eitaa logo
خاکریز انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
29.5هزار ویدیو
13 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم♥️ #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #خاک_ریز_انقلاب جهت ارتباط، انتقاد، ارسال پیام👇 @adminkhakreeze
مشاهده در ایتا
دانلود
با ذکر صلوات رو تصویر زیر کیلیک کنید ❤️🌹 🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۹ و ۱۰ 9⃣ رضایت از پدر و مادر روزی از قنات ملک برمی گشتیم.حالتی به ایشان دست داده بود . گفت: حسرت به دلم مونده .من از مادرم رضایت گرفته‌ام که آیا برای او فرزند خوبی بوده ام ؟ ولی از پدرم غفلت کردم نتونستم این رضایت رو از ایشون بگیرم . گفتم :خداوند به شماعزت داده .گفت : به شما هم تاکید می‌کنم که از پدر و مادر خود رضایت بگیرید . راوی : ابراهیم شهریاری فرمانده گردان ۴۲۰ لشکر ۴۱ ثارالله 🔟 بیت المال حاج قاسم در حفظ بیت المال ، کوشا و سخت گیر بود و به پسرش رضا که برای حفاظت از جان پدر، بدون اجازه خودروی بیت المال را برداشته و دو کیلومتر به سراغ او در حسینیه ثارالله آمده بود، به شدت تذکر داد و گفت : چون بدون اجازه اومدی، باید پیاده برگردی. راوی : محمدرضا حسنی سعدی ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⠤⣒⠒⠤⣴⣶⣦⡀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⡠⢎⡀⣶⣾⣲⣧⣬⣙⣻⣖⢷⡄⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⢠⠃⣤⣾⣯⡥⢴⣦⠴⡛⡻⢿⡿⢯⣿⡄⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢰⣯⣾⣿⣿⣿⣯⣭⠁⠀⠀⠈⠂⠅⢤⣿⣿⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⣷⡟⠀⠉⠛⠉⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠱⣬⢿⣿⡆⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢻⡇⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠌⠟⡠⢧⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠈⢿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣠⣀⡀⠀⠀⠀⠸⠿⢸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠈⢁⠀⠀⠀⠀⠀⡴⢛⣩⣤⡄⠀⠀⠀⠄⠀⠸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠘⢟⣻⢿⣧⠀⠀⠟⠒⠊⠀⠀⠀⠀⠄⠀⠄⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠉⠈⢹⠀⠀⢀⡀⠀⠈⠁⠀⡈⠀⠀⠀⣀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠐⡀⠀⢇⠀⢀⡠⠟⠢⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⣦ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠐⡀⡼⠉⢉⣀⣠⣤⡀⠀⠀⠀⠀⣴⣿⣿⣿⣷ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠁⠀⠰⠛⠉⠁⠀⠈⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⡀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣿⣿⣦⣀⣤⣤⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم ✅ با سلام خدمت همه شما همراهان بزرگوار هر شب قسمتی از کتاب خاطراتی از شهید را با هم مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱۱ و ۱۲ 1⃣1⃣ بوسیدن ک پای مادر حاج قاسم می گفت : همیشه دلم می خواست کف پای مادرم رو ببوسم، ولی نمی دونم چرا این توفیق نصیبم نمی شد. آخرین بار قبل از مرگ او که آمدم قنات ملک، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پایش را بوسیدم. با خود فکر کردم،حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. قطره قطره اشک از چشم حاجی می‌چکد روی صورتش، آرام دستش ر ا بالا می آورد، اشک‌هایش را پاک می کند و لب می‌زند. نمی‌دونستم دیگه این پاهای خسته رو نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. خیلی از جوان ها قد و بالا که پیدا می‌کنند، مدرک و قدرت و زیبایی که نصیبشون می‌شه، دیگه ادب و احترام رو کنار می‌ذارن. اولین گام انسانیت، فهم رموز عالمه و والدین رمز بزرگ سعادت فرزندان هستند. 