eitaa logo
خدیجه کبری (س)
50 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
155 فایل
توکل بر خداوند مهربان 🛑آیدی های مدیران جهت تعامل با مدیران....... ❇️ @maduonshohada @msvmev
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ 🔰 اگر جمهوری اسلامی روابط زن و مرد را آزاد بگذارد، مردم چشم و دل سیر می شوند و هیچ اتفاق بدی هم نمی افتد! 🛑 منظور واقعی از ، در شعار «زن، زندگی، آزادی» چیست؟ 💢 میزان پیشرفت کشور در عمل به شعار را در بررسی وضعیت زنان آنجا می توان فهمید: 👈 زنان، برده‌های جنسی در آمریکا جیمی رئیس جمهور آمریکا در یک سخنرانی خود درباره خرید و فروش زنان به عنوان در آمریکا می‌گوید: «مشکل دیگری که در جهان وجود دارد و مربوط به است، برده‌داری است یا همان چیزی که این روزها قاچاق انسان نامیده می‌شود. امروز 30 میلیون نفر در بردگی به سر می‌برند. وزارت خارجه می‌گوید که 800 هزار نفر سالانه بین مرزهای بین‌المللی فروخته می‌شوند و به بردگی گرفته می‌شوند و بیش از 80 درصد افراد فروخته شده زنانی هستند که به گرفته می‌شوند. در آمریکا، آتلانتا از این نظر مقام اول را در آمریکا دارد و شهری که من در دانشگاه ایموری درس می‌دهم، هر ماه 200 تا 300 زن به بردگی فروخته می‌شوند. فرودگاه آتلانتا شلوغ‌ترین فردوگاه جهان است و مسافران فراوانی از نیمکره‌ی جنوبی کره زمین به آنجا می‌آیند. اگر مالک یک بخواهد دختری با پوست قهوه‌ای یا سیاه بخرد، با 1000 دلار می‌تواند. خرید چند هزار دلار بیشتر می‌خواهد؛ و صاحب یک روسپی خانه در آتلانتا و در آمریکا در حال حاضر می‌تواند به ازای هر برده 35000 دلار درآمد کسب کند. تجارت سکس در آتلانتای جورجیا، از کل تجارت مواد مخدر در آتلانتا بالاتر است. خب، این هم یک مشکل بسیار جدی دیگر، و مشکل اصلی فحشا است». 🔹 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی
🌿👈تصاویری از کتاب (زن، زندگی، آزادی) 🔻روایتی شنیدنی در دل اغتشاشات دانشگاه 🔴قیمت پشت جلد: ۶۸،۰۰۰ 🎁قیمت با تخفیف۱۰ درصد: ۶۱،۲۰۰ ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اوج پروژه غربگدایان، رسیدن به این مرحله از رذالت است که در غرب چندان غیرعادی نیست. دو نوجوان 14ساله یک دختر 13 ساله را بحدی در ایستگاه مترو کتک میزنند که روانه بیمارستان میشود. بی شک ایران یکی از امن ترین کشورها برای دختران و ارج نهادن به کرامت زنان و مادران است!‌ ‌‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📣 کانال جواهرانه، زیر نظر دانشگاه تخصصی عفاف، پاسخگوی دغدغه های به روز جوانان. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1130102787C66c4502167
🔴 این جمله از کیست؟ زن در زندگی مرد، اهمیت ندارد مگر وقتی که زیبا وجذاب باشد. شما زنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید هیچ چیز بزرگی نداشتید، هیچ چیز! شما زنان وقتی بقدرت میرسید بی‌رحم و سنگدل هستید. شما مکار هستید؛ شما زنان، خبیث و شیطانی هستید، همه شما 👈 تفسیر زیبای توسط محمدرضا پهلوی درمصاحبه با اوریانا فالاچی: 📚 Interview with history, Oriana Fallaci, Liveright Publishing Corporation, New York, 1976, pp. 271-272 بخشی از کتاب خود خدا و خدازاده، تألیف استاد راجی، اندیشکده راهبردی سعداء | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
📝 زنان و دختران غرب به خیابان آمده‌اند و فریاد می‌زنند: !🙂 ✅ آن‌ها در انتهای دردناک مسیری پوچ هستند که برخی زنان ایرانی با شعار تازه آن را آغاز کرده‌اند.
