👌تلنگرانه🌸
شایـــد در همــه چیــز
تردیــــد داشتــہ باشم،
اما
در یڪــ چیـــز
تردیــــد ندارم.😞
در اینکـــہ
شــرمنــده ی
🌹شـــــــــہـــــــــــــــــدا🌹 هسـتیــم
تردیــدے ندارم.😢
ما همــان ڪسانــے هستیم
ڪـہ تنهــا وقتــے
🌹شــــــہـــــــــدا 🌹را یاد مــےکنیم
ڪــہ بخــواهیــم آدرس دهیــم.😔
راهمــان را اشتباه رفتــیــم.
اما هیــچ وقت دیــر نیســت.
در کربلا نبــودیـم،☹️
در قیام مختار نبودیم،😞
در جنگ تحمیلی نبودیــم،😔
در جنــگ با تکفیــرے ها نبــودیـم،😢
اما مــی توانیــم خــودمان
را
براے امام زمان آماده ڪـنیـم.😍
در زمـان حضــرت صاحــب الزمان
ڪــہ هسـتیـم.😇
❗️❗️خــودمان را آماده ڪنیم❗️❗️
♥️اللــهم عـجـل لـولیـک الفــرج♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چرا ما خدا رو نمیبینیم؟
🌺صلوات
گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد ...
1
در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد ...
2
صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند ... گوزن چون گرفتار شد با خود گفت : دریغ پاهایم که از آنها ناخشنود بودم نجاتم دادند، اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند ...!!!
3
چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها گله مندیم و ناشکر؛ پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد .
4