eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
162 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊 ره: بدهکاری‌های خود را به خدا ادا نمی‌کنیم، می‌خواهیم طلبکاری‌های خود را از خدا وصول کنیم؛ اینکه نمی‌شود.
‏رسانه می‌تونه کاری کنه که عامل بدبختی‌ و آوارگی ملتی رو منجی‌شون معرفی کنه!
: 🔹 خداوند در می فرماید: از پروردگار آموزش بخواهید و توبه کنید تا برایتان باران بفرستد و نیروی شما را زیاد کند. « وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ » (سوره هود، آیه ۵۲) 🔹 ممکن است کسی بپرسد : «آنها که بی نماز و بی عبادت هستند باران مفصل و مرتب دارند، پس چرا ما که اهل نمازیم با یک یا چند گناه گرفتار کم بارانی بشویم؟» 🔹 جوابش این است که بین شما و خدا یک رابطه تربیتی برقرار است‌. تنبیه و تشویق خدا در دنیا برای کسانی است که در حوزه تربیتی او باشند. 🔹 کودکی که به مدرسه می‌رود با کودکی که کوچه نشین است و سرپرست ندارد فرق می‌کند. از بچه‌ی ولگرد کسی نمی‌پرسد مشق تو چطور شد؟ اما اگر بچه ای که پدر دارد، اگر تکلیفش را انجام ندهد پدر پول تو جیبی او را کم یا قطع می‌کند. 🔹 [علت اینکه گاهی اهل نماز، دچار گرفتاری و مشکلات می شوند این است خدا در حال تربیت آنان است و وسیله تربیت گرفتاری و مشکل است، اما اگر خدا از تربیت کسی قطع امید کند و او را لایق تربیت نداند، او را دچار مشکل و گرفتاری که ریشه آن تربیت باشد نمی‌کند.] ❣️ می‌فرماید : اگر دیدی معصیت خدا کردی [مثلاً نماز را ترک کرده ای] و خدا به جای گرفتاری، نعمت فرستاد بترس چون از حوزه تربیت خدا خارج شده‌ای‌. 🔰 «يَابْنَ‌ آدَمَ‌ إِذَا رَأَيْتَ‌ رَبَّكَ‌ سُبْحَانَهُ‌ يُتَابِعُ‌ عَلَيْكَ‌ نِعَمَهُ‌ وَ أَنْتَ‌ تَعْصِيهِ‌ فَاحْذَرْهُ‌» 👈 اى پسر آدم اگر ديدى كه پروردگار منزّهت نعمت‌هايش را پى در پى بر تو عطا مى‌فرمايد و حال آن كه تو او را نافرمانى مى‌كنى پس از او برحذر باش. 📚 تمثیلات ، جلد ۲ ، خلاصه ای از صفحه ۹۵ با اندکی اضافات.
پیرمردۍ وسط روضھ‌ۍ ما گفت حسین؛ ‏من نگفتم ولی ارباب مرا هم بخشید...'°
‏بهترین و خالصانه ترین اعمال ما اونایی ان که اصلا به یاد نمیاریمشون تا بهشون افتخار کنیم میدونی چرا؟ چون اونقدر برای رضای خدا بوده که خدا همه شو خودش تحویل گرفته شاید راز گمنام بودن بعضی از شهدا هم همینه💓
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🏝 #واسطه‌فیوضات ائمه اطهار علیهم السلام هستند🏝 2⃣ 💎و آنچه نزد خداست ، جز از طریق اسباب او بدست
🏝 ائمه اطهار علیهم السلام هستند🏝 3⃣ 🔰 به وسیله ائمه اطهار علیهم السلام؛ خدا شناخته می‌شود. 🏝اگر خداوند به اسمی خوانده نشود ، شناخته نخواهد شد، خدا را به أسماء الحسنی بخوانید🏝 💢محمد بن سنان مروی گوید: 💎۱.امام رضا (ع) فرمودند : ..... خداوند احتیاج ندارد به اینکه به اسمی نامیده شود ، و اسمی از برای خود مشخص نماید. لیکن حق‌تعالي اسم‌هائی از برای خود برگزید که غیر او، آن اسم‌ها را بخوانند ، زیرا که اگر به اسمی خوانده نشود شناخته نخواهد شد .... تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ح۱۰۴۸، از عيون :ج ۱، باب ۱۱، ح ۲۴ 💎۲- امام رضا (ع) فرمودند: هرگاه سختی و گرفتاری بر شما وارد شود به وسیله ما از خدای عزوجل کمک بخواهید و این است معنى قول خدای عزوجل: 🏝ولِله الأسماءُ الحُسنَى فَادعُوهُ بِهَاء🏝 ⚘و برای خدا اسم‌هائی نیکوست پس خدا را به آن اسم‌ها بخوانید.⚘ اعراف: ۱۸۰ بحار الانوار: ج ۹۴ ،ص ۲۲، ح ۱۷، از اختصاص‌ 👌ادامه‌دارد....
