هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاره ی تنم...!
عکس تو را به قلبم سنجاق کرده ام؛تا مرا با تو بشناسند...✨
حالا بعد از تو همه مرا می خوانند: "مادرشهید"
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادتباشد ۵۰_1.mp3
1.08M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت پنجاه
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهشتادوپنج
میدانستم اگر روضه بخوانند حالم بد میشود و دیگر نمیتوانم خوب تماشایت کنم و حرفهایی را که باید، با تو بگویم. وقتی همه دیدار کردند، پیکرت را بردند پشت معراج و گفتند: «خودش خواسته با همسرش تنها باشه.»
وقتی رفتم، مامان و برادرانم هم آمدند. مامان بیقراری کرد، حالش بد شد و اورا بردند بیرون.من ماندم و تو و مادر شهید قاسمی دانا که نمیخواست تنهایم بگذارد. نشستم کنارت و گفتم: «مصطفی تربیت بچه ها با من نیست. حالا که کارهای مردانهٔ زندگی رو گذاشتی روی شونه های من، پس تربیت بچه ها با خودت. من کارای مردونه رو میکنم و تو هم بچههارو تربیت کن. اگه فردا روز بچه ها بد تربیت شدند، نگی تقصیر توه. یادت باشه که خودت بد تربیت کردی. میدونی که توان کار مردونه ندارم، ولی سعی میکنم انجام بدم و بشم مرد خونه به شرطی که تو بچه هارو تربیت کنی.»
بعد ها شنیدم شب شهادتت از ساعت دوازده تا چهار صبح با دوستی صحبت کردی و به صورت شفاهی وصیت کردی. شنیدن فقط دوساعت راجع به من صحبت کردی و گفتهای : «بگویید خانمم از من راضی باشه. موقع خاکسپاری خاک کفشش را روی سرم بتکاند تا روی صورتم بریزد و جواز ورود من به بهشت شود. به او بگویید هر اتفاقی افتاد مثل همین چندسال که چیزی نگفت و سکوت کرد، بازهم سکوت کند. به او بگویید از من راضی باشد و در معراج دمی با من تنها بماند.»
از معراج که آمدیم فاطمه ناراحت بود. شبش مدام میگفت: «من نمیتونم بخوابم، اون بابا، بابای من نبود!»
بعدت پیکرت را برای تشییع بردند دانشگاه.
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
#بهتوازدورسلام✋🏻
بھترین منصب من
در همه عالم این است
ڪه بخوانند مرا
نوڪر دربار حسین علیہالسلام
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#سلاماربابدلم 🌱
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
[قَدنَریتَقَلُّبَوَجهِکَفِیالسَّماء]
وقتیکهدلتتنگمیشه
بهآسموننگاهکن...
مننگاهایتوروبه
بهسمتخودممیبینم...✨
#سورهبقره۱۴۴
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
میگفت:
اگر مال، مالِ خداست؛
چرا انفاق نکنیم
و اگر بدنِ ما مالِ خداست،
چرا در راه خدا قطعه قطعه نشود!
#شهیدحاجعبداللهنوریان
#شھیدانہ
ــــــ ـ ـ ـ༅"❀"༅ـ ـ ـ ـــــ
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
خدایا..!
ماڪہحسینگونہزندگےنڪردیم
تاحسینگونہبہشهادتبرسیم
پسخدایاماراحُرگونہبپذیر..!
_شهیدسیداصغرخبازی
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #بازی_دراز
🔸️اینجا آسمان است...
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
#تلنگرانه
استادقراںٔتۍ میگفتن :
یه روز #شیطان ڪه از مسںٔله #توبه آگاه
میشه
میره به اصحابش میگه : ما این همہبنده رو
فریب میدیم .
اما #خدا راه توبه رو براش قرار داده،
پسماچه ڪنیم؟!
یڪۍاز یاراش بھش میگه بھش اِلقا ڪنیم ڪه
براۍ توبه هنوز زوده؛ جوونه؛ وحالا حالاها
وقت داره توبه ڪنه ..
اینجوري توبه رو برآش
عقب میندازیم تآ مرگش فرابرسھ ..
- دیر نشه رفیق
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادتباشد ۵۱.mp3
1.45M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت پنجاهویک
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهشتادوشش
چون مدت زیادی بود بیرون مانده بودی،دوباره خونریزی کرده بودی ومجبور شدند بار دیگر غسل و کفنت کنند.شستوشوی این بار با آب گرم بود و پنبه هارا برداشته و لب هارا به هم نزدیک کرده بودند.برای همین سجاد آمد دنبالمان:«بابای فاطمه،برای مادر فاطمه و فاطمه دعوتنامهٔ خصوصی داده!»
وقتی خواستیم برویم مادر شهید قاسمی دانا و خانم حاج نصیری هم آمدند.سر راه فاطمه گفت:«میخوام برای بابام گل بخرم.»سجاد جلوی گل فروشی نگه داشت.فاطمه گل خرید و رفتیم معراج شهدا. پیکرت را گذاشتند زمین.رویت را که باز کردند، پنبهٔ داخل دهان و بینیات را برداشته بودند.فاطمه نگاهی به صورتت کرد و گفت:«من این رو هم قبول ندارم!»
گفتم:«وقتی بابا عمیق میخوابید چطوری میخوابید؟»کمی فکر کرد و گفت:«آهان همینطوری میخوابید!»
شب آمدیم خانه.دستههای عزاداری میآمدند در خانهٔ ما.دنبال فاطمه بودم،دیدم سجاد اورا بردن بیرون و برایش لباس سرمهای با کت سفید و چادر و روسری خریده.بعد اورا برده پارک و شامم پیتزا به او داده.شب هم همانجا نگهش داشت و اورا بغل گرفت تا خوابش برد.دایی مهربان!یعنی دخترمان بیپدر شده بود؟!
...
روزهای بعد از شهادتت سخت تر از شهادت است.وقتی از حضرت سجاد(ع) میپرسند:«کجا از همه جا سختتر بود؟» میفرماید:«الشام، الشام!» شهادت آنقدر اذیت نمیکند که حواشی آن.
دیگر میدانم که خودم باید تمام کارهایم را بهتنهایی انجام دهم تا برای کسی زحمتی ایجاد نکنم،حتی خرید نان را. این را از همان زمانی که به سوریه رفتی یاد گرفتم و حالا بیشتر.
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
بــسماللهالرحمــن الرحیم🌱
صبح ما با یاد
شما خیر میشود
#ایصبحامیداباعبدلله
#ثوابکارایامروزتوهدیهکنبهمولاناصاحبالزمان
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یه حزبالله لبنان رو باید توی قلبِمون
برای درخواست های اسرائیل نفسِمون
بسازیم پیروزی نزدیک است اگرمقاومت
ادامه داشته باشد ..
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
فقط نخل های خوزستان می دانند که چه ها به خداوند گفته اید...
📿لحظات عاشقی
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
+باهمرفتیمقمجلوضریحبهمگفت:
احمد،آدمبایدزرنگباشه
ماازتهراناومدیمزیارتبایدیههدیهبگیریم
گفتمچیمیخوای؟
گفت:شھادت🌱'!
#شهیدعباسدانشگر🕊
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دِلـَتــ که هوای بابا را بکند
دیـگر نـه کـربـلا مـی خواهی نـه عـاشـورا
فقط چـشمانـتــ خـرابـه شـام مـی بـیـند
و دخـتـری کـه آرام بـ ـابـ ـا را نـ ـاز مـی کـرد ...
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
یادت باشد ۵۲.mp3
1.45M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ...
✨زندگینامه شهید مدافعحرم "حمیدسیاهکالیمرادی"
📕| قسمت پنجاهودو
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
باهࢪڪسۍࢪفیقبشوے،
شڪلوفࢪمآنࢪامیگیࢪے
فڪࢪشࢪابڪن...
اگࢪباشھداࢪفیقشَوے
چهزیباشڪلمیگیࢪے!! :)
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
📔| #اسمتومصطفاست | قسمتصدوهشتادوهفت
از کار های روزمره، از خرید و بچهداری و کارهای خانه ناراحت نمیشوم، آنچه ناراحتم میکند حرفها و حرکات مردم است و اینکه دیگر نمیتوانم با تو مشورت کنم و در تصمیم گیری ها از تو کمک بگیرم.
آن روزها هروقت میامدی چند دقیقهٔ اول فقط نگاهت میکردم بدون حرف. الان هم وقتی خوابت را میبینم فقط نگاهت میکنم باز هم بدون حرف.
در یادوارهای از کسی پرسیدم: «اگر مصطفی یه جا کم بزاره و حواسش نباشه، بازخواست میشه؟»
جوابش ناراحتم کرد: «بعد از شهادت پروندهٔ اعمال بسته میشه و دیگه بازخواستی نداره.»
خیلی ناراحت شدم. آن روز از بهشت رضوان که رد شدم برای همهٔ شهدا صلوات فرستادم. برای همه بهجز تو. گفتم: «مصطفی امشب باید تکلیف من رو روشن کنی!»
برف شدیدی میآمد. رفتم فاطمه و محمدعلی را از خانهٔ مامانم آوردم. آنها خوابیدند نشستم و با عکستدصحبت کردن مثل همین حالا. گفتم: «من سَرَم نمیشه، باید همین امشب برام مشخص کنی که هنوز مرد خونه هستی یا نه؟من رو که میشناسی، شاید نتونی بیایی تو خوابم، ولی به خواب هرکی رفتی،همین امشب باید این مسئله رو روشن کنی!»
شب خوابیدم.صبح که بلند شدم برادرم پیام داد که برادر خانمش آقا ناصر خوابی دیده. زنگ زدم به اقا ناصر و گفتم:«اون خواب چی بوده؟»در جوابم گفت: «خواب دیدم در پذیرایی اتاق شما نشستهم و جلسه داریم و آقا مصطفی یسری نکات رو گفت.جلسه که تمام شد خونه آشفته و شلوغ بود.به من گفت: ناصر بلند شو اینارو جمع کن،الان خانمم میاد ناراحت میشه.در همان حال محمدعلی میخواست بره دستشویی.
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
-سلام می دهم ازبامخانهسمتِ حرم
-ببخش نوکرتان را،بضاعتش این است...
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
میگفت:
اگرانسانسرشرا
بہسمٺآسمانبالابیاورد
وڪارهایشرافقط
براۍرضاۍخداانجامدهد
مطمںٔنباش
زندگیشعوضمۍشودوتازه؛
معنیزندگۍڪردنرامیفہمد'!:)
#شهید_ابراهیم_هادی
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran
از گــناه کـه بگــذری،
به راحـتی از جــانت هـم میگــذری . . .
🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran