سلام
کجای کاری؟
هدفگذاری کردی؟🎯🎯🎯
برنامه هاتو نوشتی؟📝📝📝
میدونی مشکلمون چیه که به هدفهامون نمیرسیم؟
-عادت!
ماعادت کردیم به همین زندگی که داریم
یه ریتم یکنواخت که ما دست به ترکیبش نمیزنیم
مگه اینکه اتفاقات دنیا اونو عوض کنه!
درجریان باش که دنیا داره کارخودشو میکنه ومنتظر مانمیمونه
درجریان باش که جمعه ۲دی فقط یکبار میادو تکرار نداره!
زمان منتظر کسی نمیمونه!⏱⌛️🕰⏳⏰
پس
بسم الله
واسه رسیدن به هدفمون امروز یه مانور داریم
-کارهای امروزتو بنویس
لطفا یه برنامه واقعی
همون کارهایی که هرروز انجام میدی
ریز به ریز
-اولویت بندی کن!
کارهارو به ترتیب اهمیت بنویس وانجام بده
جلو کارهایی رو که انجام دادی یه تیک بزن✅
خودتو اذیت نکن که به همه کارهات برسی ولی
تلاشتو بکن...
قبلش نیت کن کن کاراتو برای رضای خدا انجام بدی.
کمکت میکنه
مطمئن باش...
ی زردوزی قوی باش
#مثبتانه به قلم استاد کاوند
.
این داستان واقعی است❗️
پنجره ها رو می بندم تا گرد وخاک نیاد تو خونه
تازه همه جارو تمیز کردم🤦🏻♀
آخه الان وقت اومدن باد بود⁉️🌪😡😢
دوباره دستمال رو بر میدارم و باحرص روی میز میکشم😤
آخیششش..
کارام بالاخره تموم شد...
خسته جلوی تلویزیون دراز میکشم...
کارشناس درحال حرف زدنه...
-همه چیز این دنیا نعمته
منتها ماباید درست استفاده کنیم وگرنه کفران نعمتشو کردیم
آب نعمته ماباید درست استفاده کنیم
درد❗️
درد هم یه نعمته ❗️
یه جستجوی ساده میخواد🔍
بعد تویِ بنده برای خدا تکلیف معلوم میکنی؟🤭
هرروز شکوه وشکایت...
خدایا اینو بده ‼️
الان بده‼️
خدایا چرا اینو دادی⁉️😠
چرامن⁉️😢
خدا به حرف من گوش نمیده❗️ 😭😒
«وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»؛ شکر نعمت هایم را به جا آورید و ناسپاسی نکنید.‼️
همه چیز نعمته به خدا
قشنگ نگاه کن 😍
همه چیز این دنیا قشنگه
توخوب نگاه کن
بعد میبینی چرا حضرت زینب میگه
مارایت الا جمیلا... چیزی جز زیبایی ندیدم
همش زیبایی دیدم...
دخترم میاد میزنه شبکه پویا😒
🔅🔅🔅
بارون گرفت🌧🤦🏻♀
باز شیشه ها لک شدن😕
😱بدو بدو لباسا رو از روبند جمع میکنم
خداروشکر چقدر هوا خوب شد🙄🤷🏻♀☺️
صدایی توسرم میگه
-امروز باده
به خاطر اونه😐
پلک میزنم😌😁
خدایاشکرت بارون اومد🤷🏻♀
درختا یه آبی خوردن
هوا تمیز شد
دود ودم رفت
بارون بند اومده
چه هوااایی شده
جون میده بری پیاده روی
هوای دونفره اس😍😁
بادخترم دوتایی میریم پارک پیاده روی
اومدیم خونه ...🏡
کلید رو ميندازم تو در وهمینجوری به دخترم میگم
نمیدونم چرا امروز صدای اذان تاخونمون میاد🕌
یه صدایی توسرم میگه:
-باده
به خاطر اونه😐😏
چقدر خوبه😍
خدایا شکرت🤷🏻♀😊
درو باز میکنم ...
چند تا برگ با خاک میاد تو حیاط
حیاطو تازه جاروکردم😂
خدایاشکرت 🤷🏻♀😜😁
امروز میخوام قشنگ نگاه کنم❗️
خدایا
بعد از نگاهت بااین عاشقانه های بیقرار چی کنم؟❤️
#مثبتانه
#واقعی
.
✍به وقت قلم استادفاطمه کاوند
جنگ تموم شد
حسین کشته شد
همه چیز تموم...
نه تازه شروع شده..