♦️واکنش های رهبری به استفاده از برخی تعابیر غلوآمیز 🔻هشت نمونه از واکنش‌های آیت الله خامنه ای به تعابیر مبالغه آمیز نسبت به ایشان را مرور می‌کنیم: 📌*۸ شهریور ۹۱: ناخدای کشتی ولایت* رهبر انقلاب در دیدار با خانواده نیروی دریایی سپاه به تعابیر موجود در سرودی که اول مراسم خوانده شده بود همچون «ناخدای کشتی ولایت» و «نوح ما»، اعتراض کردند: «به همه این را می‌گویم و گفته‌ام و تکرار می‌کنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر... این نوح، امام زمان است... وجود مقدس خاتم‌الانبیاء نوحِ کشتیبان این امت است.» 📌*۷اردیبهشت ۹۱: جانم فدای رهبر* رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش از استفاده‌ تعبیر «جانم فدای رهبر» در مراسم رسمی نیرو‌های مسلح انتقاد و تصریح کرده بودند: «نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه می‌دهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیرو‌های مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد.» پس از این بیانات و در دیگر مراسم رسمی نظامی بعدی، این شعار حذف شد. 📌*۶مهر ۹۰: نصب بنر در سفر کرمانشاه* ایشان در پایان سفر به کرمانشاه از نصب عکسشان در شهر‌ها گله کردند: «چند روز است منتظر فرصتی بودم که این گلایه را هم عرض بکنم. من وقتی توی خیابان‌های کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکس‌های بزرگی از چهره‌ این حقیر در مسیر نصب شده... این کار چند تا اشکال دارد: یکی این‌که کاری است کاملاً غیر لازم، با هزینه‌ سنگین؛ این توجیهی ندارد. ثانیاً این تبلیغ‌های این‌جوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن طلبگی ما نیست؛ کار ما بایستی با بساطت و سادگی پیش برود.» 📌*خرداد ۹۰: اظهارات یک نماینده مجلس* در جریان دیدار نمایندگان مجلس، هنگامی که یکی از نمایندگان اظهارات تمجیدآمیزی در حضور ایشان بیان کرد، رهبر انقلاب گفتند: «این‌جور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستی این بیانات به این شکل بیان شود. یک مجموعه زمانی تصادفاً کنار هم قرار گرفته‌ایم و داریم با هم کار می کنیم. من یک کار می کنم. شما یک کار می کنید. این‌جور تعبیرات، تعبیراتی نیست که انسان را خوش بیاید یا کمکی به کار پیشرفت انسان بکند. ما همگی بندگان خدا هستیم و ان‌شاءا... خدمت گزاران مردم هم باشیم.» 📌*۴ تیر ۸۶: جشن تولد برای رهبری* رهبر انقلاب پس از شنیدن خبر جشن گرفتن برای تولد ایشان به شدت از این اقدام گلایه کردند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم.» 📌*۳ خرداد ۸۳: ذوب در ولایت* واکنش نسبت به تعبیر ذوب در رهبری: «بنده این حرف را از آدم‌های حسابی کمتر شنیده‌ام. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است... ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد.» 📌*۲ آبان ۸۰: علی زمان* یکی از حاضران، ایشان را «علی زمان» خواند. ایشان در همان جلسه این‌گونه تذکر دادند: «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اسم مبارک ولی عصر روحی‌فداه را می‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‌آورند، بنده تنم می لرزد... ما گیاه همین فضای آلوده‌ دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچک ترین شاگردان آن‌ها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آن‌ها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین علیه‌السلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی شویم...» 