هدایت شده از خاکریز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ذکرها سه دسته هستن :
✅یه دسته #پاک_کنند
#گناه و زشتی رو پاک میکنن
مثل : «استغفرالله»
✅یه دسته #مدادند
برامون #حسنه مینویسند مثل:
«الحمدلله»،«سبحان الله» ،«لااله الاالله»
✅و اما یه ذکری هست
که هم پاک کنه و هم مداده،
گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!..
و آن: صلوات بر محمد و آل محمد
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
روضه-شهادت-علی-علیه-السلام-گریز-حضرت-زینب-سلام-الله-علیها-حجت-الاسلام-میرزامحمدی(1)(1).mp3
798.8K
#بفرمایید_روضه
روضه شب 19 ماه رمضان
ضربت خوردن مولا علی علیه السلام
#شب_قدر
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالِ مخصوصِ شب قدر چیست؟!
🔹امشب قبل از شرکت در مراسم شب قدر حتما این کلیپ را نگاه کنید
📢 کپی یا انتشار مطالب کانال # جام طهور آزاد است و نوعی #صدقه_جاریه میباشد.
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
📸 ۱ شب > ۱۰۰۰ ماه
🔹قدر لیله القدر را بدانیم
برترین عمل در شب قدر چیست؟
شیخ صدوق پاسخ می دهد👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601
✨🌼✨ برترین عمل در شب قدر چیست؟
شیخ صدوق پاسخ می دهد👇👇👇
مَن أحیا هاتَینِ اللَّیلَتَینِ بِمُذاکَرَةِ العِلمِ فَهُوَ أفضلُ
(هرکس این دو شب را با بحث و مذاکره علمی زنده بدارد، فضیلت این کار بیشتر است.)
منبع: مفاتیح الجنان به نقل از امالی شیخ صدوق.
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
⁉️آیا واقعاً گفتگوی علمی و مذاکره علم برتر از نماز و مناجات 🤲با خدا است؟
✔️ حجت الاسلام محمد خردمند، کارشناس پاسخ به شبهات مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) به بررسی بهترین اعمال در شب قدر وجایگاه گفتگوى علمى دراین شبها پرداخته است که درادامه تقدیم می شود. 👇👇👇
❓شب قدر را چگونه به صبح برسانیم؟ 👇
❓آیا می توان گفت که خوابیدن در این شب، حرام است؟
✅ شایسته است که بدانیم هرچند خوابیدن در شب قدر نیز، جایز است و حرام نیست ولیکن بیدار ماندن و زنده داشتن آن، مستحب است و بسیار سفارش شده است.
✅ خوابیدن در این شب، مکروه است.
✨ شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نیست.
🌸 در سوره مبارکه قدر آمده است:
“لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ” یعنی شب قدر، بهتر از هزار ماه است.
👈منظور این است که شب قدر برتر است از هزار ماهی که در آن شب قدری نباشد.
🌸 می توان گفت که استغفار و دعا 🤲و نماز و صلوات بر محمد و آل محمد و زیارت امام حسین علیه السلام و خواندن دعاى جوشن کبیر در این شبهای مبارک از بهترین اعمال خیر است و شایسته است فراموش نشود.
❇️ گفتنی است:
شیخ عباس قمی در مفاتیح بعد از اشاره به این مطلب که شبهای بیست و یکم و بیست و سوم رمضان مهمتر از شب نوزدهم است؛ افزوده است:
💫“و قال شیخنا الصدوق فیما أملى على المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الإمامیه و من أحیا هاتین اللیلتین بمذاکره العلم فهو أفضل.”
(مفاتیح، اعمال شب بیست و یکم رمضان)
یعنی: 👈هر کس این دو شب را با گفتگوى علمى زنده بدارد، بهتر و با فضلیت تر است.
منظور شیخ صدوق چیست؟ 👇👇👇
❇️ منظور شیخ صدوق چیست؟
✔️همان طور که آیت الله محمد محمدی ری شهری در حکمت نامه پیامبر اعظم «صلى الله علیه و آله و سلم»، جلد یازدهم توضیح داده؛
به نظر مىرسد که این مطلب، برگرفته از سخن پیامبر خدا (ص) به ابوذر است که در آن، برترى علم را بر عبادت، به تفصیل، بیان کرده و در پایان آن، فرموده است:
✨🌹✨یا أبا ذَرٍّ! الجُلوسُ ساعَهً عِندَ مُذاکرَهِ العِلمِ خَیرٌ لَک مِن عِبادَهِ سَنَهٍ صِیامِ نَهارِها وَ قِیامِ لَیلِها.😧
☘️ اى ابوذر! یک ساعت نشستن براى گفتگوى علمى، براى تو، از عبادت یک سال که روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِایستى، بهتر است.‼️
و البته در منابع حدیثى، احادیث بىشمارى از اهل بیت علیهم السلام نقل کرده اند که میرسانَد آموختن دانش، به مراتب، برتر از عبادت است👇👇
⁉️آیا واقعاً گفتگوی علمی و مذاکره علم برتر از نماز و مناجات با خدا است؟👇
✨🌺✨ بله و معنای این مطلب تأکید بر این موضوع مهم است که عبادت جاهلانه ارزشی ندارد و عبادت آگاهانه ارزشمند است.