اوون بنجامین، کمدین آمریکایی با انتشار عکسی از یک خانه فحشا در یک خیابان عمومی لس‌آنجلس که بنرهای ‎ و ‎ روی اون نصب شده این توییت رو منتشر کرده اون نوشته : به زنان مسلمان(نما) در غرب (از جمله ایرانیان فراری) گوش ندهید. آنها میخواهند روسری را از شما بگیرند تا شما را به روسپی‌های معتاد تبدیل کنند. تنها چیزی که آنها به دنبال آزادی شما از آن هستند، ایمنی خانواده و عزت شماست. شریعت به شما ظلم نمیکند، بلکه از شما محافظت میکند 🆔 @Baseeratt
ساعت دو نیمه شب چند روز مانده به اربعین بود. تنها توی کوچه پس کوچه های کربلا سمت حرم روانه بودم. موکبی ساده در میانه کوچه ای دراز و تنگ میز گذاشته و نصف شبی نان تازه می پخت. بوی گرم و رقصان نان دوید و زودتر بغلم کرد و سنگینی اش را انداخت روی سلولهای احساس گرسنگی ام. تا یک لحظه پیشش گرسنه نبودم. مگر هر شب آن موقع چیزی می خوردم؟ آن که پشت ساروج خمیر نیمه جامدی را با دست های نسوزش پهن می کرد، دشداشه سیاه پوشیده بود و موهای فرفری اش تا شانه هایش می رسیدند و سبیل کلفتی داشت. شبیه لوتی های تیپیکال توی فیلمفارسی های قدیم. چند تا مرد دشداشه پوش هم لابد مثل من عابر بودند که ایستاده بودند به گرفتن نان. اما طوری تمام طول میز را پوشش داده بودند که جایی برای ایستادن من نبود. رو به روی موکب توی همان کوچه تنگ چند مرد دیگر نشسته بودند روی صندلی های پلاستیکی. فقط چند قدم فرصت داشتم تا تصمیم گیری. بایستم بین مردهای این طرف و آن طرف کوچه و منتظر نان بمانم یا رد شوم و بی خیال این بوی مسحور کننده و گیرنده های احساس گرسنگی در مغز رگ به رگ شده ام بشوم. خیلی زود رسیدم به میز و بگویم یک لحظه، یک ثانیه یا حتی کمتر از آن، پا کند کردم و رد شدم. انگار که پشت سرم هم چشم داشته باشم (که مادر ها دارند) دیدم که مرد خسته و چهارشانه ای به سختی ولی عجله خودش را از روی صندلی بلند کرد. حتی انگار از لخ لخ دمپایی هایش فهمیدم که از صبح روی پا بوده و صبحانه و ناهار و شام و میان وعده داده دست زائرها. آمد دنبالم. صدا زد "زائر؟" برگشتم. اشاره کرد بایستم. ایستادم. رفت سر میز و نان تازه را خودش از روی ساروج کند و به مرد دیگر پشت صحنه چیزی گفت و او یک کفگیر از محتوای تابه روی اجاقی که پشت تر بود و ندیده بودمش ریخت توی ظرفی و گذاشت لای نان و آورد و با احترام دراز کرد سمتم. "تفضلی." چشم هایش را به زمین دوخته بود. با خوشحالی لقمه را گرفتم و شکرا گفتم و به راهم ادامه دادم. همان طور که گوشه نان را بلند می کردم و بخار نیمروی گرم را نگاه می کردم که چه طور می رقصید و خودش را با بخاری که از نان داغ بلند می شد، یکی می کرد، به زیبایی های پس از ظهور فکر کردم. اینکه یک روزی بالاخره در همه جای دنیا، مثلا خیابان های سیاه نشین بوینس آیرس، محله های مهاجرخیز ونکوور، ‌حاشیه شهرهای لس انجلس و دهلی و کوالالامپور و دوشنبه و پاریس و آمستردام و شانگهای و سیدنی، زنان آزاد و ارزشمند خواهند شد. طوری که بتوانند نیمه شبی توی کوچه ای تنگ و دراز در کشوری غریب از بین مردانی دو برابر هیکل خودشان با احساس امنیت تمام عبور کنند و مردها حواسشان نه به جسم او و خواسته های خودشان که به شخصیت او و خواسته های روحی اش باشد، که نکند دلش نان خواسته باشد، نکند خجالت کشیده باشد بایستد، نکند اگر توی صورتش نگاه کنم راحت نباشد، و بعد صدایش کنند و او بی احساس ترس، بی آنکه قلبش توی دهانش بکوبد، بایستد و برگردد و لقمه ای نان و نیمرو از دست یکی شان بگیرد و تشکر کند و برود! دنیای یک مادر زائر نویسنده https://ble.ir/dimzan 🌹کانال چشم براه🌹 @cheshmberahezohor