هدایت شده از یادداشتهای آقامعلم
✅#یادداشت ✅#فرهنگ_شهروندی
🗒 موضوع: گفتم، گفت...
🔵گفتم: «آقای دکتر! سالهاست ورزنه مسؤول بومی کمتر دیده. شما با این سابقهی خدمت و حضور در بنیاد نخبگان و شرکتهای دانشبنیان، تشریف بیاورید یک مسؤولیت بپذیرید».
🔴گفت: «سابقهی برخورد مردم با مسؤولان بومی، تعریف ندارد».
🔵خودم را به ناآگاهی زدم و گفتم: «مردم بسیار قدرشناس هستند».
🔴رایانهی روپاییاش را روشن کرد و با یک جستجوی ساده در اسناد بایگانی شدهاش، انبوهی از شبنامهها و نامههای منتشر شده ضد مسؤولان بومی را در دورههای مختلف نشان داد و گفت: «این هم اسناد و مدارک».
برخی را نگاه کردم. خاطرات شیطنتهای سالهای پیش افرادی پیش چشمم زنده شد که هکتار هکتار زمین و میلیون میلیون کالای تعاونی گرفتند و در پایان، ...
🔵گفتم: «اینها از دوران گذشته است؛ مردم امروز آگاه شدهاند».
🔴گفت: «همین چند روز پیش، به آن آقای سادهپوش که میلیاردها تومان وام قرضالحسنه با سرمایهی خود مردم به مردم داد، توهین کردند».
🔵گفتم: «فقط چند نفر بودند».
🔴گفت: «اگر مردم از این کار ناراضی بودند، پاسخ میدادند».
🔵گفتم: «این طور نیست».
🔴گفت: «آقایانی که داستان زمینهای ...(اسمش را یادم رفته) را درست کردند، مورد احترام مردمند و علیه آن آقایی که این زمینها را در خطبههای نماز جمعه یادآوری و زنده کرد، راهپیمایی کردند و میخواستند او را بزنند».
خواستم اسم زمینها را بگویم، اما خودم را به تغافل زدم.
🔵گفتم: «مردم شهر، با غیرت هستند و حمیت دارند».
🔴گفت: «بارها، آنها را در بوستانها، بازارها، تفرجگاهها و نقاط دیدنی دیگر شهرها دیدهام. کسی که نسبت به همسر و دخترش غیرت ندارد، نمیتواند نسبت به کشور و دینش غیرت داشته باشد».
🔵گفتم: «مردم اینجا همگی مسلمان و متدین هستند».
🔴گفت: «دین مردم، «کاریکاتوری» شده؛ نماز و زیارت در آن پررنگ و عمل به قرآن و احکام مالی اسلام و از همه مهمتر، امر به معروف و نهی از منکر در آن یا بیفروغ است، یا کمفروغ. مثل کاریکاتور شخصی که بینی و شکم او را خیلی بزرگ کشیده باشند»!
🔵گفتم: «علما و روحانیون بزرگ شهر شما را پشتیبانی خواهند کرد».
🔴گفت: «علما اگر وجهه یا جایگاهشان به خطر بیفتد، هیچ نمیکنند؛ حتی اگر دینی را که وظیفه دارند حفظ کنند، شخم بزنند».
🔵گفتم: «آقای دکتر! اشتباه میکنید».
🔴گفت: «یک واکنش خنثی نسبت به حوادث اخیر و کشف حجابها و بیبند و باریها از آقایان، مثال بزن، قانع میشوم».
خیلی جستجو کردم. بیفایده بود. کسی از بزرگان علما و به اصطلاح «خواص» موضع نگرفته بود. دوست داشتم آب شوم و از این رو در رویی و مباحثه بگریزم. خدا را شکر. مؤذن اذان گفت.
🔵گفتم: «برویم برای نماز».
🔴گفت: «برویم».
تنها چیزی که بر سر آن توافق داشتیم.
📝#محمدحسین_یزدانی_بخش
✅ارزیابیها، دیدگاهها، پیشنهادها:
🌐https://eitaa.com/yazdanibakhsh
🔰دیگر یادداشتها:
🌐https://eitaa.com/aghamoalem