🔸 رفتارِ جالبِ فرماندهی شهید در میدانِجنگ؛ که منجر به امداد غیبی شد
#متن_خاطره|توی عملیاتِ بازیدراز هلیکوپترهایِ بعثی مستقیم به سنگرِ بچهها شلیک میکردند. اوضاع وخیم شده بود. یکی رفت سراغِ فرماندهمون (شهیدوزوایی) و با ناراحتی گفت: پس این نیروهایِ کمکی چرا نمیان؟ چرا بچه ها رو به کشتن میدی؟ دیدم شهید وزوایی سرش رو به سمتِ آسمان گرفت و با صدایِ بلند این آیه رو خوند: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ... بچه ها هم با فرمانده این آیه رو فریاد زدند. یهو دیدم یکی از هلیکوپترهایِ بعثی اشتباهی تانکِ خودشون رو زد. چند لحظه بعد دو تا از هلیکوپترهایِ بعثی با هم برخورد کرده و منفجر شدند...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محسن وزوایی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۱
🌸 ۱۰ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید محسن وزوایی گرامیباد
________________________
🔻کمیته خادمین شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸توصیههای پدرانه استاد شهید مرتضی مطهری...
#متن_خاطره|همسر شهید مطهری میگفت:
۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بیوضو نبود، و همیشه تاکید میکرد که با وضو باشید...
استاد مطهری در نامهای به فرزندش نوشت: حتیالامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (ص) ، چون موجب برکت عُمر و موفقیت میشه...
👤خاطرهای از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری
📚 منبع: کتاب جلوههای معلمی استاد مطهری
_________________________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟!
#متن_خاطره|شهید سید مجتبی نواب صفوی میگفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی" نواب صفوی"
📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام
________
🔻کمیته خادمین شهرستان نیمروز
🆔 https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸رفتار زیبای شهیدهاشمی در بازارچه مقابل پدر و مادرش
#متن_خاطره
اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سیدمجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سیدمجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه میداشت...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سید مجتبی هاشمی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
🇮🇷۲۸ اردیبهشت؛ سالروز شهادت سیدمجتبی هاشمی گرامیباد
_______________________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz