🔅#چراغ_راه ۳ [وصایای شهیدان]
✍ شهید سیدمجتبی علمدار: وصیت میکنم به قرآن...
#وصیت|به همهی شمایی که این صفحه را میخوانید وصیت میکنم قرآن را بیشتر بخوانید، بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید، بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد، نه زینتِ طاقچه های منزلتان.بهتر است قرآن را زینتِ قلبتان کنید...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۳) با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#انس_با_قرآن #آرامش #شهید_علمدار #شهدای_مازندران #مزار_گلزارساری
💢#خاکریزخاطرات ۱۳
🔸رزمندهای که لحظهی شهادت، درس بزرگی به دوستش داد
#متن_خاطره|بدجوری زخمی شده بود.
وقتی رفتم بالای سرش ، دیدم داره نفس نفس میزنه
بهش گفتم: زنده ای؟
گفت: هنوز نه ...
خشکم زد...
تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره.
او زنده بودن رو تویِ شهادت می دید و من ...
👤 نام رزمنده در منبع نیامده است
📚منبع: سالنامه شمیم یار ۱۳۹۱
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهادت #آرامش #دنیا #شهادت_طلبی #ویژه_یادمانشهدا
.
🔸بُرشهایی از زندگی شهید سیدعلی حسینی
🌼 #روزه|از هشت، نُه سالگی روزه میگرفت. برا اینکه اذیت نشه، تصمیم گرفتم سحر بیدارش نکنم. اما بدون سحری روزه گرفت و گفت: اگه بیدارم نکنید، باز هم بدون سحری روزه میگیرم.
🌼 #آرامش|هروقت مشکل یا ناراحتی براش پیش مییومد، وضو میگرفت و دو رکعت نماز میخوند. بعد هم دراز میکشید و دقایقی چشماش رو میبست و میخوابید. بیدار که میشد اثری از ناراحتی توی چهرهش نبود.
🌼 #اهلعمل|جاذبه داشت و سربازها و نیروها خیلی ازش حرفشنوی داشتند و حاضر بودند براش جان بدهند. میگفت: اگر میخواین حرفتون به دلِ مردم بنشینه و بهش عمل کنند، باید خودتون مردِ عمل باشید.
🌼 #بیتالمال|توی ماموریتها با اینکه پول کافی در اختیار داشت، اما همیشه غذاهای ساده مثل نون و تخممرغ و ... میگرفت. میگفت: پول بیتالماله و باید اون دنیا جواب بدیم. هیچوقت حتی مسافرخونه هم نبرد ما رو، چی برسه به هتل. همهش یا توی پادگانها میخوابیدیم یا توی ماشین. به شوخی میگفت: اینطوری امنیت ماشین هم حفظ میشه.
🌼 #خاکی|باهاش کار داشتم و رفتم پادگان شهید بهشتی. تصورم این بود که اتاق مسئول اطلاعات عملیات حتما میز و صندلی آنچنانی و بند و بساط زیادی داره. اما وقتی سراغشو گرفتم؛ گفتند: اونی که کنار تانکر ظرف میشوره، سیدعلی حسینی فرمانده اطلاعات عملیاته.
🌼 #پیشبینی|یه روز در جمع فرماندهان گفت: جنگ تا ۶ماه دیگه تموم میشه. توی دفتر هم نوشت. همه تعجب کردند؛ اما حدود ۶ماه بعد در حالیکه سیدعلی شهید شده بود، جنگ تمام شد.
📚منبع: ایثارنامه؛ جلد ۴۹
@khakriz1_ir
#شهید_حسینی #شهدای_خراسانرضوی #مزار_بهشترضا
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۸
🔸جملهی عجیب شهید زینالدین در وصف شهید ایمانینسب + تنها چیزی که شهید را عصبانی میکرد
#متن_خاطره|شهید مهدی زینالدین بعد از شهادت نوروزعلی گفت: اگه ده نفر مثل شهید ایمانینسب داشتم، تا بغداد پیش میرفتم... آرامش عجیبی داشت؛ طوری که با نگاه به چهرهاش آروم میگرفتی. فقـط وقتی عصبـانی میشد که نیروها برای انجام کاری بگن: اینکار رو نمیشه انجـام داد؛ و یا کسی بگه: فلان مأموریت شـدنی نیست و امکانات لازم رو نداریم... نوروزعلی در جواب این حرفها میگفت: کار نشد نداره؛ باید از کمترین امکانات بیشترین بهره رو ببریم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید نوروزعلی ایمانینسب
📚 منبع: خبرگزاری دانشجو “ گروه فرهنگی”
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_ایمانینسب #شهدای_سمنان #پرکاری #آرامش #تلاش #پشتکار #شهید_زینالدین #مزار_گلزارسرخه