اگر به نمازهای احمد کاظمینگاه میکردیم ، میدیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود . هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمیخواند . کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند ، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند . چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود.
منبع : سردار سرتیپ فدوی – ماهنامه شاهد یاران – ص ۲۵
#سردار_شهید_احمد_کاظمی_
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعای_فرج 🙏🤲🌹🙏❤️
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری_برای_همه_بخصوص_جوانها 🙏 🙏 ❤️ ❤️🙏🙏🌹
✍مرد انگلیسی گفت «شما خیلی غیر واقع بینانه با مسائل برخورد میكنید. این طور جلو بروید تحریم میشوید».
بهشتی گفت:
«انقلاب ما انقلاب آرمانها است نه تسلیم به واقعیتها. همان نان و پنیر برایمان كافی است».
📎برگرفتہ از کتاب صد و ده دقیقہ تا بهشت📗
#شهید_بهشتی🌹
شهید صدرزاده در يادداشتى📝 به دوستان بسیجی خود مىنويسد:
چه مىشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد🚌🚎
فکرش را بکن!
راه مىروى و راوی مىگويد:
اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.💔
یا اینجا را که مىبينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.😭😭
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
شهیدحيدرى نماز جماعت مىخواند.🌱
شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مىكرد و کمین خورد.😞
شهید شهریاری را که مىشناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچهها مداحی مىكرد.🎤
یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگىاش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.😔
یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباسوار پر کشید.😭
خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.😭
شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...💔
عجب حال و هوایی مىشود کاروان مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...😭
#شهیـد #مصطفی_صدرزاده 🌹🙏
#التماس_دعای_فرج ❤️🙏
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری_برای_همه_بخصوص_جوانها 🙏 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالےهمسنگرے👇👇
سلام
وقت تون بخیر
یه عنایت از شهید همت
ما یه همسایه داشتیم که ماشین سنگین داشت از این بنز پنج تنی ها نارنجی
زمان جنگ زیاد به جبهه میرفت و مخلصانه کمک رسانی میکرد
۹ تا بچه قد و نیم قد داشت
خانمش زیاد بهش میگفت که نرو جبهه اگه خدایی ناکرده اتفاقی برات بیفته من چطوری توی این شهر غریب ۹ تا بچه رو بدون پدر بزرگ کنم. که البته واقعا درست و منطقی بود حرفش
حرف خانم همسایه همه جا برای آقای همسایه حجت بود الا اینجا که تیغش برشی نداشت.
آقای همسایه عاشق کار خدا پسندانه بود.
و توی هشت سال دفاع مقدس ماه های زیادی رو در جبهه فعالیت می کرد.
بالاخره
جنگ تموم شد
سالها گذشت
آقای همسایه پیر شد
یه روز شنیدیم که سکته مغزی بسیار بدی کرده
همه شواهد پزشکی خبر میداد که برگشتش به حال قبل فقط یه معجزه میخاد
ما به سهم خودمون دست به دعا شدیم
سه روز بعد با کمال تعجب شنیدیم اقای همسایه ، با پای خودش برگشت خونه ش
وقتی برای عیادتش رفتیم
خانمش تعریف کرد
( شب اول بستری کردنش سر سجاده خیلی خدا و شهدا رو صدا زدم گفتم شوهرم عاشقتون بوده از ما می گذشته برای شما ،
حالا ازتون توقع دارم اگه حق هستید و زنده اید و معرفت دارید
الان وقتشه سری بهش بزنید)
خانم همسایه میگه یهو بین خواب و بیداری دیدم یه آقای با لباس پاسداری و پوتین استوار و محکم اومد خونه مون
رفت سمت پنجره اشپزخونه و با دستش تنطیف پنجره رو پاره کرد و گفت این توری قدیمی شده حشره میاد داخل
براتون مزاحمت ایجاد میکنه بجاش یه تنظیف نو نصب میکنه
خانم همسایه میگه
بهش گفتم ببخشید شما کی هستید
میگه وقت رفتن سرش که پایین بود گفت :« من ابراهیم همت هستم . شهید همت منم. »
ورفت
خانم همسایه تعریف کرد یهو بیدار شدم وخیلی گریه کردم
و درست شاید سه ساعت بعد حوالی ساعت ۹ صبح همون روز بچه ها بمن زنگ زدن که مامان ، بابا داره توی بخش راه میره و حالش خیلی خیلی خوبه ....
@enayate_shahidhemat