#داستانک
#یک_داستان_یک_پند
🔴 فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو ڪه گناه ڪمتر کنم.
💠 بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی ڪه خدا تو را میبیند، پس ڪافری.
💠 یا میبینی ڪه تو را میبیند و گناه میڪنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و ڪوچڪ میشماری.
🌸 پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیکند.
🇮🇷↶【 خاکریز 】↷
_ ایتا
https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601
_ واتساپ گروه 1
https://chat.whatsapp.com/DQKjbeXLXaX3Mttl93WXaw
واتساپ گروه 2
https://chat.whatsapp.com/L3Ny0gxUVCLJ0LLaej3ImD
واتساپ گروه 3
https://chat.whatsapp.com/K7RT3XPfKmbDY5GOWrLZQa
واتساپ گروه 4
https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
#یک_داستان_یک_پند
✍مرد مؤمنی بود پارسا، و او را پسری بود که بسیار او را آزار میداد.
چند سالی گذشت و آن پسر ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد که یکی صالح بود و دیگری ناصالح و ناسازگار!!!
روزی پدر به فرزند خویش روی کرد و گفت: پسرم! تو میدانی که ناصالح بودی و ناسازگار، پس خداوند یکی از پسرانت را ناسازگار کرد تا تقاص گناهان و ناسازگاری با پدرت را بدهی و دیگری را صالح کرد. گمان نکن صالح بودن فرزند دوم تو به خاطر اعمال صالح توست،
بلکه آن به خاطر صالح بودن اعمال پدر توست، که خداوند اراده فرموده است از او ذریۀ صالح را تداوم بخشد؛ و چنین است اسرار خداوند که کمتر کسی بر آنها قدرت وقوف و آگاهی دارد.
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
🆔 @khakrize313
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