فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"با حال مناسب ببینید لطفا"
حَسن شدی تا سوال غریب کیست در عالم؟!
همیشه بین کوچه و گودال بی جواب بماند...
naghme emam hasan.mp3
8.07M
گرچه خاک است روی قبر تو اما مثلا
گنبد زرد تو خورشید شده میتابد..
منرابخرگرچهبهدردتنمیخورم..
چیزیکهازبزرگیتو؛کمنمیشود..!:)💔
#ابـٰاعبداللّٰہ ❤️
27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 اگر عازم کربلا هستید این کلیپ را حتما گوش کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔖 جملهای که حضرت علی(ع) روی قبر سلمان فارسی نوشتند
▪️هشتم صفر، سالروز رحلت #سلمان_فارسی صحابی بزرگ و ایرانی پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله وسلم)
شادی روحش « اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم »
@khademoshohada_ir
*💔 اربعینیها*
*یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید*
*💔 اربعینیها*
*وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهنهایشان مینوشتند* :
*🌹یا زیارت یا شهادت*
*💔 اربعینیها*
*میانِ هرولههای بینالحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشهی اربابـــــ پرپر شـــدند*
*💔 اربعینیها*
*نمیدانم از کدام مرز میگذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای*
*🌹خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…*
*💔 اربعینیها*
*التمــــــــــــــاسِ دعای فرج برای عزیز دل حضرت زهرا سلام الله علیها فراموش نشود
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌷
🏴 #12_روز تا #اربعین🏴
@khademoshohada_ir
enc_16619692957371511709762.mp3
2.99M
به رقیه می گم از جا موندن 😭😭
اشکامو ببین 😭😭
نکنه جا بمونم 😭😭
رفیق با معرفت یه حرم فقط 😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خاطره ۲ دقیقه ای رو از دست ندید
خاطره ای شنیدنی از نوجوان چهارده ساله دفاع مقدس
وقتی جعبه مهمات باز کردم فقط گریه کردم....
@khademoshohada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ رفیق جا نمونی 💔
|خـٰادِمُالشُهَداء| شهرستاناسدآباد
_ رفیق جا نمونی 💔
از خانوم سهساله کربلا بخواید،
غیر ممکنه گره حرم رو باز نکنه!
شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم
حاج آقا گفت :می خواهیم بریم سفر
تو شب بیا خونھ مون بخواب،بد زمستانی
بود . .سرد بود، زود خوابیدم ساعت
حدود دو بود ؛در زدند فکر کردم خیالاتی
شده ام در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی
و چند تا از دوستانش از جبهہ آمده اند
آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان
برد، هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی
شنیدم! انگار کسی نالھ می کرد. از پنجره
کھ نگاه کردم، دیدم آقا مهدی تویِ آن
سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی
ایوان و رفتھ به سجده🌱!
-شهیدمهدیزینالدین؛
#حُرّ