عمرسعد سرها رو بین قبایل تقسیم کرد تا به نیت قربت!! پیش ابن زیادببرند..
ظهرشد
شترها رو بیااارییید...
دستاشونو بازنجیر ببندید..
**
کاروان اسرا رواز کنار قتلگاه عبور دادند...
جنگ هنوز تموم نشده به زن وبچه های بی دفاع هم رحم نمیکن
دوباره صدای شیونشان بلند شد...
حق دارن..
کشته های هزارپاره...
دشت پر از نیزه
به جای نی زار نیزه زاره...
به فدای کسی که نه امیدی به اومدنشه نه مجروحه که امیدی به خوب شدنش باشه
به فدای کسی که تشنه شهید شد.
همه بچه ها هستن؟
علی هنوزم تب داره...
رقیه بی حاله...
رباب
رباب خوبی؟
محکم باش...
به بقیه زن ها روحیه بده
اون ها به مانگاه میکنن ...
آه مادر
مادر کاش بودی وکمی در آغوشت آرام گریه میکردم ...
برای چه کسی گریه کنم
برادرانم ؟
طفلان کوچکش؟
یادگار حسن؟
برای این بدن های هزارپاره که
مظلومانه هرجایی افتادند؟
آخر کسی که درآغوش پیامبر بزرگ شد را چگونه به سمّ اسبها سپردید؟
برای که گریه کنم؟
نه نه الان وقتش نیست.
دشمن منتظر شکستن ماست...
مردم هنوز مارا نمیشناسند
تا شام راه زیاد است...
چهل منزل...
تشنه...
بیابان پر از خار...
به قربان لبهای تشنه ات برادر چه زیبا قرآن میخوانی...
تازه همه چیز شروع شده...
بلند شم نماز بخوانم...
بیاامروز ماهم مثل زینب
امیدمون به خداباشه
یکم حواسمون به نمازمون باشه
یکم حواسمون به حرفها وحجابمون باشه
وقتی بچه هامون بهانه میگیرند ،آرومشون کنیم...
یکم محکم باشیم
چه فایده حسین رو دوست داشته باشیم ولی یزیدی زندگی کنیم
لشگر یزیدم پر بود از کسایی که حسین رو دوست داشتن ولی برق سکه ها وترس از عبید الله اونا رو ساکت کرد
امروز کمتر غر بزنیم
کمتر شاکی بشیم
کمتر به خدا و کاراش گیر بدیم...
کمتر نگران آینده باشیم...
فقط کمی،کمی شبیه زینب باشیم
#مثبتانه
.
.
✍به قلم استادفاطمه کاوند🛑👇
میگن بااون آدما قشنگتر میشن
درسته ❕
ولی بنظرمن باید طبیعی باشه نه مصنوعی
این رفتار یک حالت همه پسنده
ولی هرچیزی جای خودشو داره
نمیشه آدم بالباس تو خونه بره بیرون
هرچند بعضیا این کارو انجام میدن🤦🏻♀
نمیشه وسط یه جلسه مهم همش بخندی😁
یا وسط عزاداری😁
تصور کن
آدم ناراحته:😞
یکی:😁
عصبانی هستی:😡
یکی:😁
تصورشم آدم رو عصبانی وناراحت میکنه🤦🏻♀😁
خلاصه به نظر من
خنده خوبه😁
گریه هم خوبه 😁
اخم هم خوبه😁
ولی هرچیزی سر جاش
بگرد جاشو پیدا کن😁
میدونی عدل یعنی چی⁉️
انصاف❕
هرچیزی رو سر جاش گذاشتن❕
بازم بنظر من هر چیزی رو با مهربونی سر جاش گذاشتن میشه عدل🤓
یعنی چی⁉️
ببین
مثلا خونه به هم ریخته اس
چکار باید انجام بدیم؟
مشخصه باید مرتب وجمع وجور شه
هر چیزی بره سر جاش
بعدش چه احساسی بهت دست میده؟
خوشحال میشیم دیگه😌
بعضی ها بعضی ها بععضی ها
خونه رو که میخوان جمع میکنن:😖
کوسن ها رو پرت میکنن رو مبل:😤
پای ظرفشویی:😫😣
کارها تموم میشه همه چی میره سر جاش اینا😡
آب خوردی لیوان سر جاشش😒
تازه جارو کردم نریزز😣
لباساتو بزار سر جااش😡😭
بیچاره بچه هاو آقای خونه😢🤯
همه چیز سر جاشه جز اخلاق این بعععضی ها😁
خودشون به هم ریختن🤦🏻♀😁
جانم برات بگه همه چیز رو با مهربونی بزار سرجاش
این دفعه خواستی خونه رو مرتب کنی امتحان کن
بخند مهربون باش
حتی با وسایل اطرافت...
