🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#در_محضر_فرمانده
دستنوشته #مقام_معظم_رهبری بر عکس #سردار_شهید_ناظری
بسماللهالرحمنالرحیم
رحمت و رضوان بر #شهید عزیز، سردار شجاع و مؤمن که عمر خود را در جهاد فداکارانه گذرانید و جوانان و مجاهدان بسیاری تربیت کرد.
خداوند او را با #شهدای صدر اسلام محشور فرماید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@khademinshohada315
#شهیدانه
شهیدصدرزادههمیشهبهمادرشونمیگفتن:
شمادعاکنمنموثرباشم
شھیدشدمیانشدممھم نیست...
دیدےهمیشهدسترودستمیذاریمنشستیم
وبراےظهوردعامیکنیماماشهیدصدرزاده
کارکردهوبراےظھوردعاکردهوقتےکلاس
بازیگرےرفتهبعدازچندروزدیگهنرفتهگفته
اینجاخیلےچیزاییکهمنبهشوناعتقاد
دارمروزیرپامیذارن... ❌
وقتیمحلهشونپایگاهبسیجنداشتهخودش
پایگاهبسیجزده...
وقتیاجازهنمیدادنبرهسوریهرفتهزبان
افغانستانےآموزشدیدهوازطریقفاطمیون
واردسوریهشدهتاازحرمعمهساداتدفاعکنه...
🌱⃟ 🕊¦⇢ #شهدایی
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹🍃
@khademinshohada315
✨ بیایید از شهدا الگو بگیریم
🍃در زمانی که چروک بودن لباسها و نامرتب بودن موها نشانه بیاعتنایی به ظواهر دنیا بود، حمید خیلی خوشگل و تمیز بود. پوتین هایش واکس زده و موهایش مرتب و شانه کرده بود. به چشمم خوشگلترین پاسدار روی زمین میآمد.
🌾روح و جسمش تمیز بود. وقتی میخواست برود بیرون، میایستاد جلوی آینه و با موهایش ور میرفت. به شوخی میگفتم: «ول کن حمید! خودت را زحمت نده، پسندیدهام رفته.» میگفت: «فرقی نمیکند، آدم باید مرتب باشد.»
📚کتاب نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، ص ۱۱ و ۲۳
شهید#حمید_باکری
@khademinshohada315
🔖 دست نوشته تکاندهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد
🔹 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
🔹 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود كه در عمل، دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.🥀
🔹 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.🥀
🔹 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت:" جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید.🕊🥀
🌷شهید «نعمتالله ملیحی» از شهدای گردان حمزه سیدالشهدا (ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا؛ روز هشتم عملیات والفجر ۸ بر اثر حمله شیمیایی دشمن بعثی مصدوم شد و هشت روز بعد در ششم اسفند ماه ۱۳۶۴ در بیمارستان به شهادت رسید🕊
✨مزار: قائمشهر، امامزاده صالح
شهید #نعمت_الله_ملیحی
@khademinshohada315
🌷☘🌷☘🌷
📺 داستانی زیبا از شهید عباس بابایی
یک روز که در کلاس هشتم درس می خواندیم. هنگام عبور از محله «چگینی» که از توابع شهرستان قزوین است، یکی از نوجوانان آنجا بی جهت به ما ناسزا گفت و این باعث شد تا با او گلاویز شویم.
ما با عباس سه نفر بودیم و در برابرمان یک نفر. عباس پیش آمد و برخلاف انتظار ما، که توقع داشتیم او به یاریمان بیاید. سعی کرد تا ما را از یکدیگر جدا کند و به درگیری پایان دهد.
وقتی تلاش خود را بی نتیجه دید، ناگهان قیافه ای بسیار جدی گرفت و در جانبداری از طرف مقابل با ما درگیر شد.
من و دوستم که از حرکت عباس به خشم آمده بودیم،به درگیری خاتمه دادیم و به نشانه اعتراض، از او قهر کردیم.
سپس بی آنکه به او اعتنا کنیم، راهمان را در پیش گرفتیم، اما او در طول راه به دنبال ما می دوید و فریاد می زد:
-مرا ببخشید آخر شما دو نفر بودید و این انصاف نبود که یک نفر را کتک بزنید.
(پرویز سعیدی)
🌿هدیه صلوات برای شادی روح این شهید بزرگوار
🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷
🌷☘🌷☘🌷
#پنجشنبه
#مرد_میدان
#شهید_عباس_بابایی
@khademinshohada315
تمـٰآمشھرراگشتمکـهپیدایتکنماما..
نـهخودبودینـهچشمـیکـه
شودهمتآیچشمانت...
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khademinshohada315
خدایا میدانم که کمکاری از من است. خدایا میدانم که من بیتوجهم. خدایا میدانم که من بیهمّتم. خدایا میدانم که من قلب امام زمان را رنجاندهام. امّا خود میگویی که به سمت من بازآیید. آمدهام خدا کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.
[شهیدرسولخلیلی]
@khademinshohada315