خیبر خیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون
#قریبالوقوع
#طوفان_الاقصی
#طوفان_الاحرار
#خادمینشهدا
#خادممثلِقاسم
#كَرامَتَنَا_الشَّهادَةُ
#در_راه_فتح_قلهایم
➖➖➖➖➖
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
از شهید نواب پرسیدن :
چرا آرام نمینشینی؟!
ببین آیتالله بروجردی ساکت است...
نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است؛ من سربازم، سرباز اگر کوتاهی کند سرهنگ مجبور می شود بیایید وسط!
حواسمون باشه کسی ذرهای از اهمیت این عملیات کم نکنه تا آقا بیان وسط و دفاع کنن!!!!
سرباز، سربازی کن......
____________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔 https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂
📝نامه تامل برانگیز سردار #شهید مهدی خوش سیرت در ماه رمضان سال 1366 به یکی از همرزمانش در رابطه با ماه مبارک رمضان.
سردار خوش سیرت، کمتر از دو ماه دیگر به شهادت رسید.(تاریخ شهادت 66/4/6)
متن نامه:
" ... اما برادرم چون وظیفه یک دوست آن است که از هر جهت مواظب دوستش باشد لذا من هم با همه بی لیاقتی خود چند نکته را متذکر می گردم و آن اینکه برادر ، ماه رمضان ، ماه قرآن است و شادابی دلهای بیدار با طراوت قرآن ، بلکه مهمتر از آن ، حیات ما قرآن است و با او بودن پس هیچ وقت زندگی بدون قرآن را قبول مکن و در پناه قرآن زشتی ها را از خودمان دور کنیم و با توسل و تمسک به قرآن خوبی ها را در خود پرورش دهیم و بارور کنیم.
برادرم ؛ خیلی از برادران در موقعیت سنی شما ارتباط خوبی با قرآن و کتابهای خودسازی داشته اند و خوب از خودشان مواظبت می کردند اما همین که چند صباحی از عمرشان گذشت بی حال شدند و حال عبادت و مناجات و مطالعه کتب اسلامی را از دست دادند.
لذا مواظبت کن از حالات خودت تا دچار این کسالت روحی نشوی ، که ان شاءالله هیچ وقت نخواهد شد و این تذکرات به خودت قسم ، به خودم هست نه به تو. به هر حال از شما خیلی التماس دعا دارم."
♨️راوی : همرزمان شهید
https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
واکنش وزیر امنیت رژیم صهیونسیتی
به حمله اسرائیل به ایران:
مســـخره بود!
#وعده_صادق
#تنبیه_متجاوز
https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
شهید سید مرتضی آوینی
دشمنان میخواهند با اقتصاد بر اعتقاد ما غلبه پیدا کنند
فاستقم کما امرت و من تاب معک
یعنی اعتقاد به جای اقتصاد برای ما تعیین تکلیف میکند.
__________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸 رفتارِ جالبِ فرماندهی شهید در میدانِجنگ؛ که منجر به امداد غیبی شد
#متن_خاطره|توی عملیاتِ بازیدراز هلیکوپترهایِ بعثی مستقیم به سنگرِ بچهها شلیک میکردند. اوضاع وخیم شده بود. یکی رفت سراغِ فرماندهمون (شهیدوزوایی) و با ناراحتی گفت: پس این نیروهایِ کمکی چرا نمیان؟ چرا بچه ها رو به کشتن میدی؟ دیدم شهید وزوایی سرش رو به سمتِ آسمان گرفت و با صدایِ بلند این آیه رو خوند: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ... بچه ها هم با فرمانده این آیه رو فریاد زدند. یهو دیدم یکی از هلیکوپترهایِ بعثی اشتباهی تانکِ خودشون رو زد. چند لحظه بعد دو تا از هلیکوپترهایِ بعثی با هم برخورد کرده و منفجر شدند...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محسن وزوایی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۱
🌸 ۱۰ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید محسن وزوایی گرامیباد
________________________
🔻کمیته خادمین شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸توصیههای پدرانه استاد شهید مرتضی مطهری...
#متن_خاطره|همسر شهید مطهری میگفت:
۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بیوضو نبود، و همیشه تاکید میکرد که با وضو باشید...
استاد مطهری در نامهای به فرزندش نوشت: حتیالامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (ص) ، چون موجب برکت عُمر و موفقیت میشه...