اینا رو گفتم که بگم خنده خوبی
ولی لبخندی که از ته دلمون باشه وسر جاش وبه موقع...
آهای خانومی که میری بیرون با اون وضع ...
آهای آقایی که میری بیرون با اون وضع...
بیرون جاش نیست 🤗
شاید در ظاهر خوشگلی🥰
ولی خیلی نامهربونی میکنی 🤨
درحق خودت 😔
یه عالمه انرژی ناپاک ومنفی جذب میکنی😣
درحق همسر وخانواده ات!😕
حتی اگه اونا راضی باشن😟
درحق بقیه مردم 😞
ودر حق خدااا🥺
بنظرتون اینجا جاش بود که گفتم؟🤔
طولانی شد
لطفا امروز همه چیز سر جاش☺️
#مثبتانه
چقدر طولانی بود
چقدر سخت گذشت
خدایا مرا از زبان و نگاه طعن آمیز مردمان نجات ده
کاش بیش از این مرده بودم و به کلی فراموش می شدم
مگر من چه کردم با این نامردمان؟
خداوندا به تو پناه می برم ...
ندایی آمد...
برخیز به مکانی دور برو....
برخاست!
در حالی درد نگاه ملامت بار مردم از دردی که برجانش افتاده بود سخت تر بود
به هر زحمتی بود خودش را به بیرون از شهر کشاند!
نگاهش به نخل خشکیده افتاد
چشمه چشمانش جوشید...
*************************************
صدایی گوش نواز آن سکوت رخوت بار را شکست...
قطره اشکی غریبانه از گوشه چشمانش خزید
جهان کوچکش پر شد از گرمای لطیف دستانی که خدا را ستایش می کرد...
انگار کسی در گوشش گفت:
همه را رها کن
شاخه خرما را تکان بده!
چیزی نگذشت
شاخه خرما تکان خورد
نخل هلهله ای کرد و خوشه های خرما دامانش را پر کرد...
برخاست
این بار با زانوانی لرزان ولبانی خموش...
کسی که ظرف آبی را بر دوش داشت
نگاهش به او افتاد:
چهره در هم کشید
ناسزایی گفت و رفت
زنان دورش حلقه زدند و او را به باد حرف زشت و کنایه گرفتند و نیشتر سخنان و نگاههای سرزنش بارشان تا استخوانش رسوخ کرد...
فرزندش را در آغوش کشید و سکوت کرد...
این بار عیسی به سخن آمد...
-: «وای بر شما! آیا به مادرم نسبت ناروا میدهید، من بنده خدا هستم، خداوند به من کتاب داده، سوگند به خدا بر هر یک از شما به خاطر تهمتی که به مادرم میزنید، حد جاری میکنم
من پیامبر خدایم من مایه برکتم هر کجاباشم
او مرا به نماز وزکات و مهربان نسبت به مادرم سفارش کرده...
واین گونه عیسی شد منجی مادرش...
مریم برای رسیدن به خدا راه سختی را پشت سر گذاشت ....
او با آبرو واصالت خانوادگی امتحان شد
چه امتحان سختی...
وچه پایان شیرینی...
هیچ گاه تنها نیستیم
خدا همیشه باماست
گاهی سکوت بهترین جواب است
وخدا ما را کافی است....
ومریم زنی عفیف وپاکدامن بود
نه چون باور مسیحیت امروز...
وسلام بر مسیح آن گاه که زاده شد
آن گاه که به دیدار پروردگارش رود
وآنگاه که برانگیخته شود...
#مثبتانه
.
به وقت قلم استاد فاطمه کاوند👇👇
تمام این روزها را درگیر بودم
شب چله
روزمادر و...
انگار دائم باید بدو بدو داشته باشم
خدایا کمی آرامش...ن
خسسسته شدم
دخترم میگه مامان شب چله چیه
شب یلدا !
ولی من شب چله رو بیشتر دوست دارم چه حکمتیه که دارن یکی یکی اسمها رو عوض میکنن...
نکنه شب چله رو هم به نام خودشون کنن مثل مولانا و چوگان و ابن سینا
تازگیام دنبال تنب ها و ابو موسی هستن..😐
چقدر توسرم همه چیز قاطی پاطیه
خدایا خسته ام...