📌*اول شهریور ۷۷: سرور ما خامنه‌ای* پیش از بیانات رهبری سرودی اجرا شد که در مصرعی می‌خواندند: «سرور ما خامنه‌ای». ایشان در همان جلسه به طور جدی تذکر دادند: «من خواهش می کنم که الفاظ این اشعار و سرود‌ها را از کلمات مبالغه‌آمیز خالی کنید. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمت گزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است... ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 رئیس‌جمهور و اعضاء هیئت دولت در نخستین روزهای فعالیت دولت سیزدهم صبح امروز (شنبه) با حضور در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. ۱۴۰۰/۶/۶
🎞 | دیدار رئیس‌جمهور و اعضاء هیئت دولت با رهبر انقلاب در نخستین روزهای فعالیت دولت سیزدهم. ۱۴۰۰/۶/۶ 📸 تصاویر به مرور تکمیل میشود در👇🏻 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48574#i
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
📓رمان امنیتی رفیق #قسمت12 عباس استارت زد و راه افتاد. درهمان حین پرسید: - کجای دروازه شیراز تشریف
📓رمان امنیتی رفیق - هعی آقا... خوش بحالتون که دلتون برای محله‌های بالاشهر تنگ می‌شه. و چندبار میدان را دور زد. میدان و در و دیوارها و مغازه‌ها بوی انتخابات می‌داد. رنگ‌های منتخب هر نامزد انتخاباتی قسمتی از میدان را اشغال کرده بودند. رنگ سبز به چشم می‌آمد. نزدیکی میدان آزادی به دانشگاه اصفهان، حال و هوا را انتخاباتی‌تر کرده بود. پشت ماشین‌ها حتی، نامزدهای انتخاباتی دست تکان می‌دادند. دیگر سخت نبود موضع هر کس را بفهمی. یک مرزبندی مشخص شکل گرفته بود. بعد از سه چهاردور، خیال حانان راحت شد و به عباس آدرس خانه‌ای در همان حوالی داد. عباس هم که ظاهرا با پول درشت حانان حسابی سرخوش شده بود، آدرس را به راحتی پیدا کرد و چمدان‌ها را هم تحویل داد. حانان گفت: - اگه از کارت راضی بودم، معرفیت می‌کنم به یه جایی که براشون کار کنی و چندین برابر درآمد الانت دربیاری. چشمان عباس برق زد: - دستتون درد نکنه آقا. خدا از بزرگی کمتون نکنه! عباس که در ماشینش نشست، صدای حسین را از بیسیم شنید: - ببینم، پولی که حانان بهت پیشنهاد داد بیشتره یا حقوق که ما بهت می‌دیم؟ نکنه می‌خوای استعفا بدی بری برای حانان کار کنی؟ عباس خندید و گفت: - حاجی ما دربست نوکر شماییم! - بالاخره نوکر منی یا حانان؟ - آقا من نوکر انقلاب و مردمم. براشون هرکار بگین می‌کنم! - خدا حفظت کنه پسر. ببین، ماشینت رو بذار یه جایی که توی دید نباشه و خودت برو تو یه موقعیت خوب خونه رو تحت نظر بگیر. یه نگاهی هم به دور و برش بنداز ببین وضعیت خونه چطوریه و به کجاها راه داره. - چشم آقا. - چشمت بی‌بلا. حسین برگشت به سمت امید و می‌خواست از وضعیت شیدا و صدف بپرسد که صدای کمیل را شنید: - حاجی این عباس چقدر باحاله! من واقعا داشتم شک می‌کردم از بچه‌های خودمونه. فکر کنم ساعتای مرخصیش رو می‌ره مسافرکشی. حسین خندید. وحید هم همینطور بود. راحت در هر قالبی که لازم بود فرو می‌رفت. مثل همان روزهای آخر سال پنجاه و هفت و سال بعدش که با وحید کنار خیابان‌های نزدیک دانشگاه کتاب می‌فروختند. وحید چه ذوقی داشت بابت این آزادی؛ بابت این که مجبور نبود کتاب‌های مورد علاقه‌اش را با ترس و لرز بخواند و بابت خواندن کتاب‌های شریعتی و مطهری به ساواک جواب پس بدهد. چقدر خوشحال بود که دیگر کسی این کتاب‌ها را ممنوعه نمی‌کند. ادامه دارد...