✔️ و البته این موضوع، نیازمند تحلیل و توضیح بیشتر است و یکی از تحلیل های سنجیده و معتبر همان است که در حکمت نامه پیامبر اعظم «صلى الله علیه و آله و سلم»، آمده است:👇
◀️ از دیدگاه فقهى، «آموختن علم»، احکام پنجگانه را دارد
و بررسى متن احادیث فراوانى که علم را برتر از عبادت مىدانند، به روشنى مىرساند که مقصود، برترىِ آموختن واجب یا مستحب بر عبادات مستحب است.
📣 از این رو، هدف احادیثى که علم را برتر از عبادت مىدانند، تضعیف یا انکار نقش سازنده عبادت نیست؛
✅ بلکه تأکید بر همراه ساختن عبادت با علم و بر حذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است که نه تنها باارزش، بلکه خطرآفرین است.
🔰بررسى و تأمّل در سیره عملى اهل بیت🥀 علیهم السلام درباره شب قدر و عنایت ویژه آنان به عبادت و ذکر در شبهاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم،
🔰و توجّه به رهنمودها و سفارشهایى که به بهرهگیرى بیشتر از این شبها داشتهاند، همگى به روشنى نشان مىدهند که این شبها، 👈جز در موارد استثنایى
باید صرفِ عبادت و ذکر و نیایش 🤲و انس با خداى سبحان شوند.
♻️ البتّه این، بِدان معنا نیست که نتوان بخشى از شب قدر را به تألیف یا بیان معارف و علومى پرداخت که سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مىبَرَد؛
🔸بلکه مقصود، هشدار دادن به این نکته است که به بهانه و به استناد احادیثى که علم را بر عبادات ترجیح مىدهند، نباید در شب قدر، از برکات دعا و انس با خداوند و نماز و بهره بردن از تضرّع در پیشگاه او، غافل شد.
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
❓آیا فعالیت و مذاکره علمی در شبهای قدر در زندگی اندیشمندان اسلامی در تاریخ ثبت شده است؟
✔️بله برخی از این موارد در تاریخ علم ثبت و ضبط شده است .
♻️مثلاً جالب است که برخی از دانشمندان بزرگ، تألیفهاى معروف خود را در شب قدر به پایان بردهاند، مانند:
💫* علامه شیخ محمّد حسن نجفی صاحب جواهر، که این کتاب بزرگ را در شب بیست و سوم ماه رمضان، تمام کرده است.
💫*حکیم ملّا هادى سبزوارى، در بیست و سوم رمضان سال ۱۲۶۱، تألیف کتاب منظومه را به پایان رسانده است.
💫* مفسّر ممتاز قرآن، علّامه طباطبایى نیز تفسیر ارزشمند خویش المیزان را در بیست و سوم رمضان سال ۱۳۹۲، تمام کرده است.
💫* آیت الله محمد محمدی ری شهری، نگارش کتاب میزان الحکمه را در بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۴۰۵، به پایان رساند.
💫* همچنین آیت الله محمد محمدی ری شهری، شب بیست و سوم رمضان ۱۴۲۷ (۲۴ مهرماه ۱۳۸۵) متن اولیه حکمتنامه پیامبر أعظم صلى الله علیه و آله تنظیم کرد و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸ (۱۲ مهرماه ۱۳۸۶) ملاحظه نهایى آن را به پایان رساند.
🌾☘️🌾☘️🌾☘️🌾☘️🌾🌾☘️
❓توصیه نهایی شما در مورد انجام بهترین اعمال در شبهای قدر چیست؟
✨🌹✨ به نظر می رسد بهترین راه ،جمع بین همه این اعمال خیر است.
👈 در نتیجه بهتر آن است که تلاش کنیم در شبهای قدر، افزون بر استغفار، دعا، نماز ، زیارت عاشورا و …
گفتگو و مذاکره علمی ، مطالعه کتابهای مفید مانند تفسیر قرآن و شرح روایات اهل بیت علیهم السلام و تدریس و تألیف و … نیز فراموش نشود.
✅ شب قدر، بزرگ و بلند است اگر این فرصت سبز زندگی را به خوبی تقسیم و مدیریت کنیم و قدرش را بدانیم؛ می توانیم بهره های بسیاری ببریم.
