eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
150 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب به خوابم آمده بودی بابا. نشستم روی پایت و موهایم را مثل همیشه شانه کردی، خبری از بیابان و ‌کاروان نبود. ویرانه "گلستان" بود. و من شبیه روزهای گذشته می‌دویدم. تو صدایم می‌زدی و من رقیه می‌شدم. بالا می‌رفتم و اوج می‌گرفتم در آغوشت... در خواب به من می‌گفتی: مهربان دلشکسته‌ام! مسافر غریب و کوچکم! می‌دانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه می‌زند... نخواب دخترکم! نخواب...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱•|باباخودت‌گفتۍ‌شبیھ مادرم‌باش  من‌مثل‌زهـرا‌مادرت‌آزار دیـدم°🕯 . 💧•|یڪ‌لحظہ‌یادم‌رفٺ‌اسمم‌رقیھ‌‌است  سیلۍ‌ڪہ‌خوردم‌عمـہ‌راهـم‌تار‌دیدم°🥀 . 🏴|• احساس‌ڪردم‌صورتم‌آتش‌گرفتھ..  خود را‌ میان‌ٻڪ‌ در و دٻوار دیدم°🖤 . 💭•|سوغاٺ‌مڪہ‌توے‌گوشم‌بود‌ ب‍ـردند  ڪوفھ همان‌را داخل‌بازار‌دیدم!💔 . یارقیه‌خاتوݩ~🕯~
🖤🖤 *زیارت حضرت رقیه (س)* *بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* *اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.* 🖤🖤
-خدایا ما را درس عبرت دیگران قرار نده🌱! -سوره‌ممتحنه-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ایمان بیاورید به آنچه که از لسان این سید بزرگوار خارج میشود.... جانم فدای رهبر ✨💐✨
🏴چگونگی شهادت حضرت رقیه (س) 🌴بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت. از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.🌴 📘لهوف سید ابن طاووس 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 الهی به الرقیه سلام الله علیهاعجل لولیک الفرج 🥀🌱🥀
صفر، حدیث سفرِ اولین مسافر است! با پاهای تاول زده، و دلتنگی‌های بهانه‌گیر ... صفر؛ موسم باز شدن زخم‌های کهنه است! چیزی شبیه خار که در زخم پای کودکی فرو می‌رود! صفر، اصلاً روایت بی‌تابی قدم‌هاست! فصل انگشتان تاول زده، فصل دلتنگی‌های بهانه‌گیر! ⚡️تو بی‌تاب، بدنبال پدرت "حسین" و ما بی‌تاب، بدنبال .... دردی مشترک در مسیری مشترک! گویی اینجا، مسیرِ بی‌تابیِ یتیمان تاریخ است! ▪️ سلام‌الله‌علیها @Ostad_Shojae
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#زمان_ظهور قسمت چهارم ⬅️ در زمان ظهور 👈 گزش هر جنبده ای گرفته میشود، بطوریکه کودک دست خود را در ده
قسمت پنجم ⬅️ حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) در حکومتش 👈 آنقدر مال به مردم میدهد،که خلایق از کثرت از او قبول نمیکنند 📚بحارالانوار / ج ۱۳ ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
🔴پیشگویی 14 سال پیش رهبر انقلاب از قدرت شفاعت حاج قاسم ✍ در منزل شهید محمدرضا عظیم پور در سال 1384: داماد بزرگ خانواده، جواد روح‌اللهی، از رهبر انقلاب درخواست می‌کند: که ان‌شاء‌الله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید. امام خامنه‌ای می‌گویند: ما چه‌کاره‌ایم که شما را شفاعت کنیم؟ پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کند.... ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال این‌ها باشیم. بعد رهبر انقلاب خم می‌شوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی می‌گویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهایی‌ست که شفاعت می‌کند ان‌شاء‌الله.... حاج قاسم سلیمانی سر پایین می‌اندازد و با دو دست صورتش را می‌پوشاند. بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند! همه می‌خندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالت‌زده سر به زیر انداخته. رهبر انقلاب ادامه می دهند : چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است.(یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشته‌اند؛ خیلی خوب است. این هم یک هنری‌ست که ایشان دارند... بعضی‌ها خیال می‌کنند که در دوره پیشرفته و سازندگی و توسعه و نمی‌دانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بند‌هایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض می‌شود، تکلیف‌ها و نوع مجاهدت عوض می‌شود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم می‌شود مثل آدم‌هایی که وقتی جنگ بود، در خانه‌هایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا می‌کردند.)) لحظاتی سکوت می‌شود و جمعیت حاضر به فکر می‌روند. جواد روح‌اللهی [داماد خانواده]می‌گوید: چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هرساله حاج قاسم به بچه های جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی می‌خواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمان‌ها می‌گویم آقا درباره تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع ناجور میشود؛ گفت: باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور! 📚منبع ؛کتاب «کریمانه» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر 1395 ✅کانال هیات خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با پاهای پر ابله پا به پای سر تو اومده دختر تو اومده دختر تو من الذی ایتمنی یا ابتا😭😭😭
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
📓رمان امنیتی رفیق #قسمت43 مرد آدرس را داد و عباس به خاطر سپرد؛ یکی از پارک‌های مرکز شهر بود. دکمه
📓رمان امنیتی رفیق هیچکدام این‌ها را به زبان نیاورد؛ فقط لبخندی زد تا جوان بیشتر احساس صمیمیت کند: عباس: تا جایی که من می‌دونم، از توی تمام مراحل اخذ رأی گرفته تا شمارش آرا، از طرف ستاد همه نامزدها، چندین نفر ناظر توی حوزه‌ها وجود داره تا کسی نتونه تخلف کنه و اگه چنین اتفاقی بیفته، ناظرها می‌تونن به شورای نگهبان اطلاع بدن تا از طریق قانونی پیگیری بشه و جلوش رو بگیرن. منم به همین روند قانونی که سال‌هاست داره اجرا می‌شه اعتماد می‌کنم. شما هم بهتره نگران نباشی داداش! جوان چند لحظه‌ای فکر کرد و بعد سرش را تکان داد: - آره... شاید شما راست می‌گی. امیدوارم همینطور باشه. *** صابری خودش را به حسین رساند که نشسته بود پشت میز و داشت اخبار انتخابات را چک می‌کرد. برگه‌ای مقابل حسین قرار داد و گفت: - بفرمایید حاج آقا. همونی که فکر می‌کردیم شد. خودش رو پیروز انتخابات اعلام کرده و گفته مردم برای جشن پیروزی آماده بشن! حسین ابروهایش را بالا داد بیانیه‌ای که صابری پرینت گرفته بود را خواند و زیر لب زمزمه کرد: - چقدر زود! فکر می‌کردم حداقل تا پایان رأی‌گیری صبر کنه! بعد صدایش را بالاتر برد تا امید، خانم صابری و عباس هم بشنوند: - بچه‌ها دقت کنید، از الان تا حداقل یه هفته دیگه مرخصی نداریم و باید بیست و چهار ساعته حواسمون به اوضاع باشه، چون دیگه رسماً اسم رمز عملیاتشون گفته شده و می‌خوان بریزن توی میدون. بعد از امید پرسید: - از عباس خبری نشد؟ امید نگاهی به صفحه مانیتورش کرد و گفت: - الان جلوی هتل شیدا و صدفه. قراره ببردشون یه جایی؛ اما نمی‌دونم کجا. حسین: این چند روز خط و ایمیل و فیسبوک شیدا و صدف رو چک کردی؟ ادامه دارد...
