eitaa logo
کمیته خادم الشهدا جوپـار
89 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
304 ویدیو
1 فایل
بِسْمِ رَبِّ الّشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃 🌷 گاهی خودت را آن قدر مشغول می کنی 👈 که پرواز را فراموش می کنی... برای خدایی شدن باید شهدایی شد...🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷💐🌺🇮🇷🌺💐🇮🇷 ، سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است . تبعید به تركیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ كشتار در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران تسخیر در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ هویت هر سه ، مبارزه با استكبار و عوامل آن است و به همین دلیل این روز مبارزه با استكبار نامیده می‌شود . و یاد و خاطره خصوصاً و گرامی باد . شادی روح و 🌴 🌴💐 🌴🌹🌴 🇮🇷 @khademinshohada315
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 به ما در جنگ ۳۳روزه گفت: ما پیروز می‌شویم و ما پیروز شدیم. چند روز پیش هم فرمودند: غزه و مقاومت قطعا پیروز خواهد شد. خیلی مونده این مردِ محاسن‌سفیدِ حکیم، این رهبر عظیم‌الشأن رو بشناسیم. در اوج ناامیدی وعده‌ی پیروزی جنگ ۳۳ روزه داد و الان در اوجِ بزرگ‌ترین جنایات قرن، آینده رو از آنِ فلسطینی‌ها اعلام می‌کنه. خداوندا! ما را قدردانِ این امامِ حکیم قرار بده ان شاءالله ... 🌺 @khademinshohada315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هرکسی در جستجوی دانش است ✏️اجر او تا منزلش در زایش است 🌸او قدم هایش در راه خداست ✏️علم نافع مایه ی آرامش است 🌸١٣ آبان ✏️روز دانش آموز، 🌸روز مبارزه با استکبارجهانی، ✏️بر همه دانش آموزان 🌸 و همه دوستداران سرزمینم ایران مبارک باد💐 @khademinshohada315
🌹🥀🕊🌴🕊🥀🌹 نباش دلت که باشد پر را نمیابی همانند باش تا در طریق گام بگذاری پر بزنی و در آسمانش کنی آنگاه دستانت به می رسد 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🥀 @khademinshohada315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 به خود آمدن است دست دردستان قراردادن است . رفتن ،گذشتن است از برای جان دادن است شادی رو و 🥀 @khademinshohada315
✍مراسم جشن تولد سردار شهید علی شفیعی با روایت گری پدر شهید محمد کاظم کیانی و اجرای آقای امین گزستانی ؛ همراه با گروه سرود ؛ دکلمه ؛ مسابقه و مولودی خوانی حاج حسین دلشاد 💢چهارشنبه هفدهم آبان ساعت ۱۵ گلزار شهدای کرمان... ••※❋❁❁❋※••• 🥀@khademinshohada315
✍مراسم تولد شهید یتیمی که با ختمی و نان خشک و آبلیمو بزرگ شد... 💢شهید حاج قاسم سلیمانی ؛ ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست کتاب مثل علی مثل فاطمه را بخوانید تا بدانید این مادر چگونه او را بزرگ کرد... 🔹توی مسجد الرسول بسیجی بود شبها یک گونی می گذاشت روی کولش و می رفت در خانه ها را می زد و اثاث می گذاشت و می دوید تا صاحب خانه ها او را نشناسند. 🔸من رنگ حقوقش را نمیدیدم که هر ماه چیزی برایم می گذاشت و بقیه را به فقیر فقرا می داد. 🔹ده پانزده روز از ماه گذشته می آمد و می پرسید : چیزی نداری؟ 🔸می گفتم حقوقت را چکار کردی؟ 🔹می گفت: خدا پدرت را بیامرزد... 🔸آن وقت می فهمیدم که همه را داده... 🔹چرا؟ 🔸چون خودش زجر کشیده بود نداری کشیده بود... ⭕️نان و آبلیمو می خورد... 🔹ختمی می دانی چیه؟ ⭕️این را می خیساند و نان خشک هم قاطی اش می کرد و می خورد... 🔹سر طفولیت نداشت بخورد..‌ 🔸زمانی هم می توانست نخورد... 🔺از طفولیتش بگو مادر... 💢بچه های امثال ما طفولیت ندارند یک پیراهن داشت شب ها می شستمش خشکش می کردم و فردایش می پو شاندمش و می رفت مدرسه دور علی چادر می پیچیدم می گفتم غصه نخوری ها... ••※❋❁❁❋※••• 🥀 @khademinshohada315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمیته خادم الشهدا جوپـار
✍مراسم تولد شهید یتیمی که با ختمی و نان خشک و آبلیمو بزرگ شد... 💢شهید حاج قاسم سلیمانی ؛ ما افتخار
✍کودک یتیمی که فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله شد شهید علی شفیعی طبق روایت مادرش... 🔹سختی های زیادی کشیدم تا تنها فرزند پسرم را بزرگ کردم سه سال همسرم و دخترم در بستر بیماری بودند و من هم مرد خانه بودم و هم مادر خانواده و در این مدت سختی های زیادی را متحمل شدم. 🔸بچه ام مدرسه می رفت و من هر صبح برای کار کردن سرکوره های آجر پزی می رفتم و غروبها در حالی که توان راه رفتن نداشتم به خانه بازمی گشتم و گاها در راه از شدت خستگی مرگم را از خدا می خواستم. 🔹حتی در برخی از مواقع در زیر برف و باران گدایی می کردم ولی نمی گذاشتم بچه ام بداند که من کجا می روم و چه کار می کنم چون می گفتم غصه می خورد. 🔸علی آن روزها از من می پرسید مادر چرا پاهایت تاول زده؟ 🔹می گفتم: مادر چیزی نیست بر اثر سرما این جور شده است. 🔸به خاطر شرایط سخت زندگی ما یک نان را که می گرفتیم تا سه روز از آن می خوردیم. 🔹هنوز انقلاب نشده بود که پدرش و خواهرش فوت کردند هیچ پولی نداشتیم. 🔸در یک خرابه زندگی می کردیم و پسرم تنها یک دست لباس داشت وقتی من آن لباس ها را می شستم او لباس دیگری برای پوشیدن نداشت و در سرما طاقت می آورد تا دوباره لباس هایش خشک شود و می پرسیدم مادر سردت هست ؟ می گفت: نه مادر کدام سرما! 🔹وقتی برای کار به بیرون می رفتم برای اینکه همسایه ها ندانند که ما چیزی برای خوردن نداریم آب درون قابلمه می ریخت و می گذاشت روی اجاق تا آب بجوشد و اگر همسایه چیزی می آورد می گفت: مادرم برایم غذا بار گذاشته نمی خواهیم. 🔸اما کدام غذا تنها آب بود که بخار می کرد بله فرزند من با این شرایط بزرگ شد. ••※❋❁🌸❁❋※••• 🥀 @khademinshohada315