eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.4هزار دنبال‌کننده
438 عکس
81 ویدیو
0 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸چند روایت از شهیدی که نوجوانان در تشییع او غش کردند/قسمت‌دوم 🌼|رفته بود یه اداره برا دیدن دوستِ کارمندش. اونجا آقایی رو دید که از حرفاش معلوم بود بخاطر مشکل مالی‌ می‌خواد از جایی نزول بگیره. حاج‌عباس با اینکه اون آقا رو نمی‌شناخت، بهش کمک کرد و نذاشت کار به جایی برسه که اسیرِ پولِ نزول بشه. اونقد هم مخفیانه اینکار رو کرد که پسرش میگه: ما تا مدتها بعد از شهادتش هم از این ماجرا خبر نداشتیم. 🌼|حاج‌عباس فوتبالیست بود و با هم می‌رفتیم فوتبال. اون ایام توی مدرسه‌ یکی از دوستای دخترم بهش گفته بود که پدرش دوربین داره و توی خونه ازشون فیلم گرفته. دخترم هم اومد و این قضیه رو برام تعریف کرد... یه صبح جمعه که داشتیم با حاج‌عباس می‌رفتیم زمین چمن؛ ترک موتورش این قضیه رو براش تعریف کردم... از فوتبال که برگشتیم، حاجی بهم گفت: یکی دو ساعت دیگه میام دنبالت بریم نماز جمعه... ظهر داشتم آماده می‌شدم که حاج عباس اومد.گفت: یا الله بگو می‌خوام یه سر بیام توی خونه... دیدم حاجی رفته دوربین فیلمبرداری جور کرده. دخترم خیلی خوشحال شد و شب براش جشن تکلیف گرفتیم و فیلمبرداری کردیم 🌼|وقتی فرزند شهیدی می‌خواست کنکور بده؛ انگار خود حاجی کنکور داشت؛ دنبال جزوه می‌دوید و... همسر شهید میگه: روزهای آخر دائم سفارش بچه‌های شهدا رو می‌کرد و می‌گفت: نگران بچه‌های خودم نیستم، چون تو هستی؛ اما بچه‌های شهدا امانت همرزمان ما؛ و نورچشم هستند. 🌼|اونقد دانش آموزا دوستش داشتند که تشییعش پر بود از دانش‌آموز. حتی چند تا دانش‌آموز توی تشییعش غش کردند.