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
📓رمان امنیتی رفیق #قسمت44 هیچکدام این‌ها را به زبان نیاورد؛ فقط لبخندی زد تا جوان بیشتر احساس صم
📓رمان امنیتی رفیق امید: بله آقا، ولی تماس و پیام مشکوکی نداشتند. انگار شیدا از قبل توجیه شده و دیگه لازم نبوده باهاش ارتباط بگیرن. فقط پیج فیسبوک شیدا پر بود از پست‌ها و مطالب توهین‌آمیز نسبت به نظام و رهبری و طرح ادعای تقلب. که اکثرش هم متن‌هایی هست که خیلی توی سایت‌ها داره دست به دست می‌شه. معلومه که از خودش نیست. صدای عباس که از طریق میکروفون جاسازی شده در ماشینش منتقل می‌شد، باعث شد هر سه نفر سکوت کنند. عباس: بفرمایید خانوما. صدای باز شدن در آمد؛ گویا عباس در را برایشان باز کرده بود. شیدا سلام کرد اما صدف ساکت ماند. وقتی در ماشین جاگیر شدند، عباس پرسید: - کجا تشریف می‌برید؟ - ما رو ببر به این آدرس! عباس که کاغذ را از دست شیدا گرفته بود، آن را زمزمه‌وار خواند تا حسین هم بشنود و شروع به حرکت کرد. در راه، عباس تلاشی برای گفت‌وگو با دخترها نکرد؛ اما صدف سر صحبت را باز کرد و با صدایی پر از عشوه گفت: - اینطور که معلومه شما هم سبز هستیدا! منظور صدف را فهمید. نگاه صدف به تیشرت سبز تیره عباس بود. عباس لبخند زد، چند لحظه‌ای نگاه به تیشرت کرد و یقه‌اش را بین دو انگشت گرفت؛ انگار که تازه متوجه رنگ لباسش شده باشد: - آهان، اینو می‌گین؟ نه بابا... من طرفدار هیچکدومشون نیستم. الان دیدم وضعیت سبزه، دیگه منم همرنگ جماعت شدم! شیدا زیر لب و بدون این که عباس بفهمد، غر زد: - آفتاب‌پرست! و پشت چشم نازک کرد؛ اما صدف دلبرانه خندید: چه بامزه! وضعیت سبز! تاحالا اینو نشنیده بودم. تعبیر جالبی بود! بعد رو کرد به شیدا: - ببین! قشنگ از الان معلومه که برنده انتخابات کیه. دیگه شمارش و اینا نمی‌خواد! مگه نه شیدا جون؟ شیدا که نگاهش به پنجره بود، فقط سر تکان داد و لبخند کمرنگی زد. عباس گفت: - برنده انتخابات کیه؟ صدف این بار بلندتر و رهاتر از قبل خندید: - خودتون که گفتید وضعیت سبزه! عباس شانه بالا انداخت: - چه می‌دونم والا... من که خیلی توی وادی سیاست و اینا نیستم. ولی تجربه‌ای که تاحالا دستم اومده، نشون می‌ده جامعه همیشه اونی نیست که توی خیابونا می‌بینیم. اکثریت همیشه توی دید نیستن! ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ وقتی از بالا می‎افتادی زمین، نمی‎دونی چی می‎اومد به سرم 🏴 شهادت حضرت رقیه‎(سلام الله علیها) بر پیشگاه امام عصر عج و محبین ال الله تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀حضور جمعی از فرزندان خردسال شهدای مدافع حرم در حرم مطهر حضرت رقیه (سلام الله علیها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ 🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّل فَرَجَهم و العَنْ اعَدائهْم اجْمَعین بِه عَددِ ما احاطَ بِه عِلْمُک
•°🌱 سلام امام زمانم 🌼«صبحم» شروع می شود ✨«آقا به نامتـان » 🌼«روزی من» همه جـا ✨«ذکـر نـامتـان» 🌼صبح علی الطلوع ✨«سَلامٌ عَلی یابن الحسن» 🌼مـن دلخـوشـم بـه ✨«جـواب سلامتـان» ...!!❤️
•°🌱 از ازل در طَلَبَت چشم تَرم گفت حسین هرکجا بال زدم، بال و پرم گفت حسین مادرم داد به من درس محبت اما من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین روزتون حسینی 🌙
عليه‌السلام فرمودند: «ما مِن نَكبَةٍ تُصِيبُ العَبدَ إلاّ بِذَنبه» هيچ گرفتارى به بنده نمى رسد مگر به سبب گناه . 📖کافی/ج۲/ص۲۶۹
«مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» هیچ سخنی را به زبان نمی‌گوید، جز این‌که نزد آن نگهبانی آماده است. 📖ق/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 امر دنیا و آخرت ما دست خداست و جز او هم کسی کاری از دستش بر نمیاد؛ تا خدا و اهل بیت علیهم السلام رو داریم، چرا باید غصه بخوریم و نگران باشیم؟؟!! ✅ حتما ببینید؛ امید دهنده و آرامش بخش؛
☀️ دیگر نمی توانم درس بگویم ☀️ 💠 یکی از شاگردان می‌گوید : روزی آقا در حسینیه مشغول تدریس بود همین که صدای ظهر را شنید کتاب را بست و فرمود: «بابا جان من دیگر نمی توانم درس بگویم باید بروم نماز!» 💠 [یعنی با شنیدن اذان تمام توجه من به سوی سخن گفتن با خدا رفته است و دیگر نمی توانم به درس ادامه دهم] 📚 روح مهربان ؛ خاطرات و حالات عرفانی شیخ محمد کوهستانی ؛ صفحه ۳۱.