eitaa logo
خادم الشهدا نوکران گمنام امام و شهدا
88 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
38 فایل
رفتند چون آسمانی بودند و از جنس نور و با خاک تناسبی نداشتند انها متعلق به عرش الهی هستند نه فرش الهی و لاهوتیان را .....
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05 - Ziyarat e SHANBE - Peyambar.mp3
2.71M
🤲 🎧 زیارت حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در روز شنبه ⏯️ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
یادداشت نویسنده بر کتاب مثل علی ، مثل فاطمه اشاره: خوبی خاطره این است که واقعی است و صمیمی بدی اش این است مو به مو نیست على الخصوص اگر کسی بخواهد درباره دیگران حرف بزند. آنچه می خوانید گفته های کسانی است که چند صباحی با علی شفیعی زندگی کرده اند. راویان از هر گوشه ای چیزی گفته اند و من هم بازآفرینی اش کرده ام. اگر روزی از من بپرسند که علی شفیعی را می شناسم، می گویم آشنا بود: من علی را در اُتاق خشتی دیده ام، کنار او چراغی بود ،روی چراغ دیگی خالی، تنها بود و چشم انتظار روز بارانی. من علی را در کوچه های نمور دیده ام ؛ سایه او را، کوله باری داشت کسانی را صدا می کرد و می گذشت . چه بسیار درهای بسته که در کوچه ها بود. من علی را در جزایر مجنون دیده ام ؛ سرگشته کسانی که نامی نداشتند. نی بود و نوای علی: پس آنگاه که نامه ها گشوده شوند و بپرسند: به کدامین گناه کشته شده؟... من علی را کنار نهر علی شیر دیده ام ، میان اروند ، دشت فاو و شلمچه ؛ شلمچه ، این دشت خاموش، این همنشین مردان بی نشان،این همسایه دشت نینوا. روزی جنگی بود. دشمن در خانه ما بود. علی بود و حسن و تقی و حمیدرضا که رفتند. م.پ 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉 🌷🕊🌷🕊🕊 @ya_zahhra_313
🌹شهیدی که به دلیل نورانیت چهره، منور نام گرفته بود شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن !!! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست . 🌹خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم " منور " وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم  ۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم نه ۲. آیا دو دست دارد ؟ گفتیم نه پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد پرسیدیم چطور؟؟!! 🌹گفت : دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (ع) به شهادت می رسد . ✍راوی جانبازتخریبچی اویس زکی خانی "شهید عباسعلی کریم آبادی" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
آقا سیدجلال هیچ وقت با صدای بلند با من صحبت نمی کرد بسیار مهمان نواز بود. همیشه وقتی مهمان داشتیم صدام می کرد تا زودتر بیام سر سفره و تا نمی آمدم غذایش را شروع نمی کرد. وقتی مهمان ها می رفتند حتما از من بابت پذیرایی تشکر و قدردانی می کرد، مخصوصا اگر همکارانش مهمانمان بودند تشکر ویژه می کرد و حتی دستم را می بوسید./همسر شهید الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
با هم رفتیم قم. جلوی ضریح بهم گفت: احمد آدم باید زرنگ باشه ما از تهران اومدیم زیارت. باید یه هدیه بگیریم. گفتم:چی میخوای؟ گفت: شهادت... الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🕊🌱 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم