📚کتاب #برادر_من_تویی
✍نویسنده: #داوود_امیریان
🌀انتشارات کتابستان معرفت
🤩 #نوجوان. #نوجوان_اهل_بیت
بریده کتاب:
👈علی(ع) با دست اشاره کرد که چابک سوار نزدیکش شود.
🏇چابک سوار در نزدیکی مولا علی(ع) از اسب پایین آمد. سرش را پایین انداخت و در برابر ایشان ایستاد.
💪بازوی راستش زخمی شده بود. همه در تاب و انتظار بودند که بدانند این دلاور کیست که ابوشعشاء مدعی و هفت پسرش را به هلاکت رسانده است.
🗣مولا علی(ع) دستار از صورت چابک سوار کنار زد. محمد حنفیه با شگفتی گفت:عباس!
عباس که هنوز چهارده ساله نشده بود به امیرالمومنین گفت:
🍃 از خدا حیا کردم که شما و برادرانم را تنها بگذارم. فکر کردم اگر اجازه نبرد ندهید، لااقل می توانم برایتان سقایی کنم و آب بیاورم تا تشنه نمانید.
پ.ن: شاید به جرئت بتونم بگم، زیباترین رمان در مورد حضرت عباس علیه السلام
خوندن این کتاب رو به همه توصیه میکنم😉
خرید کتاب ازخانه کتاب های خوب با ۲۰ درصد تخفیف
╭┅──────┅╮
🖤 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
یکی میوفته صدتا مرد، برمیخیزن از خونش...
یکی میره، میمونن، هم قطارا پای پیمونش...
از شلوغترین بخشهای گلزار شهدای تهران بود...
این همه #نوجوان و آرمانهایی که میجوشید...
و #دفاع_مقدسی که ادامه دارد...
بمیرم برای زخمهای تنت
مزار #شهید_آرمان
شهریور۱۴۰۲
🔴 #بیداری_ملت