eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌⚫️ |کلیپ| سحر نوزدهم بر علیه‌السلام چه گذشت... ◼️ بیان زیبای آیت الله العظمی وحید خراسانی ♨️ 🏴 اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برافراشته شدن پرچم سیاه بر گنبد حضرت علی بن ابی طالب (ع) در نجف بمناسبت ایام شهادت🏴
✍️ 💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترک‌شان می‌کردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس می‌کرد که "تو هدیه ، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم. حالا در این دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم می‌زد و سعد بی‌خبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونه‌ام می‌کنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس می‌کشید و باز هم مراقبم بود. 💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«می‌خوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمی‌خوام با هیچکس حرف بزنی، نمی‌خوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه!» از کنار صورتش نگاهم به تابلوی ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری می‌رود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمی‌دانستم کجاست، ترسیدم. 💠 چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره‌اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمی‌خوام حرف بزنی که بفهمن هستی!» و شاید رمز اشک‌هایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و بودنت کار رو خراب میکنه!» حس می‌کردم از حرارت بدنش تنم می‌سوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم می‌خواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!» 💠 از ضبط صوت تاکسی آهنگ تندی پخش می‌شد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی‌اش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم می‌مونی یا می‌کُشمت! تو یا برای منی یا نمی‌ذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی می‌شد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت پرید و بی‌اختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم! 💠 اگر حرف‌های مادرم حقیقت داشت، اگر این‌ها خرافه نبود و این رهایم می‌کرد، دوباره به تمام مؤمن می‌شدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محله‌ای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد. خیابان‌ها و کوچه‌های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده می‌شدم تا مقابل در ویلا رسیدیم. 💠 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف می‌رفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمی‌کرد که لحظه‌ای دستم را رها کند و می‌خواست همیشه در مشتش باشم. درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین‌زبانی کرد :«به بهشت خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان می‌ریخت :«اینجا ییلاق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه !» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمی‌دیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره!» 💠 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست می‌کشید و دلداری‌ام می‌داد تا به برگردیم و چه راحت می‌گفت و آدم می‌کشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگی‌ام می‌خندید. دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمی‌فهمید چه زجری می‌کشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجی‌های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم می‌زد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی می‌کرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!» 💠 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا می‌دیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین می‌خواست سهم مبارزه‌اش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی می‌رسیم!»... ✍️نویسنده:
📢📢📢📢📢 اطلاعیه مهم و فوری 👇👇👇👇👇👇👇 برنامه رسانه ای روز قدس اتفاق تاریخی..‌‌... انشالله رهبر معظم انقلاب برای اولین بار امسال در روز قدس سخنرانی خواهند داشت اینکه برای اولین بارهست که در روز قدس سخنرانی دارند، حتما مطالب مهمی را مدنظر دارند‌ و طبق فرموده خودشان سخنرانی تاریخ ساز، مهم و پرنکته خواهد بود انشالله نوید های بزرگی برای ازادی قدس و نابودی اسرائیل و استکبار جهانی ، بیان خواهند کرد لذا از همه مردم انقلابی و ولایت مدار خواهشمند است بصورت گسترده اطلاع رسانی انجام گردد و از الان تلاش کنید همه احاد مردم این سخنرانی مهم و تاریخ ساز را بصورت مستقیم ببینند و با دقت گوش دهند و با اطلاع رسانی گسترده در فضای مجازی و حتی درغالب پیامک برای دوستان اهمیت موضوع را گوشزد نمائید و روشنگری نمائید تا مطالب حاشیه ای و .... منافقین و ضد انقلاب ها این اتفاق تاریخی و مهم را کمرنگ نکنند
✨💫ماه مهربانی💫✨ 🌈حامی ایتام باشید☂ 🍀طرح بخشندگی یک لبخند😊 درهای بهشت بر روی شما باز شده است✨🌈✨ 🏵معجزه گر زندگی دیگران باش روزی کسی معجزه گر زندگی تو خواهد بود🖼 🔅رمضان مبارک ماه🌙 رحمت فرصت 👌خوبی برای مهربانی ما☺️ ✅با پرداخت حداقل ماهانه ۱۰هزار تومان💸 حامی یک فرزندیتیم👦 یا نیازمند👧 باشیم. واریز مستقیم 💳به حساب فرزند معنوی 😍ازطریق همه خودپردازها واپلیکیشن های اندرویدی📲 امکان ثبت نام غیر حضوری وانتخاب فرزند 🔸ازطریق مراجعه به آی دی @Sarbazyar 🔹شماره گیری 📞☎️۰۸۱۳۴۲۶۴۱۴۸ واحداکرام کمیته امداد امام (ره)مریانج همدان 📱۰۹۱۸۰۱۷۹۴۵۸ 📲 کارشناش اکرام آقای مرادی مراجعه به سایت 💻Ekram.Emdad.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دعاى روز بیستم ماه مبارک رمضان💠 🔹️بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ افتَح لِی فیهِ اَبوَابَ الجِنانِ وَاغلِق عَنِّی فِیهِ اَبوابَ النِّیرَانِ وَ وَفِّقنِی فیهِ لِتِلاوَهِ القُرانِ یا مُنزِلَ السَّکِینهِ فی قُلوبِ المُومِنینَ 🔹️خدایا! در این روز درهای بهشت را به رویم بگشا و درهای جهنم را به رویم ببند و توفیق خواندن قرآن را به من عنایت کن، ای فرود آورنده ی آرامش در دل مومنین
@dars_akhlaq 20.mp3
7.17M
📢 💐🎙آیت الله تهرانی (ره) 💢 دعا و شرح بمناست ماه مبارک رمضان ( روز بیستم ) ✅ کم حجم بسیار مفید و فوق العاده، اصلا حرف نداره👌👌 💢 ═══✼🍃🌹🍃✼═ @khaharankhademozahra
زان علی گویم چو قرآن را به روی سر نهم چون سر قرآن ناطق در شب قرآن شکافت وای از این ضربت که بر فرق علی آمد فرود گشت ویران رکن تقوی، پایه ی ایمان شکافت 🏴 شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تسلیت و تعزیت باد.
۲۰ نکته برای احیا شبهای قدر از لسان مبارک حجت الاسلام والمسلمین پناهیان. 🌹🌹🌹🌹 ۱۰ نکته نورانی آن فعلا تقدیم میشود
۲۰ نکته برای احیا شبهای قدر از لسان مبارک حجت الاسلام والمسلمین پناهیان. 🌹🌹🌹🌹 ۱۰ نکته نورانی آن فعلا تقدیم میشود
◼️شفاعت مقربان ⚫ رهبر انقلاب: از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. شب‌های قدر اگر می‌خواهیم دعای مستجاب داشته باشیم، شهدا را شفیع قرار بدهیم، و خانواده‌های شهدا این فرصت را دارند که از ارواح شهیدان عزیزشان استمداد کنند برای تقرب به خداوند. ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
📺برنامه‌های لیالی قدر شبکه‌های سیما در شب ۲۱ ماه رمضان ▪️شبکه یک: قرائت دعای جوشن کبیر و سخنرانی حجت الاسلام رفیعی، حرم رضوی ساعت ۲۳ ▪️شبکه دو: سخنرانی حجت الاسلام سعیدی و مداحی عباس حیدرزاده، حرم مطهر حضرت معصومه (س) ساعت ۲۳:۳۰ ▪️شبکه سه: سخنرانی حجت الاسلام انصاریان، حسینیه همدانی‌ها ساعت ۲۳:۳۰ ▪️شبکه چهار: سخنرانی حجت الاسلام میرباقری و مداحی حسن شالبافان، مسجد جمکران ساعت ۱۲ بامداد ▪️شبکه پنج: سخنرانی حجت الاسلام حمید میرباقری و دعاخوانی غلامرضازاده و زین العابدین/ حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) ساعت ۲۲ ▪️شبکه قرآن: سخنرانی آیت الله رئیسی، حرم امامزاده صالح (ع) ساعت ۲۳:۳۰ ▪️شبکه آموزش: سخنرانی حجت الاسلام هاشمیان و مداحی احمد شربیانی و خلف زاده، حرم مطهر امام خمینی (ره) ساعت ۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکین به ولایته علی بن ابی طالب💚 شنیدن و دیدن فضائل امیرالمومنین (علیه السلام) کفاره گناهان است علت خلق زمین ای پدر خاک تویی! 🚩جلسه زیارت عاشورای خواهران خادم الزهرا(س) استان همدان 🆔 @khaharankhademozahra
باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن... *علی زمانیان*