👤خاطرهای از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری
📚 منبع: کتاب جلوههای معلمی استاد مطهری
_________________________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟!
#متن_خاطره|شهید سید مجتبی نواب صفوی میگفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی" نواب صفوی"
📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام
________
🔻کمیته خادمین شهرستان نیمروز
🆔 https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
#خاطره
🔸چند روایت از شهید عارفِ مازندران؛ در سالگرد شهادتش
🌼#گذشت|پیراهن که براش میخریدم؛ از مسجد جامع که برمیگشت، میدیدم لباسش عوض شده. میگفت: یکی از لباسم خوشش اومد، بهش هدیه دادم... ضبط صوتی که برایش خریده بودم رو هم داده بود به دوستاش، میگفت: اونا بیشتر نیاز دارن...
🌼#نمازشب|همیشه نماز شب میخوند؛ نماز شبهایی که با گریه همراه بود. اگر یک روز هم نماز شبش قضا میشد، سه روز روزه میگرفت... تا طلوع آفتاب هم نمیخوابید. میگفتم: علیجان! بخواب خستهای! میگفت: [بینالطلوعین] کراهت داره...
🌼#روضهیمادر|عاشقِ حضرت زهرا(س) بود. وقتی شهیدعلمدار توی روضههاش نام بیبی رو میبرد؛ سیدعلی با ضجه گریه میکرد. من ندیدم هیچ چیزی مانند روضههای مادر، سیدعلی دوامی رو اینگونه بیتاب کنه...
🌼#خمپارهشصت|میگفتم: مادر! دوست دارم شهید بشی؛ ولی نه مفت و راحت، باید حالا حالاها از دشمن بکشی!
سیدعلی هم با لبخند میگفت: مادر نزاییده کسی بتونه منو بکشه، مگر خمپاره۶۰؛ چون نامرده و صدا نداره... همیشه میگفت با خمپاره۶۰ شهید میشم. همینجورم شد. با ترکش خمپاره۶۰ توی شلمچه آسمونی شد
🌼#بهشت|یه روز در حال میوه خوردن، گفتم: کاش علی زنده بود و از این میوهها میخورد... تا اینکه خواب دیدم علی دستم رو گرفت؛ منو به باغی زیبا توی بهشت برد و گفت: مادرجان! اینجا هر چی بخوام فراهمه. ببین الان من سیب میخوام... یهو دیدم شاخههایی پر از سیبِسرخ براش خم شد و او از آن سیبهای آبدار خورد و شاخه برگشت؛ بعد انگور و ...
________________________
🔻کمیته خادمین شهدای نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
✨﷽✨
شهیدانه
آقامحمد تأکید زیادی بر حجاب زنان و خانمهای جامعه داشت و همیشه به خواهرانش میگفت:
امامحسین (علیه السلام) تا لحظهای که زنده بود، اجازه نداد لشکر دشمن به طرف خانوادهاش برود؛
ما هم که پیرو امامحسین (علیه السلام) هستیم، باید تعصّب درباره حجاب و ناموس را از امام حسین علیهالسلام بیاموزیم، دشمن از حجاب شما بیشتر میترسد تا از توپ و تانک ما.
یکی از دوستانش تعریف میکرد وقتی محمد در گشتهای ارشاد و امربهمعروف با خانم یا دختر بیحجابی برخورد میکرد، چهرهاش از ناراحتی سرخ میشد؛
با وجود این، وظیفه هدایتگری و ارشادی خود را فراموش نمیکرد و با استدلالهای عقلی بهشون میفهماند که بیحجابی، آزادی نیست بلکه تهدیدی برای سلامت و زندگی خود آنان است، پسرم تا زنده بود، بر حجاب و عفاف خانمها تأکید داشت و از این بابت نگران بود.
🌷 شهید محمد جاودانی🌷
📎 به روایت مادر شهید
┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
🔸رفتار زیبای شهیدهاشمی در بازارچه مقابل پدر و مادرش
#متن_خاطره
اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سیدمجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سیدمجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه میداشت...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سید مجتبی هاشمی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
🇮🇷۲۸ اردیبهشت؛ سالروز شهادت سیدمجتبی هاشمی گرامیباد
_______________________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جایۍسراغندارۍبرم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمۍگردهمیایۍ؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!! فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!
#نماز_اول_وقت
#شهیدمحسـنحججے🕊-!
#شهیدانه💚
_________________________
🔻کمیته خادمین شهدای شهرستان نیمروز
🆔https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb_nimroz