2⃣1⃣ همه‌ی دل خوشی من فرش کوچکی انداخت گوشه ی حیاط خانه‌ی پدری‌اش توی آفتاب. پیرمرد را از حمام آورد روی فرش نشاند. سرش را خشک کرد. دست و‌ پیشانی اش را بوسید و گفت: همه‌ی دل خوشی من تو این دنیا پدرمه. دوباره پیشانی‌اش را بوسید. راوی : احمد ایزدی ، نشریه معراج اندیشه ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم ✅ با سلام خدمت همه شما همراهان بزرگوار هر شب قسمتی از کتاب خاطراتی از شهید را با هم مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱۳ و ۱۴ 3⃣1⃣ غصه نبوسیدن کف پای پدر حاج قاسم پس از فوت پدرشان خطاب به من و دیگر دوستان که همراهش بودیم، گفت: پدرم مارو با نون زحمت کشی بزرگ کرده. من همیشه دست و پای پدر و مادرم را می‌بوسیدم و این جوری از اونا تشکر می‌کردم، ولی یه آرزو داشتم که به دلم موند. من نتونستم کف پای پدرم رو ببوسم. حالا پدرم از دنیا رفته و دیگه موفق به انجام این کار نخواهم شد. دلم خیلی از این موضوع غصه داره. راوی : حمید حسنی سعدی، همرزم سردار سلیمانی 4⃣1⃣ صبر و حوصله حاج قاسم در خانه هم با صبر و حوصله و خوش اخلاق بود. خیلی از ما مردها اگر با خانم بچه ها بخواهیم جایی برویم و آن‌ها کمی دیر آماده شوند ، شروع می‌کنیم به غر زدن. اما حاجی وقتی می‌خواست با خانم بچه‌ها جایی بروند با توجه به شرایطی که ایشان داشت و باید مواظب بود خدایی نکرده اتفاقی نیفتد و زود حرکت کنند ، با خیال راحت توی ماشین می‌نشست و وقتی خانواده‌اش می‌آمدند با خوشرویی می‌گفت : بفرمایید ! راوی : حمید حسنی ، همرزم سردار ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⠤⣒⠒⠤⣴⣶⣦⡀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⡠⢎⡀⣶⣾⣲⣧⣬⣙⣻⣖⢷⡄⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⢠⠃⣤⣾⣯⡥⢴⣦⠴⡛⡻⢿⡿⢯⣿⡄⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢰⣯⣾⣿⣿⣿⣯⣭⠁⠀⠀⠈⠂⠅⢤⣿⣿⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⣷⡟⠀⠉⠛⠉⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠱⣬⢿⣿⡆⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢻⡇⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠌⠟⡠⢧⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠈⢿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣠⣀⡀⠀⠀⠀⠸⠿⢸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠈⢁⠀⠀⠀⠀⠀⡴⢛⣩⣤⡄⠀⠀⠀⠄⠀⠸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠘⢟⣻⢿⣧⠀⠀⠟⠒⠊⠀⠀⠀⠀⠄⠀⠄⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠉⠈⢹⠀⠀⢀⡀⠀⠈⠁⠀⡈⠀⠀⠀⣀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠐⡀⠀⢇⠀⢀⡠⠟⠢⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⣦ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠐⡀⡼⠉⢉⣀⣠⣤⡀⠀⠀⠀⠀⣴⣿⣿⣿⣷ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠁⠀⠰⠛⠉⠁⠀⠈⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⡀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣿⣿⣦⣀⣤⣤⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم ✅ با سلام خدمت همه شما همراهان بزرگوار هر شب قسمتی از کتاب خاطراتی از شهید را با هم مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱۵ و ۱۶ 5⃣1⃣ سفارش به فرزند دخترش زینب در دانشگاه شهید بهشتی تهران درس می خواند. به کسی نگفته بود، دختر سردار سلیمانی است. استادی در روند تحصیلش مشکل ایجاد کرد. حاج قاسم وقتی مطلع شد، نقش پدری را تمام و کمال اجرا کرد و گفت: دخترم برای حل مشکلات نگویی که دختر من هستی، خیلی‌ها برای رسیدن به شهرت تلاش می‌کنند. شهرت هم پول می‌آورد، هم مقام و جایگاه و هم قدرت. شهرت یک جور شهوت است ؛ شهوت مقام و پول و قدرت. 6⃣1⃣ مهمان مادر شهید روزی به همراه حاج قاسم به دیدار شهید هندوزاده رفته بودیم. آن روز حاجی پرواز داشت. مادر شهید گفت : باید ناهار پیش ما بمونید. _ باید برم، تازه دیرم هم شده. _ فردا بیایید تا براتون آبگوشت درست کنم.تایید کرد که حتما بیایید. حاج قاسم اندکی سکوت کرد ولی به هر حال پذیرفت. به ایشان گفتم شما که عجله داشتید! گفت: نتونستم. نمی‌خواستم مادر شهید رو از دست خودم ناراحت کنم. خانواده را فرستادند تهران و روز بعد همراه همسرشان به خانه شهید هندوزاده رفتند و میهمان شدند. راوی : ابراهیم شهریاری فرمانده گردان ۴۲۰ لشکر ۴۱ ثارالله ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
