eitaa logo
بی پرده خوان | محمد خادم
447 دنبال‌کننده
111 عکس
52 ویدیو
2 فایل
اشعار و نوشته های محمد خادم
مشاهده در ایتا
دانلود
📣فراخوان نخستین رویداد ادبی عقیق، ویژه شاعران استان اصفهان 🔍اطلاعات بیشتر در: @maheisfahan @ketabmah
هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی جان ِ گرو گذاشته در لیلت المبیت دلواپسیِ امنیت ِ غار مرتضی در سجده هاش گفته: انا عبدک الذّلیل در جنگهاش صفدر و قهّار مرتضی هر جا که ایستاده چه سجاده و چه جنگ دارد به بندگی تو اصرار مرتضی انگار کار کرده ترازو ترازتر وقتی گذشته از سرِ بازار مرتضی هر جا گره به کار می افتاد ، جبرییل می‌گفت یا محمد ، بگذار مرتضی... دیوار ِدینِ حق و در ِ شهر ِ علم بود اما چه دید از در و دیوار مرتضی؟ در کربلا به هر طرفی میکنم نگاه تکرار توست حیدر کرار ، مرتضی (ع) (ع) (ع) @khadempoet
برای دست هایم به زخم عادت داشت و به دست پدر شباهت داشت دست بابا اگرچه خالی بود قدر یک آسمان سخاوت داشت. دشت بود و چقدر آرامش کوه بود و چقدر هیبت داشت پدرم روضه خوان نبود ولی در دلش روضه بی نهایت داشت تا صدایی نگفته بود حسین بغض او نای استقامت داشت خانه از چشم او‌حسینیه بود خانه با اشک او طراوت داشت مشقِ نام حسین بود و حسین هر چه پیشانی پدر خط داشت @eitaa.com/khadempoet
میلاد حضرت علی(ع) هیئت حسین جان @eitaa.com/khadempoet
رد پای برف با بهمن به جنگل باز گشت کور خواند آنکس که گفت این داستان پایان گرفت
سلام علیکم هر چند با تاخیر ولی صمیمانه عرض تبریک دارم برگزیده شدن کتاب "مرتد" از "آقای مهدی جهاندار" را در هفدهمین جشنواره شعر فجر . عزیزانی که کلمات این شاعر نفیس رو در کتاب هایش نخوانده اند یقینا گوشه ای معتبر از شاعرانگی های معاصر رو از دست داده اند. "عشق سوزان است" و "مرتد" دو کتاب شعر منتشر شده از مهدی جهاندار است.
یا حسین (ع) نگاه در کتاب می‌کنی حسین هر آیه را حساب می‌کنی حسین همین که رو به ماه می‌کنی حسن(ع) همین که رو به آب می‌کنی حسین تو با سه بار نام آتشینِ خود چقدر دل که آب می‌کنی حسین تو با سه بار نام آتشینِ خود چقدر دل کباب می‌کنی حسین تو با سه بار نام آتشین خود چقدر انقلاب می‌کنی حسین خدا اگر جواب می‌دهی که شکر ولی اگر جواب می‌کنی؛ حسین گمان کنم که گاه گاه در بهشت رسول را خطاب می‌کنی حسین دلِ همیشه شاعرم از این به بعد ردیف انتخاب می‌کنی حسین کجا به میهمانیِ که دعوتی؟ که اینچنین شتاب می‌کنی حسین @khadempoet
یکه بود و یکی نبود...........حسین زیر این گنبد کبود..........حسین ابری از شانه های کوه گذشت کوه گفت از شروعِ رود: حسین رود رقصش گرفت و راه افتاد رود می رفت و می سرود حسین رود از آغاز آخرش را دید دید دریاست رود رود حسین ذکر امواج در رکوع ،علیست فکر امواج در سجود ،حسین دید هستی نماز یومیه ایست از قیام است تا قعود حسین ربنایی شبی اجابت شد کفِ دستی نوشته بود حسین .
حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس مستند «آستین خالی» روایتی از زندگی سردار شهید حاج حسین خرازی 🔹️ کاری از حوزه هنری استان اصفهان 🗓️ آییین رونمایی و اکران: جمعه ۱۲ اسفندماه ساعت ۱۰ صبح 🏛️ مکان: میدان انقلاب اسلامی، پردیس سینمایی ساحل، سالن نصف جهان کانال خبری گلستان شهدا👇 https://eitaa.com/joinchat/2860187648C196c18fab1
برای جناب سلمان(ع)، عزیز اهل بیت از همان آغاز با خود بوی باران داشتی رد شدی از سنگ های راه جریان داشتی   طفل بودی که عدالت از بلادت رفته بود خاطری مخدوش از خانزاده و خان داشتی در پیِ یک نقطه ی روشن تر از آتشکده از تمام دخمه‌ها پای گریزان داشتی بانگ ناقوس کلیسا، بوی عیسی جذبه داشت دل که دادی ماه ها مأوا به زندان داشتی در پی آزادگی حتی غلامی کرده ای شد که جا در  دکّه ی برده فروشان داشتی آخرش چشمت به دیدار محمّد(ص) باز شد سالها در سایه ی آن سرو سامان داشتی عده ای تردیدشان خندق به دور شهر کند تو به تیغ حیدر کرّار ایمان داشتی فاش می گفتی نماز و روزه ات عشقِ علی است در اذانت هم به عشق حیدر اذعان داشتی با وجود تو علی احساس تنهایی نکرد بسکه میدان دار بودی بسکه میدان داشتی بعدها همراه مولا زیر تابوت زنی سینه سوزان، شانه لرزان، چشم گریان داشتی خوش به احوالت که بعد از "مَنْ یَمُتْ" را دیده ای بر کفن از مرتضی یک شعر مهمان داشتی مالِ اهل البیت بودی پس چه فرقی می کند که سجل از رامهرمز یا سپاهان داشتی؟ کیست در اندازه ی "سلمان ُ منّا"؟ هیچکس. کاش ای تاریخ مثل او فراوان داشتی @khadempoet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بسم الله الرحمن الرحیم ‍ ‍ آنشب کسی نبود ولی دم ادامه داشت در خیمه یک سکوت منظم ادامه داشت در خیمه بر تمامی پرچم نوشته ها "باز این چه شورش است و چه ماتم" ادامه داشت دیروز روز آخر ماه صفر گذشت اما هنوز ماه محرم ادامه داشت نامی وزیده بود و جنون پا گرفته بود بادی نبود و لِی لِی پرچم ادامه داشت یکریز در کنار خودم شعر می شدم هر قدر از حسین نوشتم ، ادامه داشت کم بوده هر چه گریه برایت نوشته ام اما هزار شکر که این "کم" ادامه داشت خوشحالم این دو قطره که اینک شروع شد تا چشمهای حضرت آدم (ع) ادامه داشت (ع) @khadempoet
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
غزلم تا به پایتان برسد واژه باید از آسمان برسد واژه باید جسورتر باشد تا در این قصه قهرمان برسد قصه بی قهرمان چه تکراریست قهرمان کاش ناگهان برسد شاعری بیت بیت بالا رفت تا به اینجایِ داستان برسد، تکیه داده به کعبه فریادی که می آید به دادمان برسد شعر دنبال قهرمانش رفت رفت شاید به جمکران برسد.
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹آن روز...🔹 آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد باید شروع فصل خوب داستان باشد روزی که پیدا می‌شود خورشید پشت ابر باید که بارانی‌ترین روز جهان باشد مردی که ده قرن است با عشق و عطش زنده‌ست باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد با خود تصور می‌کنم گاهی نگاهش را چشمی که بی‌اندازه باید مهربان باشد یک روز می‌آید که این‌ها خواب و رؤیا نیست و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد بی‌بی که جان می‌داد بالا را نشان می‌داد شاید خبرهای خوشی در آسمان باشد بی‌بی که پای دار هی این آخری می‌گفت این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3387@ShereHeyat
هیئت هفتگی انصارالمهدی ارواحنافداه جشن بزرگ عید نیمه شعبان 🔻 جلسه انس با قرآن کریم 🔻با سخنرانی حجت‌الاسلام کشاورز 🔻با نوای کربلایی محمدرضا طالبی 🔻شعرخوانی برادر خادم 🕖چهارشنبه ۱۷ اسفند ماه ، از ساعت ۱۹ 📍خیابان جهاد، کوی مسعود،دبیرستان صالحین. خيمه انصار المهدی ارواحنافداه @heyatansarolmahdi
قهوه فروش گفت : چیزی بر تخت سیاه من بنویس. من این بیت را نوشتم از حافظ
قلم به دست گرفتم جهاد تبیین را خدا بخیر کند فتنه ی شیاطین را زمانه بر سر جنگ است، یا علی مددی چگونه حمل کنم بی تو بار سنگین را؟ زمانه بر سر جنگ است و من به سر دارم کلاه خود؟ نه عمامه و عرقچین را چنین که شهر پر از مینِ بغض کرده شده است سپرده ایم به نعلین نقش پوتین را سپرده ایم به نعلین یک نفس بدود که یک نفس بدود سر به سر میادین را عبای وصله زده جوشن کبیر من است هزار شکر که سنگر گرفته ام دین را سلاح من کلماتند و آفریده شدند در آن زمان که خدا امر کرد تکوین را اگر که دین تو خفتن به عافیت جویی است درک برای  تو آماده کرده بالین را زمان زمانه ی جنگ است  و دشمنان جمعند نگاه کن جمل و نهروان و صفین را به" لا مُقام لکم فارجعو" ذلیل نشو نکن دلیل  خودت هر دلِ دهان بین را بخوان "ولن ترضی عنک" را در این قرآن که تازه بشناسی دشمنان دیرین را "و ما رمیت" بگو، ماشه را بکش ای مرد خدا به تیر، خودش می‌دهد فرامین را نگاه تازه به تسبیح دانه دانه چه گفت؟ که انتفاضه نگه داشته فلسطین را بگو به هر که به ما گفت: دین سیاسی نیست سیاستی است همین واژه های ننگین را و حجره ای که در آن هر شب انقلاب نشد چگونه درک  کند درد این مضامین را؟ در آخر غزلم خوانده ام  دعای فرج تو هم بلند بگو از ته دل آمین را. @khadempoet
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🌿 هفت سین پریشانی پریشانی پریشانی پریشانی پشیمانی پشیمانی پشیمانی پشیمانی مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی مسلمانی مسلمانی من از خورشید پرسیدم کجایی هستی و دیدیم خراسانی خراسانی خراسانی خراسانی چگونه عاشقم کردی؟ صدا در کوه می پیچد: به آسانی به آسانی به آسانی به آسانی تو در من آتشی هستی که تکراری نخواهی شد نیستانی نیستانی نیستانی نیستانی کسی دارد می‌آید، کوچه‌ها پس کوچه‌ها حتی چراغانی چراغانی چراغانی چراغانی کسی می‌خواند و می‌آید و می‌آورد با خود فراوانی فراوانی فراوانی فراوانی تمام هفت‌سین سفره‌ی نوروز هرسالم سلیمانی سلیمانی سلیمانی سلیمانی @mehdi_jahandar
🤲 کسی آغوش وا کرده است و می‌خواهد  مرا آنجا دل از من زودتر رفته است و میپرسم کجا؟آنجا شروع داستان اینجاست، اینجا در اتاق من نمی‌دانم چه پایانی است با این ماجرا آنجا نمی‌دانم چه خواهد کرد با این قلب سر سنگین  همین عشقی که حتما می کند  غوغا به پا آنجا در آن بی حد و  بی مرزی که حرف از کبریا باشد چه می‌خواهند از من، از من یک لا قبا آنجا؟ چه نامی  بود باد آورد بر لبهام و نجوا شد؟ چه نامی برده ام اینجا که می‌پیچید صدا آنجا؟ کسی که کاشت دستان دعا بر شانه ام اینجا خودش تحویل می‌گیرد سرِ این شاخه را آنجا خدا را شاکرم  این راه با سجاده ها  وا شد و گرنه ما چگونه راه می‌بردیم تا آنجا سحر پر بودم از اسرار عشق و روزه من را برد کجا افطار  خواهم کرد با  این رازها؟ آنجا @khadempoet