🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهادت به خود آمدن است
دست دردستان #معشوق قراردادن است .
#شهادت رفتن ،گذشتن است
از برای #معبود جان دادن است
شادی رو #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @khademinshohada315
✍مراسم جشن تولد سردار شهید علی شفیعی با روایت گری پدر شهید محمد کاظم کیانی و اجرای آقای امین گزستانی ؛ همراه با گروه سرود ؛ دکلمه ؛ مسابقه و مولودی خوانی حاج حسین دلشاد
💢چهارشنبه هفدهم آبان ساعت ۱۵ گلزار شهدای کرمان...
#شهید_علی_شفیعی
••※❋❁❁❋※•••
🥀@khademinshohada315
✍مراسم تولد شهید یتیمی که با ختمی و نان خشک و آبلیمو بزرگ شد...
💢شهید حاج قاسم سلیمانی ؛ ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست کتاب مثل علی مثل فاطمه را بخوانید تا بدانید این مادر چگونه او را بزرگ کرد...
🔹توی مسجد الرسول بسیجی بود شبها یک گونی می گذاشت روی کولش و می رفت در خانه ها را می زد و اثاث می گذاشت و می دوید تا صاحب خانه ها او را نشناسند.
🔸من رنگ حقوقش را نمیدیدم که
هر ماه چیزی برایم می گذاشت و بقیه را به فقیر فقرا می داد.
🔹ده پانزده روز از ماه گذشته می آمد و می پرسید : چیزی نداری؟
🔸می گفتم حقوقت را چکار کردی؟
🔹می گفت: خدا پدرت را بیامرزد...
🔸آن وقت می فهمیدم که همه را داده...
🔹چرا؟
🔸چون خودش زجر کشیده بود نداری کشیده بود...
⭕️نان و آبلیمو می خورد...
🔹ختمی می دانی چیه؟
⭕️این را می خیساند و نان خشک هم قاطی اش می کرد و می خورد...
🔹سر طفولیت نداشت بخورد..
🔸زمانی هم می توانست نخورد...
🔺از طفولیتش بگو مادر...
💢بچه های امثال ما طفولیت ندارند
یک پیراهن داشت شب ها می شستمش خشکش می کردم و فردایش می پو شاندمش و می رفت مدرسه دور علی چادر می پیچیدم می گفتم غصه نخوری ها...
#شهید_علی_شفیعی
••※❋❁❁❋※•••
🥀 @khademinshohada315
کمیته خادم الشهدا جوپـار
✍مراسم تولد شهید یتیمی که با ختمی و نان خشک و آبلیمو بزرگ شد... 💢شهید حاج قاسم سلیمانی ؛ ما افتخار
✍کودک یتیمی که فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله شد شهید علی شفیعی طبق روایت مادرش...
🔹سختی های زیادی کشیدم تا تنها فرزند پسرم را بزرگ کردم سه سال همسرم و دخترم در بستر بیماری بودند و من هم مرد خانه بودم و هم مادر خانواده و در این مدت سختی های زیادی را متحمل شدم.
🔸بچه ام مدرسه می رفت و من هر صبح برای کار کردن سرکوره های آجر پزی می رفتم و غروبها در حالی که توان راه رفتن نداشتم به خانه بازمی گشتم و گاها در راه از شدت خستگی مرگم را از خدا می خواستم.
🔹حتی در برخی از مواقع در زیر برف و باران گدایی می کردم ولی نمی گذاشتم بچه ام بداند که من کجا می روم و چه کار می کنم چون می گفتم غصه می خورد.
🔸علی آن روزها از من می پرسید مادر چرا پاهایت تاول زده؟
🔹می گفتم: مادر چیزی نیست بر اثر سرما این جور شده است.
🔸به خاطر شرایط سخت زندگی ما یک نان را که می گرفتیم تا سه روز از آن می خوردیم.
🔹هنوز انقلاب نشده بود که پدرش و خواهرش فوت کردند هیچ پولی نداشتیم.
🔸در یک خرابه زندگی می کردیم و پسرم تنها یک دست لباس داشت وقتی من آن لباس ها را می شستم او لباس دیگری برای پوشیدن نداشت و در سرما طاقت می آورد تا دوباره لباس هایش خشک شود و می پرسیدم مادر سردت هست ؟ می گفت: نه مادر کدام سرما!
🔹وقتی برای کار به بیرون می رفتم برای اینکه همسایه ها ندانند که ما چیزی برای خوردن نداریم آب درون قابلمه می ریخت و می گذاشت روی اجاق تا آب بجوشد و اگر همسایه چیزی می آورد می گفت: مادرم برایم غذا بار گذاشته نمی خواهیم.
🔸اما کدام غذا تنها آب بود که بخار می کرد بله فرزند من با این شرایط بزرگ شد.
#شهید_علی_شفیعی
••※❋❁🌸❁❋※•••
🥀 @khademinshohada315
🕊🥀🌹💐🌹🥀🕊
🌹 #شهیدانه 🌹
شما #شهدا بوی آسمان دارید
پس به حرمت #خدای آسمانها
#شفاعتمان کنید .
بال و پر #پرواز گرفته اید.
اما....
گاه گاهی نیز خبر از #زمینیان غبارآلود بگیرید و #پاکمان کنید.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 @khademinshohada315
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهادت طلوعی دوباره است ...
که تو را میخواند
#عقل و #عشق در رگهای #شهادت جاریست
#عقل می گوید برو
و
#عشق میخواند بیا ...
آنگاه در آغوش #معشوق و #معبودت "الله" جای میگیری
سلام برشما #شهیدان که خدا #عاشقتان شد و شما را #آسمانی کرد
#شهدا با #نگاهتان ما را هم #آسمانی کنید
#اللهم_ارزقنا
#شهاده_فی_سبیلک
🌴 @khademinshohada315
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#چادرش و دو تیکه آجر
کمی خورد و خوراک و خرما و گلابدان و عکس #شهیدش ....
یعنی خونه ی #مادری
فقط , یه #مادر می تونه خونه ی #مادری رو برداره ببره سرخاک
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌹 @khademinshohada315