«نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر #سیم‌های_خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. می‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه #دشمن را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام #فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم. در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب #اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» #احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند #شهید_احمد_جولاییان 📚برگرفته از کتاب مهر مادر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khademshohada_znj🕊🕊

در بازدید مقام معظم رهبری از لشکر ۱۹ فجر استان فارس، فیلم مصاحبه ای از شهید اسلامی نسب که برای چند روز قبل از شهادتش بود، پخش شد. ایشان با ذکـر عملیات فتح المبین به یاد حضرت زهـرا (س) افتاد و گفت: «آن پاره تن حضرت رسول (ص) همیشه ما را در مصائب یاری کرده و هیچ گاه تنها یمان نگذاشته است.» سپس با بغض و مکث طولانی ادامه داد: «هرگـاه نام مبارک بی بی حضرت فاطـمه (س) را به زبان می آورم، ناخودآگـاه از خود بی خود می شوم.» و بعد به زمین خیره می‌شود و سکوتی طولانی ..! وقتی فیلم تمام شد؛ مقام معظم رهبری با چشمان خیس از اشک فرمودند: «ایشان کتمان میکند که حضرت را دیده است. بنده مطمئنم که این شهید عزیز، در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) مراوده داشته است.» #سردار_شهید_محمد_اسلامی_نسب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @khademshohada_znj🕊🕊

یه شب بارونی بود. فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها . همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده. گفتم اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟ دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدمو از تو تشت بیرون اوردو گفت: ازت خجالت میکشم .من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه … حرفشو قطع کردمو گفتم : من مجبور نیستم . با علاقه این کار رو انجام میدم. همین قدر که درک میکنی . میفهمی . قدر شناس هستی برام کافیه. #شهید_سید_عبدالحمید_قاضی_میر_سعید🌹

مردی از جنس پلیس باز هم غرور آفرید پیکر خونین #سرو_قامتی 💎اعضای پیکر مطهر #شهید "علی بیات" به تعدادی از هموطنان جانی دوباره بخشید @khademshohada_znj🕊🕊

السلام علیک یا انصار دین الله... 🌷🌷🌷 مهمانان ویژه حسینیه عاشقان ثارالله هم اکنون وارد معراج شهدای زنجان شدند. 🔸نثار قدوم پربرکت این شهدای عزیز صلواتی نثار روح پاکشان کنیم. @khademshohada_znj🕊🕊

📢پیام آرمیتا رضایی نژاد فرزند شهید هسته ای داریوش رضایی نژاد، در مورد محکومیت جنایات رژیم کودک کش اسرائیل. #غزه @khademshohada_znj🕊🕊

سلام امام زمانم🌷 ‌ هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم ‌عهد میکنم با شما، هر روز که می گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم... ‌ السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ ‌ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج #امام_زمان

🔹️ شهید کاظم مهدی زاده در وصیت‌نامه خویش می‌فرماید: میخواستم بزرگ بشم، درس بخونم، مهندس بشم، خاکمو آباد کنم، زن بگیرم، مادر و پدرم و ببرم کربلا، دخترم و بزرگ کنم، ببرمش پارک، توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم،خوب نشد..! ◇ ‏باید می‌رفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم، رفتم که دروغ نباشه، احترام کم نشه، همدیگرو درک کنیم، ریا از بین بره، دیگه توهین نباشه، محتاج کسی نباشیم. ‏#شهید_کاظم_مهدی‌_زاده🌹 @khademshohada_znj🕊️🕊️

به دخترش گفته بود: اگه یه گره بزرگ به کارت افتاد ببر در خونه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تا او گره رو وا کنه ...! اگه هم گره ها و مشکلات کوچیک داشتید ؛ دست به دامن شهدا بشید...! #شهید_حاج_حسین_همدانی🌹 @khademshohada_znj🕊️🕊️

