🎙#پادکست | حنابندان 🎧با گوش ِجان، بشنوید "سید جمال قریشی مؤسس حنابندان در گردان علی اکبر بود. حنا را در یک لگن بزرگ درست می کرد و شروع می کرد به شعر خواندن: «حنا حنای مشهده، می بریم کربلا…»" . " شهید سید جمال قریشی" #لشگر_عشق #قسمت_چهاردهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | مقام آور کشتی 🎧با گوش ِجان، بشنوید "برای یادگیری کشتی هیچ‌ وقت به باشگاه نرفت، در خانه روی فرش تمرین می‌‎کرد، اولین مسابقه‎اش را هم در مسابقات آموزشگاه منطقه انجام داد. در دبیرستان هم برایش کارت صادر کردند، برای اولین بار بود که بر روی تشک حضور پیدا می‌کرد." . " شهید مرتضی سلمان طروقی" #لشگر_عشق #قسمت_پانزدهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | شهدای شمرون افضل من شهدای خراسون 🎧با گوش ِجان، بشنوید "تمام خانواده شهید گرین کارت داشتند. خانواده‌ای متمول بودند که در محله شمیران زندگی می‌کردند.ولی عبدالحمید می‌گفت تکلیف من است که بجنگم.امکانات دنیایی‌اش فوق‌العاده عالی بود، اما به همه این‌ها پشت پا زد. یادم است شهید شاه‌حسینی به بچه‌های جنوب شهر به مزاح می‌گفت :«شهدای شِمرون افضل من شهدای خراسون»." . " شهید عبدالحمید شاه حسینی" #لشگر_عشق #قسمت_شانزدهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | شاگرد خلف حاج عبدالله 🎧با گوش ِجان، بشنوید "شهید ناصر به دور از هیاهو در گردان کار میکرد. او شاگرد خلف حاج عبدالله بود. اعتقاد داشت باید آینده جنگ رو دید، باید برای 20 سال جنگ نیرو و برنامه داشت." . " شهید ناصر اربابیان" #لشگر_عشق #قسمت_هفدهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | حماسه‌آفرین 🎧با گوش ِجان، بشنوید "فاصله بچه ها با دشمن چند متر بیشتر نبود به طوری که منافقین همراه دشمن بعثی با بلندگو از بچه های گردان امام حسن می خواستند که تسلیم شوند. آنقدر درگیری نزدیک بود که کار به پرتاب نارنجک کشید. تا اینکه سعید تراب..." . " شهید سعید تراب" #لشگر_عشق #قسمت_هجدهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | شهید کلهر و میررضی 🎧با گوش ِجان، بشنوید "گفتم: حاج حسین مگه تو شهید نشدی؟ اینجا چه می كنی؟ گفت: چرا من شهید شدم، اما منتظر كسی هستم. پرسیدم: منتظر چه كسی؟ گفت: قرار است حاج یدالله بیاید، منتظر او هستم." . " شهید کلهر و میررضی" #لشگر_عشق #قسمت_نوزدهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | خاطره 🎧با گوش ِجان، بشنوید "یک بار در منطقه گفته بودند ریشمان را بزنیم من به همراه برادر راستگو و برادر خادم و شهید رضا عبدی رفتیم به خانۀ متروکی که همان حوالی بود تا ریشهایمان را بزنیم. یکدفعه رضا هوس چای کرد! گفتیم: اینجا چای از کجا بیاوریم؟! هیچ وسیله‌ای نداریم. خلاصه رفت گشت، کاسه و مقداری چای کمی آب پیدا کرد و بهرحال هر طوری بود، به ما چای داد. طعم آن چای دلچسب را هرگز فراموش نمی‌کنم. " . " شهید رضا عبدی" #لشگر_عشق #قسمت_بیستم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | خوابِ داوود 🎧با گوش ِجان، بشنوید " حال و هوای عجیبی داشتن، چنان عاشقانه همدیگه رو بغل می‌کردند و می‌بوسیدند که انگار عزیزترین کَسوکار هم هستن... " #لشگر_عشق #قسمت_بیست_ویکم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | سید ابراهیم 🎧با گوش ِجان، بشنوید "خیلی هم در کار جدی بود و به جان نیروهایش اهمیت می‌داد. دوستان پدرم تعریف می‌کنند وقتی می‌گفتیم به جایی نیرو ببر، پدرم قبول نمی‌کرد و می‌گفت باید نیروهایم تعلیم ببینند و امکانات برایشان مهیا باشد.  " #لشگر_عشق #قسمت_بیست_و_دوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | شهید حسینی 🎧با گوش ِجان، بشنوید " همه کسانی که رهبر انقلاب را به عنوان، ولی فقیه قبول دارند می‌گویم باید کتف بسته و چشم بسته مطیع رهبر انقلاب باشند تا به سر منزل مقصود برسند. ایشان نوری است که اگر غفلت کنیم از این نور چپ کرده و راه را گم می‌کنیم.  " #لشگر_عشق #قسمت_بیست_و_سوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | جوی آب 🎧با گوش ِجان، بشنوید "  اما وقتي تا نيمه‌هاي شب به خانه نيامدند ما فكر كرديم يا آنها را دستگير كردند يا به شهادت رسانده‌اند اما نزديك صبح زنگ خانه به‌صدا درآمد. آن لحظه همگي انتظار خبر بدي را داشتيم اما وقتي پدرم در را گشود علي و محمدحسن را در مقابلش ديد. بعد آنها توضيح دادند پس از انجام راهپيمايي براي اينكه مورد هدف گلوله دژخيمان پهلوي قرار نگيرند از ميدان شهدا تا محل سكونت ما خيابان سقاباشي به صورت سينه خيز از داخل جوي آب عبور كرده‌اند تا خود را به خانه برسانند. " #لشگر_عشق #قسمت_بیست_و_چهارم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran

🎙#پادکست | جا مانده‌ام 🎧با گوش ِجان، بشنوید " گفت: این اشکها برای جا ماندن خودم از داود است حتماً یک جای کار من ایرادی داشته که شهید نشده ام. احمد یک سال بعد از شهادت داود درست در سالگرد شهادت داود به شهادت رسید و برای هر دو در یک زمان مراسم گرفتند  " #لشگر_عشق #قسمت_بیست_و_پنجم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎖کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran