شهید محمد رسول دوست محمدی
مجتبی معتمدی و رسول دوست محمدی جلوی مسجد رضا (ع) منتظر میایستند تا اینکه دوباره صدای «بیایید کمک، میخواهند خیمه را به آتش بکشند» را میشنوند. دوباره برای کمک راهی میشوند. اغشتاشگران بخشی از خمیه را به آتش کشیده اند. آنها مانع آتش سوزی میشوند.
رسول ناجی جان من شد و خودش به شهادت رسید، در حالی که بغض گلوی مجتی معتمدی را گرفته است ادامه ماجرا را این طور شرح میدهد: سرکرده اغتشاشگران را زیر نظر داشتم صورتش را پوشانده بود و فحاشی میکرد. با حرف هایش افرادی را که آنجا بودند تحریک میکرد تا به اموال عمومی آسیب برسانند. منتظر ماندم تا اینکه آن فرد اغشاشگر خودش را به پیاده رو رساند. از جلوی من عبور کرد. بلافاصله از پشت سر دستم را دور کمرش حلقه زدم و محکم گرفتمش. تاریک بود و چاقوی دستش را ندیدم و با همان چاقو چند ضربه به بازوی من زد. خون زیادی از من سرازیر شد و بی حال شدم.
دراین هنگام فقط متوجه شدم کسی از پشت برای نجات جان من آمد. او رسول بود. آن شرور بی وجدان همان چاقو را در قلب رسول فرو کرد و رسول را به شهادت رساند.
معمتدی در حالی که اشک میریزد میگوید: بیش از بیست سال او را میشناختم گناه او چه بود که باید ۱۵ ضربه چاقو میخورد، در حالی که برای دفاع از خیمه امام حسین (ع) و ارد میدان شده بود. رسول نیروی بسیجی بود. خالصانه بیش از ۲۰ سال همیشه در ماه محرم و صفر پای ثابت هیئتها بود.
🌹#محمدرسولدوستمحمدی
🌹#شهیدامنیت
🌹#بسیجی
🌹#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مادر شهید دانیال، که روی سر مردم شکلات میریزه
ام وهب ها هنوز هستند...
رستگاری و شهادت ، جشن گرفتن دارد🌹
آشوبگران فتنه گر بترسید که عاقبت موش های آدم خوار جز ذلت نیست....
#شهیدامنیت
#شهیددانیال_رضازاده🌷
🌲 🌲 🌲 🌲 🌲 🌲 🌲 🌲 🌲