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُُُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ و سبقت‏گيرندگان مقدمند...! واقعه/۱۰ @khademshohada_znj🕊️🕊️

🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃هر کی یه جایی خوبه حالش 🍃ما تو روضه ... 🎙 #مرتضی_باب 🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🌙 شب_جمعه

از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم من #حسین_جااان💔 #شب_جمعه🌙 @khademshohada_znj🕊🕊

"دعای کمیل" 🎙#شهید_تورجی_زاده @khademshohada_znj🕊🕊

«خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شـده ام و خـواسته باشم خود را از دستِ این سختی‌ها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم. بلکه می خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سببِ جلوگیری از رشد دیگران شوم. تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگلِ انبوه انقلاب را آبیاری کند..» #شهید_سردارحاج‌یدالله_کلهر @khademshohada_znj🕊🕊

1:20 ............ ♥️ #به_وقت_عاشقی #دلتنگ_فرمانده @khademshohada_znj🕊️🕊️

شبتون حسینی♥️🌙 #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله @khademshohada_znj🕊️🕊️

🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمدحسین_کیلانی‌مقدم @khademshohada_znj🕊🕊

توحوری بهشتی هستی؟؟؟؟!!! براثراصابت گلوله قناصه به بالای ابروی چپش، بی هوش شده بود. خودش تعریف می کرد:وقتی تیرخوردم نفهمیدم چی شد. هی چی احساس نمی کردم، فقط چشمانم راکه بازکردم، دیدم یک خانوم بالباس سفیدبالای سرم وایساده. جاخوردم!خوب نمی دیدم، باتعجب گفتم:توحوری هستی؟ که زد زیرخنده وگفت:اشتباه گرفتی برادر من پرستارم، نه حوری. اینجا هم تهرانه، توهم زنده ای! #شهید_محمدحسین_کیلانی_مقدم #سالروز_شهادت @khademshohada_znj🕊🕊

# آیا حضرت یوسف سلام الله علیه هنگامی که پدرش به حضورش رسید بخاطر اینکه از اسب پیاده نشد ، خاندان نبوّت از او گرفته شد؟ @khademshohada_znj🕊🕊

ایستاده یه‌ تنه از حق دم بزنه #حسین_طاهری #ایام_فاطمیه🏴 @khademshohada_znj🕊🕊 @

✍ گونی های نان خشڪ را چیده بودیم ڪنار انبار. حاجی وقتی فهمید، خیلی عصبانی شد. پرید بہ ما ڪہ ‹‹... دیگہ چی ؟ نون خشک معنی نداره.›› از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده ، ڪسی حق ندارد نان بپزد و بدهد بہ بچہ ها. تا مدت ها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می ڪردیم وسط سفره و نان های سالم تر را جدا می ڪردیم و می خوردیم. 📚 یادگاران ،ج ۲ ، ص ۶۸ #شهید_محمد_ابراهیـم_همت @khademshohada_znj🕊🕊

سردار ؛ چه کرده‌ای شما با دل ما دلتنگی‌مان بند نمی‌ آید...آه! #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی @khademshohada_znj🕊🕊

# مداحی خوانی بسیار زیبا رو به روی کاخ سفید @khademshohada_znj🕊🕊

اسماعیل دقایقی، فرمانده دلاور لشکر بدر، شب‌ها با استفاده از تاریکی به چادرهای بچه‌های بسیجی سر می‌زد و آن‌جا را نظافت می‌کرد. از بس خاکی می‌گشت، اگر کسی به لشکر بدر می‌آمد، نمی‌توانست تشخیص بدهد فرمانده لشکر کیست. یک بار یکی از بچه‌ها که اسماعیل را نمی‌‌شناخت و فکر می‌کرد نیروی خدماتی‌ست، به او گفته بود چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟، و او جواب داده بود: به روی چشم؛ امشب می‌آیم. #شهید_اسماعیل_دقایقی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khademshohada_znj🕊🕊