دلم میخواد برم یه جایی...
دوطرف رو موکب زدند
بوی اسپند و گلاب میاد
همه جور آدمی پیدا میشن
هرکسی یه تیپی داره
جوونهای امروزی که بعضی ظاهرشون رو نمیپسندند
شلوار لی و تی شرت گشاد و خالکوبی...
دخترا وخانومای کم حجاب که بعضی هاشون
رنگ موهاشون پیداست...
خانومای چادری ولی بیشترند خداروشکر
پیرمردی که پیداست عربه...
دختر بچه بامزه ای که از گردن مادرش آویزونه
پسربچه ای که با لیوان یکبار مصرف آبش
فوتبال بازی میکنه و با یک شوووت و توی دروازه ...
لیوان رو توی سطل زباله هدایت میکنه چه گلییی...
صدای فردوسی پور میاد توذهنم...
ولی حرکتش قشنگ بود قشنگ لیوان رو انداخت تو سطل زباله ...
حرکتش مثل علی کریمی بود...
شادی بعد از گلش معرکه اس...
انگار گل فینال جام جهانی رو زده
منم صداها و تصاویری که یادم افتاده بود همراه پسرک به سطل زباله هدایت میکنم
هرکسی لیاقت نداره ذهن ما جایی رو اشغال کنه!
میرم جلوتر...
چندتا طلبه ی جوون هم باهم اومدند
بعضیاهم با خانواده هاشون
نمیدونم چرا از دیدن جوونهایی که عمامه پوشیدند خوشحال میشم
این روزها از دیدن دخترا وخانومایی که چادر دارند بیشتر کِیف میکنم خصوصا از بعد غائله زن و زندگی...
بنظرم خیلی شجاعت میخواد...
چرا این روزها کوچکترین تصویری من رو یاد اتفاقات دیگه میندازه؟🤦🏻♀
جالبه هنوزم لاتهای قدیم هستند
بااون کلاه و تسبیح ...
خداکنه مَرامِشونم داش مشتی باشه...
هست حتما هست اگه نبود که الان اینجا نبودند...
خانوم مسنی هم عصا میزنه و میره
ماشاءالله چه تند میره!
زن وشوهری هم که درحال حرف زدن باهم هستند،آروم آروم باهم میرن معلومه هم رو خیلی دوست دارند
انگار دوست دارند این مسیر دیرتر تموم شه...
واقعا قشنگه...
خودمونیم گلزار شهدا شبیه مسیر پیاده روی اربعین شده...
هرچی باشه حاج قاسم از ماست
چند تا خارجی ازکنارم رد میشن
خنده ام میگیره
نه حاج قاسم از همه است...
دختری از باباش بيسکوئيت میخوااد
باباش میره تا براش ...
یه دفعه انگار همه چیز...
چشمامو باز میکنم ...
خدایاااا چی شده...انگار ....
همه دارند می دوند...
صدای جییغ...
تنها چیزی که تو چشمه...خونه
خودمونیم گلزار شهدا مثل کربلا تو روز عاشورا شده
چادرم پر از خاکه
دوست دارم همین جا باشم چشمامو میبندم...
هرکسی دنبال کسی میگرده...
روی کاغذ نوشته:
دختری با کاپشن صورتی وگوشواره قلبی...
یاد اون دختر بامزه میفتم که بغل مامانش بود...
خوش به حالت ریحانه خانوم...
چشمامو میبندم...
یه چیزی تو گلومه ...
کاش اشکام بیاد...
کاش الان یه کاغذم بود که روش نوشته بود
زنی باچادر خاکی...
به عکس حاج قاسم نگاه میکنم
شرمنده حاجی
خیلی بدهکاریم...
اندازه همه دنیاااا
شما چندسال خواب به چشمات نیومد و اون وقت من...
کاش یکی پیدا شود قصه تو را بنویسد
یکی پیدا شود آن را بسازد
اندازه سالهاااا فیلم و محتوا داریم
ماقهرمان داریم..
مارا چه به جومونگ و بت من...
ما تو را داریم
این همه شهید خفته در خاک...
امام حسین...
اگه هالیوود وبالیوود تو را داشتند ببین چه میکردن ...امام خمینی و حاج همت و دوران و....کنار
کاش خدا چند تا حاج قاسم می آفرید تا همه کم کاری ها را جبران کند...
دیگه خسته نیستم
آرومم
ولی ....
حاجی شرمندم...
#مثبتانه
#کرمان