هدایت شده از خاکریز انقلاب
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم ✅ با سلام خدمت همه شما همراهان بزرگوار هر شب قسمتی از کتاب خاطراتی از شهید را با هم مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱۷ و ۱۸ 7⃣1⃣ تعبیر رهبری در مورد حاج قاسم بچه های شهدا را برده بود دیدار حضرت آقا. دختر خودش هم بین آنها بود. موقع معرفی گفته بود : دخترم زینب کنیز شماست. آقا فرموده بودند : نه ، ایشان دختر شهید زنده حاج قاسم سلیمانی هستند. 8⃣1⃣ برکت وقت وقتی به کرمان می آمد بعضی اوقات تعجب می‌کردیم که وقتش چقدر برکت دارد که می‌تواند به خانه چندین شهید سر بزند. می‌گفت : هر وقت به خونه‌ی مادر دو شهید هندوزاده میرم آرامش می‌گیرم، خستگی‌ها از یادم میره. راوی : محمدرضا حسنی سعدی دوست و همرزم شهید ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم ✅ با سلام خدمت همه شما همراهان بزرگوار هر شب قسمتی از کتاب خاطراتی از شهید را با هم مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید👇🏻🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱۹ و ۲۰ 9⃣1⃣ ناجی یک روز قرار بود برویم سرکشی از خانواده‌های شهدا حاج قاسم از من پرسید: کجا میریم ؟ -می ریم خونه ی شهید موحدی. -مصطفی موحدی؟ -بله -مصطفی موحدی و منصور همایونفر تو بیمارستان قائم مشهد، بیست روز بالای سر من بودند. منو نجات دادند ، ناجی من بودند. رفتیم پیش مادر شهید موحدی. روی ویلچر نشسته بود.حاج قاسم ویلچر را از دست برادر شهید گرفت و گفت : می خواهید همه ثواب‌ها را خودتون ببرید؟ مادر شهید را با ویلچر داخل ساختمان برد. دو زانو با ادب کنار او نشست و گفت : مادر! پسر شما ناجی من بود. راوی : محمدرضا حسنی سعدی دوست وهمرزم شهید 0⃣2⃣ شهید لنگری زاده رفتیم منزل مادر شهید لنگری زاده. هنوز دم در ایستاده بودیم، سردار حواسش نبود. مادر شهید میخواست پایش راببوسد. حاج قاسم متوجه شد و سریع خودش را انداخت روی زمین. توی خانه که رفتیم، گفت : شهید لنگری زاده‌ی شما اگر اون جوری مقاومت نکرده بود، چهل نفر از بچه های ما شهید می شدند و منطقه‌ی بزرگی رو از دست میدادیم. راوی : محمد رضا حسنی سعدی دوست و‌همرزم شهید ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4223008789Cd05cea822f
🌹🌹 کتاب ۲۰۰ خاطره از شهید خاطره‌ی ۱ و ۲ ✅ فصل اول ؛ کودکی و نوجوانی 1⃣ خشت مدرسه حاج قاسم دوران ابتدایی را در روستای قنات ملک به پایان می رساند و تا کلاس نهم در رابر درس می خواند . سال ۱۳۴۳ معلم مدرسه می‌گوید : پدر هر بچه ای باید دویست خشت بزند تا مدرسه ساخته شود. پدر سردار به جای پدر بچه هایی که نمی‌توانستند خشت بزنند هم خشت می‌زد تا مدرسه زودتر ساخته شود. حاج قاسم هر روز پانزده کیلومتر تا رابر پیاده میرفت تا درس بخواند. راوی : رضا دوست محمدی ، دوست و از اهالی روستای قنات ملک 2⃣ گرد نان پدر چه می گردی؟ برخورد تربیتی پدر حاج_قاسم (مرحوم حاج حسن ) بافرزندش بسیار موثر بود.ظاهرا صحبت شده بود که از اول مهرماه برای مدرسه رفتن در رابر دوچرخه ای برای او خریداری شود که شرایط مالی اجازه نمی دهد پدر به پسر عزیزش درخصوص خرید دوچرخه می گوید: گرد نان پدر چه می گردی؟ پدر خویش باش اگر مردی! راوی: محمدرضا حسنی سعدی دوست و همرزم شهید ادامه دارد ... ⭕️ کپی بهمراه لینک بلامانع است ✔️به کانال خاکریز انقلاب بپیوندید ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄     @khakreezeenghelab ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