلاً صحبت نمیکنید با این همه مسئولیت سنگینی که داری، چرا حرف نمیزنی؟
ایشان گفتند: من که آنجا کاری نمیکنم کارها را #بسیجی_ها میکنند و آنقدر به این بسیجیها علاقه داشت که همواره از آنها به عنوان فرزند یاد میکردند و میگفتند اینها بچههای من هستند و هرکس که از بچههای لشکر #شهید میشد عکساش را به خانه میآورد و به دیوار اتاقش نصب میکرد.....
اتاقش شده بود یک نمایشگاه عکس. وقتی که من مثلاً از بیرون میآمدم خانه. میدیدم که به این #عکس_شهدا خیره شده است و زیر لبش اشعاری را زمزمه میکند و چشمهایش پر از اشک شده است؛ میخواست گریه کند ولی من که وارد اتاق میشدم صحنه عوض میشد......
در مورد خودش و در مورد #شهادت خودش صحبت نمیکرد؛ چرا که معتقد بود که بادمجان بم آفت ندارد.....
ولی من یقیناً میدانستم #مهدی که یکی از افراد برگزیده خدا بود، حتماً در آینده نزدیک به مقام و درجه رفیع #شهادت خواهد رسید.....
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
روایتی از آخرین ساعات زندگی #شهید_مهدی_باکری:
در سیل بند که بودیم دشمن تا بیست متری روی سیل بند رسید و من به برادر #باکری گفتم: به خاطر اسلام شما برگردید، هرچند شما به #شهادت علاقه دارید و می خواهید به لقاءالله برسید، اما #اسلام به شما احتیاج دارد.
خواهش می کنم بروید عقب ما اینجا هستیم، بر اثر اصرار زیاد من که تا حد گریه کردن رسیده بود، گفت: برو برادر تندرو (سکان دار تنها قایق باقی مانده در پشت خط) را بیاور سوار قایق کن. او زخمی شده است .
رفتم او را آوردم داخل قایق، برادر #باکری هم رفت و سوار قایق شد. آن را روشن کرد و چند لحظه توی فکر رفت و به نقطه ای خیره شد....
پس از این حالت، قایق را خاموش کرد و دوباره آمد پایین هرچه مدارک در جیب داشت درآورد، نقشه و دفترچه یادداشت و دیگر مدارک را پاره کرد و به داخل دجله انداخت و به ما گفت: هر کس نارنجک دارد بیندازد....
خودش یک نارنجک را به پشت سیل بند انداخت و چند نفر از عراقیها را به درک واصل کرد و برگشت. سپس، با خوشحالی به خواندن #دعا و گهگاهی هم سرود مشغول شدند برادران را به مقاومت، دعا خواندن و سرودخوانی تشویق کرد. گاهی تکبیر می گفت، لحظاتی امام زمان(عج) را صدا می زد، خیلی چابک شده بود. زیاد هم از خودش مواظبت نمی کرد! انگار می دانست که شهید خواهد شد.
بیشتر برادران در حال زدن آر.پی.جی بودند، در این لحظه، تیری به کلاه کاسکت من خورد و ترکشی هم به بدنم اصابت کرد که البته، تأثیر چندانی نداشت به او گفتم: برادر مهدی انگار که من تیر خوردم ، او آمد پیش من و آر.پی.جی را از من گرفت و گفت: تو تیراندازی کن .
چند لحظه گذشت، رفتم آر.پی.جی را دوباره گرفتم و گفتم: شما نقطه ای که ما را اذیت می کنند، زیر آتش بگیرید تا من یک موشک به آن بزنم . پس از شلیک آن، دومی را که آماده می کردم به او گفتم: ما دشمن را زیر آتش می گیریم شما خودتان را بکشید عقب به هر نحو که شده به عقب برگردید . او در حالی که مشغول خواندن دعا بود، حرف مرا رد کرد. دوباره به او اصرار کردم. برگشت و گفت: تو مگر عقل خود را از دست داده ای؟ از اینجا کجا برگردم ؟!
در حین درگیری، برادرانی که زخمی می شدند، آنها را به داخل قایق می بردیم، برادر باکری کنار من نشسته بود و تیراندازی می کرد. یک دفعه در بین ذکرهایی که می گفت ناله ضعیفی کشید و به رو به زمین دراز کشید، با عجله او را برگرداندم و در بغل گرفتمش دیدم که از پیشانی او خون بیرون می آید. هرچه او را صدا زدم، بوسیدم، پاسخی نشنیدم، فقط نگاهم می کرد. قایق را روشن و او را به آنجا منتقل و با عجله به طرف نیروهای خودی در شرق دجله حرکت کردیم. دشمن قایق را زیر رگبار گرفته بود، به طوری که آن را سوراخ، سوراخ کرد، اما تیری به ما اصابت ننمود، در همین حال، یکی از افراد دشمن کنار دجله آمد و با شلیک موشک آر.پی.جی موتور قایق را نشانه گرفت که به علت وجود بنزین در موتور قایق و داخل خود قایق باعث اشتعال آن شد. آتش به سرعت همه قایق را در برگرفت، ما که بر اثر اصابت ترکش به داخل آب پرتاب شده بودیم، با یک دنیا غم و درد سوختن برادر باکری و دیگر مجروحان را مشاهده کردیم، در حالی که نمی توانستیم کاری انجام دهیم. بر اثر اصابت موشک، قایق به سمت شرق دجله حرکت داده شد و در نقطه ای کنار خشکی توقف کرد.
به دلیل آتش دشمن از سمت غرب دجله، نتوانستیم کنار قایق برویم. شب هنگام به آن سمت رفتیم، اما متأسفانه، هیچ اثری از #شهید_باکری و دیگران نبود....
راوی: برادر قمرلو از فرمانده هان گردان های شرکت کننده در عملیات بدر
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صبح و صبحگاه | حال و هوای ورزش صبحگاهی "خادمالشهدا" _ قرارگاه شهید باکری
#شهید_باکری #راهیان_نور #خادم_الشهداء
🔶 کمیته مرکزی خادمین شهدا
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مهدی؛ احمد؛ بهشت... | رسانه رهبر عزیز انقلاب منتشر کرد.
روایت حضرت آیتالله خامنهای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بیسیم او با شهید کاظمی، به همراه انتشار صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی، بمناسبت سالروز شهادت آقا مهدی باکری
#راهیان_نور #خادم_الشهداء #شهید_باکری
🔶 کمیته مرکزی خادمین شهدا
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
☘️ آگاه باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل، تنها چارهساز ماست. ...بدانيد #اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست.
🌹 اهميت زياد به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله (ع) و شهدا بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد.
🍀 و فرزندان خود را نيز همانگونه #تربيت كنيد كه سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح و وارث #حضرت_ابوالفضل (ع) براي اسلام بار بيايند...
#تلنگر
#شهید_باکری