التماس دعا والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
AghebatBeKheiri01-18k.mp3
6.59M
#عاقبت_بخیری 1
❇️ ضرورت نگرانی راجع به عاقبت بخیری
🔷 خوب ماندن مهمتر از خوب بودن است....
🔘 حالات امیرالمومنین در شب نوزدهم...
استاد پناهیان
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
✔️ امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
🌼«شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛
لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.»
(وسائل الشیعة، ج10، ص359)
✔️ یا نزدیک به این روایت، در جایی دیگر فرمودند:
🌼«صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن؛
رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.»
(الأمالی( للصدوق)، النص، ص654)
♻️« جام طهور »
@tahoor133 🌷
خاکریز
مسابقه شماره 15 (کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 18 ) 👇👇👇 (( تشکیل خانواده و صله حم )) 🍃در مورد تش
مسابقه شماره 16 (کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 19 ) 👇👇👇
🌿 خیلی سخت بود. حساب و کتاب خیلی دقیق ادامه داشت .ثانیه به ثانیه را حساب میکردند .
زمانهایی که در محل کار حضور داشتم را بررسی میکردند که به بیت المال خسارت زده ام یا نه...
🙏 خدا رو شکر این مراحل به خوبی گذشت. زمان هایی را که در مسجد و هیئت حضور داشتم محاسبه کردند و گفتند دو سال از عمرت را اینگونه گذراندی که جزو عمرت حساب نمی کنیم.
می توانیم به راحتی از این دوسال بگذریم .
♦️در آنجا برخی دوستان همکاران و آشنایان را میدیدم، بدن مثالی آنهایی را در آنجا می دیدم که هنوز در دنیا بودند!
🍀 میتوانستم مشکلات روحی و اخلاقی آنها را ببینم، عجیب بود که برخی از دوستان همکارم را دیدم که به عنوان شهید و بدون حساب و بررسی اعمال به سوی بهشت برزخی میرفتند.
🌸 چهره خیلی از آنها را به خاطر سپردم.به جوانی که پشت میز بود گفت:
برای بسیاری از همکاران و دوستان از شهادت را نوشتهاند به شرطی که خودشان با اعمال اشتباه توفیق شهادت را از بین نبرند.
💠 به جوان پشت میز گفتم: چه کار کنم که من هم توفیق شهادت داشته باشم ؟
🔴او هم اشاره کرد و گفت: در زمان غیبت امام عصر عجل الله ،رهبری شیعه با #ولی_فقیه است.
پرچم اسلام به دست اوست.
🍃همان لحظه تصویری از ایشان را دیدم!
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمیکرد.
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند...
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد.
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند .
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش...
🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم...
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
ادامه قسمت 19 سه دقیقه در قیامت 👇👇👇
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.
💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
☘️به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
♦️ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود.
اصرار کردم...
🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا شفاعت نمود تا برگردی.
🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود.
💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم.
خاکریز
مسابقه شماره 16 (کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 19 ) 👇👇👇 🌿 خیلی سخت بود. حساب و کتاب خیلی دقیق ادا
(کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 20 ) 👇👇👇
بازگشت
کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم.
هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم.
مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت.
حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.
🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی بهشت رفتم.
مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد...
🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود.
دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد...
💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
🔆 یکی دو نفر از بستگان میخواستن به دیدنم بیایند..
آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم....
🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم.
💥احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار...
🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم باطن غذا را ببینم...
✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.
☘️ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم.
⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم...
♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم
اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم.
❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.
💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن!
🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شده اند؟!
🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود؟
من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ شدند مشاهده کرده بودم.
🌼چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم.اما فکرم به شدت مشغول بود.
☘️ یک روز برای این که حال و هوایم عوض شود با خانوم و بچه ها به بیرون رفتیم .به محض اینکه وارد بازار شدیم پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد.
🍁 رنگم پرید! به همسرم گفتم: این فلانی نبود؟
همسرم گفت: آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود .
☄️برای به دست آوردن پول مواد همه کاری میکرد.گفتم این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود.
⚡️مرتب به ملائکه خدا التماس می کرد حتی من علت مرگش را هم میدانم.
خانومم با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه!
خانمم گفت: فعلا که سالم و سرحال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده!
❄️ دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد.از دوست دیگرم که اورا میشناخت سوال کردم ،گفت: بنده خدا تصادف کرده.
🍂من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت.
اعمال،گناهان،حق الناس.. حسابی گرفتارش
ادامه قسمت 20 👇👇👇
به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند..
🌾 روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبتها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه وبدزدد،همان بالا برق خشکش می کند!
خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟
گفت :بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟
گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانوادهاش به مردم چیز دیگه ای گفتند.