تشنگی امانش را بریده بود
از خط بر می گشت
روزه بود
به سنگر که رسید اذان را گفتند
آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد
#لب_های_تشنه_حسین علیه السلام
لیوان را از دستانم گرفت و به دم #سنگر رفت
منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید
سوت خمپاره ایی آمد ...
گرد و خاک شد
چشمانم را که باز کردم
او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب😔
http://eitaa.com/khaterat_shohada
تشنگی امانش را بریده بود
از خط بر می گشت
روزه بود
به سنگر که رسید اذان را گفتند
آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد
#لب_های_تشنه_حسین علیه السلام
لیوان را از دستانم گرفت و به دم #سنگر رفت
منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید
سوت خمپاره ایی آمد ...
گرد و خاک شد
چشمانم را که باز کردم
او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب😔
http://eitaa.com/khaterat_shohada
📖 #خاطرات_شهدا
✳️ بابای بی سر😢
🔸اسمش #بابازادگان بود. صداش ميزدن «بابا»؛ ديگر حوصله «زادگانش » رو نداشتن. گاهي هم سر به سرش ميذاشتن
🔹صدا ميزدن «بابا...»
وقتي بر ميگشت #سينه ميزدند و ميگفتن: «قربان نعش بي سرت.»
ميخنديد و سر تڪان ميداد .
🔸با بي سيم چي دوتايي آمده بودن بيرون، پتوها رو تڪان بدن.
دور و برشان #خاك بلند شد و همه چيز به هم ریخت.
🔹وقتي خاك نشست، ديديم #موج پرتشان ڪرده توي #سنگر، رفتم توي سنگر.
هر دو #شهيد شده بودن.
🔸سر بي سيم چي روي #شانه بابا بود مثل وقتي ڪه يڪي سرش را روي شانه ديگري ميذاره و ميخوابه
بابا هم سر نداشت.
بابا قربان نعش بي سرت😔
✍ منبع: سایت قسم، ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
http://eitaa.com/khaterat_shohada
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊🕊
🌷برادر شهیدم
سیاهی چادرم، سنگر امن من است
که شما خون بهایش را دادید...
من این #سنگر را، عاشقانه دوست دارم...
بیمه میکند خاک های فکه چادرم را...
@khaterat_shohada
چادر #سنگر توست
#خاڪریزجنگی_نابرابر
سخت است، می دانم
اما #بجنگ
بجنگ با چشمانه دور گرد #بی_حیاها
بجنگ با زیبایی های #فریبنده دنیا
بجنگ با تمام دشمنانی که می خواهند
تو را از تو بگیرند
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#حجـــابــ🌸🍃
🌾با همان پاکی #چادر که برسر داری
🌸میتوانی #غم_مهدی زتنش برداری
🌾دوره ی جنگ و جدال💥 است و
🌸زمان #ناپاک است
🌾 #چادرت روی سرت😇 هست
🌸تو #سنگـــر داری
🌹 خاڪریزشهدا 🌹
┏━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┛
#سنگر
كلبہی معراجِ مردان گمنامی که
يك شبه ره صد ساله را پيمودند ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹
سالروزشهادت
سردار شهید حسین قجه ای
تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷
نام پدر : جواد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5
محل تولد :اصفهان /زرینشهر
محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر
مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر
خاطره:
🌿 «... والله من فقط میتوانم برادر قجهای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفتهای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت #اهواز- #خرمشهر درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید.
🌿هیچ کدام از بچهها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی #سنگر و بخورد. بعضی مواقع که بچهها قوطی کمپوتی باز میکردند و به او میدادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف میرفت آن را توی راه میخورد.
🌿مدام در جلوی دشمن بود و آرپیجی میزد. آنقدر آرپیجی زد که خدا شاهد است گوشهایش کر شده بود و از آنها خون میچکید 😭.>>
راوی علی بور بور.معاون دوم گردان_سلمان
سالروز شهادت🕊🌹
سردار شهید#حسین_قجه_ای
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